بازخوانی مفاسد فرهنگی، سیاسی و مالی بنی‌امیه در روایات اهل بیت(ع)
کد خبر: 3840220
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۱۷ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۱:۳۱
یادداشت وارده/

بازخوانی مفاسد فرهنگی، سیاسی و مالی بنی‌امیه در روایات اهل بیت(ع)

گروه حوزه‌های علمیه ــ مدرس تفسیر و علوم حدیث سطح عالی حوزه در یادداشتی در مورد مفاسد بنی‌امیه از نگاه اهل بیت(ع) تأکید کرد: زمانی اهمیت قیام عاشورا بیش از پیش درک خواهد شد که شناخت بیشتری از این مفاسد یعنی فساد فکری، فرهنگی، سیاسی و مالی داشته باشیم.

محمد علی مروجی طبسیبه گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی مروجی طبسی، مدرس تفسیر و علوم حدیث سطح عالی حوزه و پژوهشگر مقطع دکتری پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، در یادداشتی به مفاسد بنی‌امیه پرداخت که متن آن به شرح زیر است:
 
امام حسین(ع) در وصیت‌­نامه مشهورشان به محمّد حنفیه و پاسخ شفاهی­­شان به ابن­ عبّاس، بلکه برای آگاهی همه جهانیان و آزاده­‌خواهان، یکی از علل نهضت و خروجشان از مدینه به سوی عراق را «اصلاح امّت جدّشان پیامبر(ص)» بیان فرموده‌­اند: «إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ‏ الْإِصْلَاحِ‏(الصّلاح) فِی أُمَّةِ جَدِّی محمّد(ص) ...»(الفتوح ابن ­اعثم، المقتل خوارزمی، المناقب ابن ­شهرآشوب، بحارالانوار)؛ «صَلاح» و «فَساد»، و «إصلاح» و «إفساد» دو مفهوم متضادّ، ناسازگار و غیرقابل اجتماع‌­اند. «فَساد» در لغت به معنای خارج شدن از حالت استقامت، اعتدال و راست بودن ـ­چه کم باشد چه زیاد­­ـ(مفردات راغب)، تباهی و تلف شدن(مقدّمةالادب)، بی­‌فایده شدن(الطرازالاوّل)، تباهی، خرابی، نابودی و به کار نیامدن(فرهنگ معین) معنا شده است. در مقابل، چنانچه چیزی کجی­‌اش راست و خرابی­‌اش برطرف شود و به حالت مستقیم، پابرجا و سودمندش بازگردد، معنای «صَلاح» و «إصلاح» تحقّق یافته است.(الطرازالأوّل، تاج ­العروس) به سخن دیگر، هر آنچه که سالم از خرابی، تباهی، کجی و ناراستی است، دارای «صلاح» است. پس اوّلا «إصلاح» هرچیزی بعد از وجود «فساد» در آن، قابل تصوّر است. ثانیاً آنجا که «فساد» وجود دارد، «صلاح» نیست. همان طور که اگر در جایی معنای «صلاح» و «إصلاح» محقّق شود، دیگر «فَسادی» نخواهد بود.

در قرآن کریم «إصلاح»، «فَساد» و «إفساد» از مفاهیم پرکاربردند که در این میان، واژه «مُصلِح» و «مُفسِد» در تقابل با یکدیگر به کار رفته است: «وَ اللَّهُ یَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ...»(البقرة:۲۲۰)؛ «وَ إِذا قیلَ لَهُمْ لاتُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ» «أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ...»(البقرة:۱۱ ـ ۱۲) از آنجا که عادةً «إصلاح» بعد از وقوع «فَساد» قابل فرض است و از طرفی در آیات قرآن، از فسادگری و فسادانگیزی در زمین شدیداً نهی شده «وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها..» الأعراف:۸۵)؛(«فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدینَ» النمل:۱۴) و «إصلاح» جامعه، مقصد أنبیاء عظام(«إن أرید إلّا الإصلاح..» هود/۸۸) و وظیفه مؤمنان و تقواپیشگان بوده است(فَمَنْ آمَنَ وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ الأنعام:۴۸)
 
لازم است ابتدا وجوه معنایی «فساد» در قرآن شناسایی شود. بررسی کاربرد مفهوم «فساد» در آیات کریمه با توجّه به برخی تفاسیر، نشان می‌دهد که این مفهوم عمدتا در معانی ذیل به کار رفته است: ۱) بازداشتن و بازگرداندن مردم از راه خدا و کج نشان دادن آن(«وَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ تَبْغُونَها عِوَجاً... وَ انْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدینَ»(الأعراف:۸۶) نابود کردن کشت و زراعت و فرزندان(اعمّ از انسان و حیوان) «وَ یُهْلِکَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ الْفَسادَ» البقرة: ۲۰۵»؛ محاربه با خدا و رسول(ص):(«إِنَّما جَزاءُ الَّذینَ یُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَساداً...» المائدة:۳۳) ۳) فساد مالی مانند ربا و کم­ فروشی:(«فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ...» البقرة:۲۷۹؛ «وَ یا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِکْیالَ وَ الْمیزانَ بِالْقِسْطِ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدینَ»(هود: ۸۵)؛ انحراف فکری ـ عقیدتی(«وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَیْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدینَ»(النمل:۱۴) ویران ساختن شهر‌ها و حقیر داشتن مردمان آن(با قتل، اسارت، تبعید، زورگویی، غارت اموال المیزان، الکشّاف، انوارالتنزیل، مجمع­البیان):(«قالَتْ إِنَّ الْمُلُوکَ إِذا دَخَلُوا قَرْیَةً أَفْسَدُوها وَ جَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِها أَذِلَّةً...»(النمل:۳۴/ ۶) استکبارورزی، تفرقه ­افکنی، استضعاف و حقیرداشتن مردم، کشتار پسران(«إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیَعاً یَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ یَسْتَحْیی‏ نِساءَهُمْ إِنَّهُ کانَ مِنَ الْمُفْسِدینَ»(القصص:۴/ ۷) کشتار، خونریزی و غارتگری(«قالُوا یا ذَا الْقَرْنَیْنِ إِنَّ یَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ...»(الکهف:۹۴) مجمع­ البیان، الکشّاف، مفاتیح ­الغیب، انوارالتنزیل، المیزان؛ «قالُوا أَتَجْعَلُ فی‌ها مَنْ یُفْسِدُ فی‌ها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ...»(البقرة:۳۰)
 
در یک جمع­‌بندی می‌­توان با توجّه به آنچه در قرآن بر آن «فساد» اطلاق شده است، عمده «مفاسد» را به سه دسته طبقه‌­بندی کرد:
۱) فَساد فکری­ فرهنگی: مقصود اندیشه­‌ها، باورها، بینش­‌ها، منش­‌ها، رفتار‌ها و آداب و رسوم فاسد و رواج دادن آن‌ها در سطح جامعه است. مانند آیه کریمه ۱۴ سوره نمل و ۸۶ سوره اعراف.
۲) فَساد مالی(اقتصادی): مقصود به دست آوردن ثروت از راه غیر قانونی(ربا، کم­‌فروشی، رشوه، رانت و..)؛ توزیع ناعادلانه ثروت، حیف و میل و غارت اموال عمومی، انباشت سرمایه در دست عده­‌ای خاصّ، ریخت و پاش و تباه ساختن منابع طبیعی است. مانند آیه کریمه ۲۰۵ و ۲۷۹ سوره بقره و آیه ۸۵ سوره هود.
۳) فَساد سیاسی: مقصود گرایش به خودکامگی و برتری ­جویی، ضعیف شمردن، حقیر داشتن و بردگی کشاندن مردم، ایجاد رعب و وحشت، نسل­ کشی، کشتار و به بند کشیدن بی‌گناهان و انحصارطلبی در مدیریت جامعه است. مانند آیات کریمه ۳۰ بقره، ۴ قصص و ۳۴ نمل. گرچه یادآوری این مطلب لازم است که آنچه قرآن از آن نهی کرده و وعده عذاب به انجامش داده است، جزء مفاسد است، گرچه به صراحت بر آن فساد اطلاق نشده باشد.

فساد؛ مهم‌ترین فتنه شجره ملعونه
 
فسادگری و فسادانگیزی حزب سیاسی بنی ­امیه یا همان شجره ملعونه قرآن(تفسیر: قرطبی، فخررازی، ابوحیان اندلسی) در دوران حکومتشان، مهمترین فتنه‌­ای است که امّت اسلامی بر اثر سستی و غفلت بدان دچار شد. در روایتی از امام باقر(ع) از امام علی(ع) آیه کریمه «فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ..»(محمّد(ص):۲۲) ­بر این پایه که «تَوَلَّیْتُمْ» به معنای حکومت و ولایت امر است(معانی ­القرآن فرّاء؛ تفسیر سمرقندی؛ الکشّاف، روح ­المعانی، فتح­ الباری) ـ بر بنی­ امیه تطبیق شده است.(الکافی، ج ۸، ص ۱۰۳؛ همچنین: تفسیر ثعلبی، به نقل از پیامبر(ص) به نظر می‌رسد: «إصلاح أمّت پیامبر(ص)» در سخن امام حسین(ع) همان زدودن مفاسدی باشد که امویان، جامعه اسلامی را بدان آلوده ساخته بودند.

اینکه چه مفاسدی در حکومت بنی امیه و حکّام أموی وجود داشته؟ پرسش جدّی است که پاسخ بدان خصوصاً اگر از ناحیه عترت پیامبر(ص) باشد، می­‌تواند معنا، ارزش و اهمّیت نهضت اصلاح‌­طلبانه امام حسین(ع) را بیش از پیش نمایان سازد. از مجموعه روایات اهل بیت(ع) برمی­‌آید که سه نوع فساد در سطح کلان بر نظام طاغوتی امویان سایه افکنده بوده است. به سخن دیگر، از نگاه عترت(ع)، بنی‌­امیه «کارخانه تولید فساد» و «خاستگاه شیوع تباهی» در ابعاد سه­‌گانه به صورت نظام‌­مند بوده­‌اند که عبارت‌اند از:

۱) فساد فکری­ ­ــ فرهنگی
 
الف) فساد آیین و عقیده: امام علی(ع) در نبرد صفّین هنگامی که پرچم­‌های معاویه و شامیان را دید، فرمود: «به خدایى که دانه را شکافت و انسان را به وجود آورد، اینان از روى حقیقت اسلام نیاوردند، اسلامشان از روى ترس بود و کفر را در درون خود پنهان داشتند، و، چون یار و یاور یافتند، آن را ظاهر نمودند»(نهج‌البلاغة، شرح ابن­ ابی ­الحدید) شبیه به این سخن از امام سجّاد(ع) نیز نقل شده است.(الاحتجاج). ب) تخدیر فکری­ معرفتی جامعه: امام صادق(ع) فرمود: «بنی امیه مردم را در فراگیری ایمان آزاد گذاشتند، اما به آنان اجازه ندادند شرک را یاد بگیرند تا اگر خواستند آنان را به شرک وادار کنند متوجه نشوند»(الکافی، ج ۲، ص ۴۱۵).

ج) شکم ­بندگی: امام علی(ع) درباره عثمان ­بن ­عفّان ­بن ­ابی ­العاص­­ بن ­امیه که خود خلیفه و از تیره امیه بوده است، می‌­فرماید: «تا اینکه خلیفه سوّم به حکومت رسید که برنامه‏‌اى جز انباشتن شکم و تخلیه آن نداشت در نتیجه شکمبارگى‌­اش سرنگونش نمود.»(نهج­ البلاغه، خطبه ۳؛ معانی­ الاخبار؛ شرح ابن­ ابی ­الحدید) همچنین امام حسن(ع) از امام علی(ع) امویان را اینگونه توصیف نموده­‌اند: «یا آنگاه که ببینى بنی امیّه به حکومت رسیده‏‌اند؟! و امیر ایشان فردى پرخور و شکم‏‌چران است که هر چه مى‏‌خورد سیرى ندارد»(الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۹۰)

د) واپس­گرایی و واگرداندن مردم به گذشته جاهلی: امام صادق(ع) فرمود: «رسول خدا(ص) در خواب دید که بنی­ امیّه پس از ایشان، از منبرش بالا می‌­روند و مردم را از صراط مستقیم گمراه و به عقب می‌­رانند. آن حضرت(ع) از این رؤیا بسیار اندوهناک و غمگین شدند..»(الکافی، ج ۴، ص ۱۵۹؛ التهذیب، ج ۳، ص ۵۹) ه) تخریب چهره­‌های درخشان با دشنام و تکفیر: امام حسن(ع) خطاب به معاویه که در کوفه بالای منبر امام علی(ع) را دشنام می‌­داد، فرمود: «آیا تو امیرالمؤمنین(ع) را دشنام می‌دهی؟ در حالی که رسول خدا(ص) فرمود: هر کس علی(ع) را سبّ کند مرا سبّ کرده و هر کس مرا ‏سب نماید خدا را سب نموده و آنکه خدا را دشنام دهد او را به آتش جهنم وارد می‌کند در حالی که در آنجا جاویدان است و عذابی پایدار ‏دارد؟» ‏(الاحتجاج، ج ۱، ص ۲۸۲).
 
بازخوانی مفاسد فرهنگی، سیاسی و مالی بنی‌امیه در روایات اهل بیت(ع)

امام صادق(ع) فرمود: «هفت گناه کبیره را نسبت به ما مرتکب شدند... آنان(بنی ­امیه) بر منبرهایشان به حضرت فاطمه(س) دشنام دادند.»(الفقیه، ج ۳، ص ۵۶۲؛ الخصال، ج ۲، ص ۳۶۴؛ علل ­الشرائع، ج ۲، ص ۴۷۵؛ التهذیب، ج ۴، ص‏‏۱۴۹؛ تفسیر فرات، ص ۱۰۲؛ المناقب ابن شهرآشوب، ج ۴، ص ۲۵۲) ‏از امام صادق(ع) نقل شده شخصی به امام علی(ع) عرضه داشت: «ای امیرالمؤمنین! چگونه ممکن است تو دارای منزلتی باشی که خداوند به ‏تو داده در حالی که پدرت در آتش دوزخ معذب است؟» علی­ بن ­ابیطالب(ع) در پاسخ فرمود:‏ «ساکت شو! خدا دهانت را خرد کند! سوگند به آن ‏خدایی که به حق، محمد(ص) را به پیامبری برانگیخت اگر پدرم برای تمام گناهکاران روی زمین شفاعت کند خداوند شفاعت او را درباره ‏آنان می‌پذیرد». گفته می‌شود تکفیر حضرت ابوطالب(ع) از اقدامات مغیرة­بن شعبه استاندار معاویه در کوفه بوده است.(ایمان ابی­طالب(ع)، فخّاربن ­معدّ، ص ۸۷) و شراب­خواری و ارتکاب علنی فسق: امام حسین(ع) خطاب به ولید­بن ­عتبة استاندار مدینه، درباره یزید می‌فرماید: «یزید مردی فاسق و آشکار کننده فسق و شراب­­خوار است.»(اللهوف، ابن­ طاووس) همچنین آن حضرت(ع) در پاسخی مستدلّ و قاطع به نامه معاویه، می­‌فرماید: «(خداوند کارهایت را فراموش نمی‌کند) .. اینکه مردم را مجبور به بیعت با پسرک خود کردی، همو که شراب می­‌نوشد و نرد و قمار بازی می­‌کند»(الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۹۷)
 
امام علی(ع) درباره بنی‌­­امیه می‌­فرماید: «به خدا سوگند بنى‌امیه همواره ستم مى‌‏نمایند تا از حرام‌هاى خدا حرامى را باقى نگذارند مگر حلال کنند.»(نهج‌­البلاغة، خ ۹۸) همچنین آن حضرت(ع) درباره برخی حاکمان شکم‌باره بنی‌­امیه می‌­فرماید: «حکومتش به درازا می­‌کشد در این دوران، شیوه‏‌هاى بدعت‌گذاران و اهل گمراهى را به کار مى‌‏بندد، و حقّ و سنّت رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله را می‌­میراند.»(الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۹۰) ۳. امام حسین(ع) در میان اصحابشان و سپاهیان حرّ فرمود: «آنان(بنی­‌امیه) حدود الهی را تعطیل، حرام خداوند را حلال و حلال او را حرام کرده­‌اند.»(تاریخ طبری، ج ۵، ص ۴۰۳؛ نظیر این فرمایش، در نامه آن حضرت(ع) به کسانی، چون سلیمان ­بن­ صرد و مسیّب ­بن ­نجبة بیان شده است. الفتوح، ج ۵، ص ۸۱؛ بحار­الانوار، ج ۴۴، ص ۳۸۱)
 
۲) فساد مالی
 
الف) غارت بیت­ المال: امام علی(ع) در انتقاد از حکومت عثمان می‌­فرماید: «و بنى امیه به همراهى او برخاستند وچون شترى که گیاه تازه بهار را با ولع مى‏‌خورد، به غارت بیت المال دست زدند.)(نهج ­البلاغة، خ ۳؛ معانی­ الاخبار، ص ۳۶۱) ب) توزیع ناعادلانه ثروت، انحصار اموال در دست طبقه خاصّ و همسو: امام حسن(ع) از امام علی(ع) درباره برخی حاکمان بنی­‌امیه نقل فرمود: «اموال را میان طرفدارانش تقسیم و از توزیع آن میان مستحقّان، خودداری می‌کند. او ثروت را میان یارانش دست به دست مى‏‌گرداند.»(الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۹۰) امام حسین(ع) در جمع اصحاب خود و سپاهیان حرّ و نیز در نامه­‌شان به عده‌­ای، چون سلیمان ­بن ­صرد می‌­فرماید: «آنان «فیء»(اموالی که بدون جنگ و قتال به دست آمده است. مجمع­‌البیان، ج ۹، ص ۳۹۰) را به خود اختصاص داده‌­اند.»(تاریخ طبری، ج ۵، ص ۴۰۳؛ الفتوح، ج ۵، ص ۸۱؛ بحار­الانوار، ج ۴۴، ص ۳۸۱) مطابق با آیه ۷ سوره حشر، اموال فیء باید به مصرف عترت پیامبر(ص)، یتیمان، مساکین و در راه ماندگان برسد تا دست به دست میان ثروتمندان نگردد.
 
۳) فساد سیاسی
 
الف) خوارشمردن مؤمنان و به بردگی کشاندن مردم: امام علی(ع) می­‌فرماید: «در حکومت بنی ­امیه مؤمن خوار و فاسق نیرومند می­‌شود...(حاکم اموی) بندگان خدا را برده خود می­‌سازد»(احتجاج، ج ۲، ص ۲۹۰) ۲. امام حسین(ع) در سخنرانی‌شان در منا دو سال پیش از هلاکت معاویه، در جمع هزار نفر از اصحاب، تابعان، بنی­ هاشم و خاندانش فرمود: «مردم برده وار در اختیار آنانند، دست ظلمى را که بر سرشان می‌­خورد، نمی‌توانند دور کنند.»(تحف العقول، ص ۲۳۹؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۳۹۶) ب) سیاست زور و فشار: امام صادق(ع) فرمود: «فرمانروایی بنی­ امیه همراه با شمشیر و فشار و ستم بود.»(الوسائل، ج ۱۶، ص ۱۶۴)
 
ج) سرکوب و کشتار بی‌رحمانه معترضان و بی گناهان: امام حسین(ع) در پاسخ قاطعانه به نامه معاویه می‌­فرماید: «آیا تو قاتل حجر بن عدی و یاران صالح، عابد و فرمانبردارش ‏نیستی؟ آنان به ظلم اعتراض می‌کردند، بدعت‌ها و منکرات را بزرگ می‌شمردند و حکم قرآن را بر همه چیز مقدم می‌داشتند و(در ‏این راه) از سرزنش هیچ کس باکی نداشتند. پس تو آنان را از روی ظلم و دشمنی کشتی.. و آیا تو قاتل عمرو بن حمق صحابی ‏رسول خدا(ص) نیستی؟ همان عبد صالحی که رنگ رخسارش از عبادت زرد و جسمش نحیف شده بود.»(الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۹۷)
 
همچنین آن حضرت(ع) در بخش دیگری از نامه­‌شان می‌­فرماید: «سپس او(زیاد­ بن­ سمیّة) را بر اهل عراق(کوفه و بصره) مسلّط کردى تا دست و پاى مسلمانان را قطع و چشمانشان را از کاسه درآورده و اجسادشان را بر نخل‌هاى خرما، دار بزند، ... آیا تو نبودی که به زیادبن­ سمیّه نامه نوشتی که هر کسی که بر آیین و اندیشه علی(ع) است، به قتل رساند. او هم به دستور تو آنان را کشت و جسدشان را مُثله کرد؟! تنها جرمشان این بود که فضائل ما(اهل ­بیت(ع)) را می‌­گفتند و حقوقمان را بزرگ می‌داشتند»(همان) ۳. امام علی(ع) درباره مروان­ بن ­حکم که از حاکمان و خاندان اموی است، می­‌فرماید: «أمّت اسلامى از او و فرزندانش روز خونبارى خواهد دید»(نهج­‌البلاغة، خ ۷۳) ۴. امام حسن(ع) از امام علی(ع) درباره برخی حاکمان أموی نقل فرمود: «هر کسی را که بر اساس حقّ با او مخالفت کند، به قتل می‌رساند و کسی را که بر اساس باطل، یاریشان کند، تأیید می‌کند»(الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۹۱).

اهمیت قیام عاشورا در پرتو شناخت مفاسد بنی‌امیه

کوتاه سخن اینکه ارزش و اهمّیت قیام اصلاح‌­طلبانه امام حسین(ع) در پرتو شناخت مفاسد سه ­گانه و سازمان ­یافته حکّام اموی یعنی: فساد فکری­ فرهنگی، فساد مالی و فساد سیاسی شناخته می‌­شود. خطر این شجره خبیثه ملعونه، پیشتر از جانب رسول خدا(ص) به مسلمانان گوشزد شده، بلکه مبارزه و مقاتله با این جریان انحرافی و سیاسی را به صورت یک دستورالعمل عمومی صادر نموده بودند. مانند این فرمایش ایشان(ص) که: «اذا رأیتم معاویة علی منبری فاقتلوه» «هر گاه معاویه را بر منبرم دیدید، بکشید و گردن بزنید»(تاریخ طبری، ج ۱۰، ص ۵۸؛ وقعة صفین، ص ۲۱۶)، اما به قول صحابی پیامبر(ص) ابوسعید خدری، مسلمانان این دستور را انجام ندادند و به رستگاری هم نرسیدند.(وقعة صفین، ص ۲۱۶) بی­ تردید اگر جان‌­نثاری، فریاد افشاگرانه و شجاعانه و نهضت اصلاح­‌طلبانه سبط پیامبر(ص)، امام حسین ­بن ­علی­ بن ­ابی­طالب(ع) ـ که مصداق آشکار امر به معروف و نهی از منکر است ـ نبود، درخت اسلام به دست فساداندیشان و فسادگران بنی­‌امیه تباه و نابود می­‌شد. چه زیبا و پرمعناست این سخن رسول خدا(ص) که فرمود: «حسینٌ منّی و أنا من حسین»(کامل ­الزیارات، ص ۵۲؛ مسند احمد، ج ۴، ص ۱۷۲؛ سنن ترمذی، ج ۵، ص ۳۲۴ و...).

انتهای پیام
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
mahdi
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۸/۰۶/۱۷ - ۱۸:۲۴
0
2
عالی بود
خدا خیرتان دهد
captcha