به گزارش ایکنا؛ صدای خوشش در اذانهای مغرب ماه رمضان در مصر طنینانداز میشد، رادیو قرآن مصر و بیشتر شبکههای ماهوارهای سعی داشتند اذان را با صدای قاری شیخ «محمد رفعت» ملقب به «سید المؤذنین» پخش کنند.
زمانی که صدای اذانش پخش میشود در دل و جان مینشیند، محمد رفعت به خاطر صوت تأثیرگذارش به «گیتار آسمانی» هم معروف شد؛ چون توانست با صدای جذاب و خاشعانه قلبها را تسخیر کند و صدایش سحر و جادویی خاص و قدرت، زیبایی و تازگی داشت.
شیخ رفعت در کودکی نابینا شد؛ اما خداوند به جای نور دیده، به او توفیق داد که با حفظ قرآن، نور دل پیدا کند.
با توجه به جایگاه مهم شیخ محمد رفعت در جهان اسلام، پایگاه خبری «بوابة فیتو» مصر با دعوت از «ابراهیم رفعت» نوه این قاری مصری، گفتوگویی با وی درباره پدربزرگ نامدارش انجام داده است که از نظر میگذرد:
ابتدا بفرمایید آیا شیخ رفعت از همان کودکی بیناییاش را از دست داد؟
ـ پدربزرگم، در کودکی بسیار زیبا بود و چشمانی زیبا داشت، او تا دو سالگی بینا بود، اما بیمار شد و بیماری، بیناییش را از او گرفت. گفته شده دلیل این نابینایی، چشم زخمی بوده که هنگام عبور شیخ از خیابان همراه مادرش، از زنی که او را دیده، به او رسیده است.این زن با دیدن پدربزرگم به او میگوید: «شبیه پسران پادشاهان هستی و چشمانت این را میگوید». شیخ رفعت پس از این ماجرا، وقتی به خانه میرسد، از درد در چشمانش شکایت دارد، خانواده گمان میکرد خاکستر به چشمان این کودک رفته است، درمان خاکستر در چشم در آن زمان، سرمه بود، اما این روش که روشی نادرست بود، به جای درمان به نابینایی جدم منجر شده و سبب میشود او در دو سالگی بیناییش را از دست بدهد.
واکنش خانواده در مقابل نابینایی پدربزرگت چه بود؟
ـ «محمود بگ»، پدر شیخ محمد رفعت، پس از این اتفاق با مشکلاتی مواجه شد و نمیدانست آینده کودکش چه خواهد شد، پس از مدتی این فکر به ذهنش رسید که فرزندنش را برای خدمت به قرآن تربیت کند؛ بنابراین او را به مکتبخانه مسجد فاضل پاشا در منطقه «المغربلین» جایی که خانوادهاش زندگی میکرد، فرستاد.
کودک دو ساله در این مکتبخانه تلاوت، یادگیری و حفظ قرآن را آغاز کرد و توانست قبل از 9 سالگی کل قرآن را حفظ کند. زمانی که او مشغول گذراندن مراحل حفظ قرآن بود، استادش متوجه میشود که صدایی خوش دارد و قرآن را زیبا تلاوت میکند، همین صدای زیبا اطمینان استادش را جلب کرد و سبب شد که با وجود سن کم به او اجازه بدهد که با صدای خود محافل قرآنی را در برخی شبها اداره کند.
چطور شد که شیخ رفعت با وجود نابینایی به شهرت رسید؟
ـ پدربزرگم زمانی که جوانی 15 ساله بود، دومین اتفاق تلخ زندگی را تجربه کرد و آن از دستدادن پدرش بود؛ بنابراین جوان قاری، یتیمی شد که باید مسئولیت خانوادهاش را بر دوش میکشید، او جز تمسک به کتاب خدا برای مقابله با مشکلات چیز دیگری نیافت و شروع به قرائت قرآن در محافل در مقابل گرفتن پول کرد تا اینکه به عنوان قاری مسجد «فاضل پاشا» تعیین شد؛ مسجدی که بعدها به مسجد «شیخ محمد رفعت» مشهور شد.
«ابراهیم رفعت» نوه محمد رفعت
شیخ رفعت نخستین کسی بود که رادیو مصر را در 31 ماه می 1934 با صوت خود افتتاح کرد؛ چطور وی برای این کار انتخاب شد و آیا این امر بر قاریان هم عصر او تأثیر گذاشت؟
ـ در آن روزها شیخ در مسجد فاضل پاشا قرآن تلاوت میکرد که اتفاقی زندگیش را کاملا تغییر داد و آن افتتاح رادیو قرآن مصر بود، مسئولان از او خواسته بودند که ایستگاهی رادیویی را با صدای زیبایش افتتاح کند، شیخ رفعت ابتدا مردد بود و این درخواست را نپذیرفت؛ او توجیه خاصی برای این کار داشت و معتقد بود ممکن است وقتی تلاوت او از رادیو پخش شود، شخصی در حالت مستی و نوشیدن مشروب صدایش را بشنود؛ بنابراین گناه است.
چند روزی گذشت و او با شیوخ دیگر مشورت کرد و نظرات آنان را در این زمینه جویا شد تا این که مفتی وقت مصر که نظرش برای قاری جوان بسیار مهم بود به او گفت: «شاید به وسیله تو کسی هدایت شود، یعنی ممکن است تو قرآن بخوانی و شخص مستی آن را بشنود؛ اما خدا او را هدایت کند»؛ اینجا بود که شیخ رفعت پذیرفت که رادیو قرآن مصر را با صدای خود افتتاح کند و اولین آیهای را که خواند آیه «إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُّبِينًا: ما تو را پيروزى بخشيديم [چه] پيروزى درخشانى»(آیه یک سوره فتح) بود.
شیخ محمد رفعت اولین کسی بود که مکتب تجوید را در مصر بنیان نهاد، گفته شده است «قرآن در سرزمین حجاز نازل و در مصر قرائت شد»، این مکتب چطور تأسیس شد؟
ـ «قرآن در شبه جزیره عربستان نازل و در مصر قرائت شد» این جمله یعنی این که عربستان یا دیگر کشورهای عربی یک قاری هم نداشتهاند که بتوان آنان را با قاریان قدیمی مصر مقایسه کرد و با این قاریان در یک سطح باشند. به عنوان مثال مصر محمد رفعت، عبدالباسط عبدالصمد و مصطفی اسماعیل را دارد و این قاریان و بسیاری دیگر نظیر ندارند، کسی که میگوید شیخ رفعت با قرآن نغمهسرایی میکرد، شخصی ناآگاه است، اسلوب شیخ بر خروج از مقامی به مقامی دیگر و از شیوهای در قرائت به شیوهای دیگر استوار بود. نسل قاریان قدیم جایگزین ندارند و به نظر من شیخ رفعت بهترین آنان بود.
شیوخ سعودی قرآن را به سرعت قرائت میکنند و ممکن است مردم معنا و مفهوم آیات را با این نوع تلاوت نفهمند.
گفته شده که شیخ رفعت در زمینه موسیقی غربی از جمله موسیقی بتهوون تحصیلات آکادمیک داشته، آیا این مسئله صحیح است؟
ـ شیخ رفعت موسیقی را دوست داشت و میشنید، گوشدادن به آهنگهای بتهوون، باخ، درامز، موتسارت و واگنر(از موسیقیدانان و آهنگسازان مشهور جهان) را دوست داشت و در کتابخانهاش آثاری از سمفونیهای این موسیقیدانان بزرگ را نگهداری میکرد، او تنها موسیقی را گوش نمیداد؛ بلکه از آن لذت میبرد، شیخ در حوزه مقامات موسیقی درس نخوانده بود، اما آگاهی بسیاری در این زمینه داشت.
آیا شیخ دعوت ملوک و پادشاهان کشورهای عربی را برای سفر به خارج از مصر همانند دیگر مشاهیر قرائت همعصر خود میپذیرفت؟
ـ نه، شیخ رفعت به طور کل مخالف سفر به خارج از مصر و احیای محافل قرآنی در خارج از کشور بود تا این که «مهاراجه» شاهزاده هندی نزد او آمد و 100 پوند طلا به او داد که برای قرائت در ازای یک روز به این کشور برود؛ اما او نپذیرفت، این مبلغ در آن زمان خیلی بود و نمیشد برای آن قیمت گذاشت؛ آن روزها حقوق شیخ در رادیو قرآن تنها 3 پوند(آن هم نه پوند طلا) در ماه بود.با این وجود او سفر به خارج از مصر را نپذیرفت، حتی محمد عبدالوهاب از موسیقیدانان مشهور مصر نیز بارها نزد شیخ رفعت آمد و مسئله سفر را با او مطرح کرد، اما او به طور کامل با این موضوع مخالف بود.
تصویری از شیخ محمد رفعت
شیخ رفعت چگونه درگذشت و آیا قبل از مرگ با بیماری خاصی درگیر بود؟
ـ شیخ در آخرین روزهای عمرش سرطان حنجره گرفت و زمانی درگیر این بیماری شد که در رادیو قرآن تلاوت میکرد و از روز شروع بیماری دیگر به رادیو نرفت و گوشهنشینی پیشه کرد.او پس از بیماری خیلی گریه میکرد؛ اما نه به خاطر بیماری یا اینکه دیگر نمیتوانست از قرائت پول در بیاورد؛ بلکه میگریست چون دیگر نمیتوانست قرآن قرائت کند.
آیا پادشاه یا شخص خاصی از ثروتمندان برای درمان او پیشقدم نشد؟
ـ پس از اینکه مردم فهمیدند او بیمار است، برخی از دوستداران شیخ از جمله «احمد الصاوی» از نویسندگان و روزنامهنگاران مصر شروع به جمعآوری مبلغی برای درمان کردند؛ پس از جمعآوری مقدار زیادی پول، شیخ نپذیرفت و به آنان گفت: «کسی که مرا بیمار کرده، قادر به شفایم خواهم بود، پولها را به مردم بازگردانید».
مبلغ بسیار زیادی جمع شده بود و خیرین زیادی در این کار شرکت کرده بودند، بنابراین بازگرداندن اموال به صاحبانش سخت بود و تنها پول کسانی را که میشناختند، به آنها پس داده شد و پول کسانی که به صورت گمنام در این حرکت شرکت کرده بودند، به عنوان صدقه به فقرا داده شد.
ابراهیم رفعت
شیخ رفعت همچنان از سرطان حنجره درد میکشید تا اینکه سرانجام در سال 1942 میلادی در روز تولدش یعنی نهم ماه می دار فانی را وداع گفت.
گفته میشود که نوارهایی صوتی از شیخ وجود دارد که تاکنون در جایی پخش نشده است و اینکه قرآن به طور کامل با صدای شیخ رفعت ضبط نشده، آیا صحیح است؟
ـ خداوند به من توفیق داده که ثروت (ثروت معنوی) شیخ را جمعآوری کنم و من اکنون حدود 35 ساعت از نوارهای صوتی ضبطشده او را که تاکنون کسی نشنیده است، در اختیار دارم؛ اما این نوارها به پردازش، مونتاژ و دیگر کارهای فنی نیاز دارند، از افراد زیادی برای رونمایی از این آثار کمک خواستهام؛ اما مبلغ زیادی برای این کار لازم است. این میراث قرآنی را هم برای ارائه به مردم، به تلویزیون مصر هم دادهام، اما آنها موافق این کار نبودهاند.حتی دو بار هم برای این کار اقدام کردهام، اما نتیجهای حاصل نشده است.
چرا برای پردازش و انتشار این میراث قرآنی نادر کمپین مردمی با نام «محبان شیخ رفعت» راهاندازی نمیکنید؟
ـ من همینجا از طریق این رسانه و خوانندگان و دوستداران شیخ رفعت، برای انتشار این لوحهای فشرده که گنج و ثروتی حقیقی محسوب میشود، درخواست کمک مالی دارم. اگر شیخ رفعت زنده بود یا در این عصری که فنآوریهای صوتی رواج زیادی دارد، زندگی میکرد، موضوع به طور کل فرق میکرد. زیرا اکنون شیوخ قرائت به راحتی از تقویتکنندههای صدا برای ضبط قرآن بهره میبرند؛ اما با این وجود قادر نیستند به صدایی مانند صوت شیخ دست یابند.
من از تاجران و صاحبان شبکههای خصوصی که استودیوهای مجهز و مدرن در اختیار دارند، برای کمک مالی در این راه دعوت میکنم؛ کاری که میتواند با نظارت وزارت فرهنگ مصر به سرانجام برسد.
ترجمه و تنظیم: زهرا نوکانی
اذان شیخ محمد رفعت
انتهای پیام