عاشورا مکتب اخلاق، آگاهیبخشی و معرفتبخشی است و شاید یکی از علتهایی که باعث شده با گذشت 1400 سال، همچنان زنده بماند، همین کارکرد معرفتبخشی و اخلاقی آن است که برای همه عصرها و برای همه نسلها تازگی دارد. درباره نهضت و قیام امام حسین(ع) مباحث فراوانی مطرح شده است، هرچند که عرصه گستردهای برای تحقیق و مطالعه در این خصوص وجود دارد و با هر بار اندیشیدن در رابطه با نهضت حسینی میتوان پیامها و درسهای زیادی فراگرفت که پاسخگوی نیازهای فردی و اجتماعی باشد.
خبرگزاری ایکنا اصفهان، در همین رابطه در میزگردی با حضور حجتالاسلام جعفر شانظری، معاون فرهنگی و عضو هیئتعلمی گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه اصفهان و حجتالاسلام عزیزی، عضو هیئت علمی گروه معارف دانشگاه اصفهان، به بررسی ابعاد مختلف واقعه عاشورا پرداخته که بخش اول آن روز پنجشنبه، 14 شهریورماه با عنوان «عاشورا؛ حرکتی فراانقلابی با رویکردی اصلاحی» منتشر شد و اینک قسمت دوم آن را در ادامه میخوانید:
محورهای اصلی این گفتوگو بدین شرح است:
پیام عاشورا اخلاق و حفظ کرامت انسان است
قشریگری مانع شناخت عمیق واقعه عاشوراست
امام حسین(ع) در عاشورا تجسم قرآن است
امام حسین(ع) به حقوق طبیعی بشر احترام گذاشت
هشت سال دفاع مقدس امروزی کردن امام حسین(ع) بود
مرگباوری روح اخلاق است
عاشورا همیشه معاصر است
ایکنا ــ در واقعه عاشورا بحث اخلاق و کرامت انسانی چگونه معنا و تفسیر میشود؟ امام حسین(ع) در روز عاشورا خطاب به لشکر یزید میگوید: «اگر دین ندارید آزاده باشید». این جمله یک پیام اخلاقی و دعوتی به اخلاق است. حال با توجه به این جمله اخلاق چگونه در عاشورا بسط داده میشود؟
شانظری: هر واقعهای در طول تاریخ هم به خاطر تحلیلهای گوناگون و هم به خاطر استفادههای ابزاری از دین، دچار نوعی تحریف شده و در اثر آن تحریف، به نوعی جایگاه و فلسفه خود را از دست داده و کمرنگ میشود. تحریف گاهی کم و زیاد کردن یک عبارت و گاهی هم تحریف معنایی است. مثل اینکه ما به غلط جمله یا آیهای را براساس اهداف و امیال خودمان تفسیر کنیم. گاهی نیز تحریف در روح و فلسفه یک حادثه رخ میدهد؛ مثلاً قرآن کریم به تحریف معنایی دچار شده است. اگر از من بپرسند که فلسفه نزول وحی بر انبیا چه بوده است، جواب میدهم که وحی برای این است که نسبت به خودمان، روحمان و جهان آفرینش شناختی کسب کنیم. حال اگر کتاب این حالت خود را از دست داد و من آن را تنها به عنوان یک کتاب مقدس بوسیدم و یا سر سفره عقد گذاشتم، آرام آرام روح اصلی قرآن از دست میرود. قرآن برای سر سفره عقد نازل نشده، البته اینها را نفی نمیکنم، ولی فلسفه اصلی قرآن این نیست.
در خانههای ما امروزه قرآن به عنوان کتاب مقدس در طاقچه قرار داده شده، آن هم به جای اینکه تکتک آیات آن در رفتار و گفتار ما متبلور باشد. این کار روح و فلسفه وحی را از بین برده یا جایگاهش را تغییر میدهد. حقیقت داستان کربلا نیز اینگونه است؛ به جای اینکه به منش و رفتار و گفتار امام حسین(ع) در این واقعه توجه شود، عاشورا تنها در قالب مراسمهای آیینی و گریه وارد شده و این یعنی فلسفه آن واقعه تحریف شده است.
پیام امام حسین(ع) از این حرکت، اخلاق و انسانیت بود. اگر ما بخواهیم پیام اصلی عاشورا را احیا کنیم باید محورهایی مانند اخلاق در منش امام حسین(ع) و نوع برخورد ایشان با تک تک افراد را برجسته کنیم تا رسالت اصلی ایشان را انجام دهیم. فرهنگسازی عاشورا، توجه سیره امام حسین(ع) درباره اخلاق، کرامت انسانی و امر به معروف است، نه گریه کردن. بنابراین در احیای قضیه عاشورا توجه کسانی که در جامعه نقش فرهنگسازی دارند، مانند حوزه علمیه و دانشگاه، باید حول محور مسائل اخلاقی باشد. داستان حر بزرگترین نگاه به کرامت انسان است. ایشان شخصیت حر را پس از متنبه شدن خرد نمیکند، بلکه به او بها میدهد. در حالی که در جامعه امروز اگر کسی به ما توهینی بکند، ما حتماً تلافی میکنیم یا در رقابت به جای تلاش برای بهتر شدن خودمان، رقیبمان را خراب میکنیم. حضرت تا لحظه آخر دغدغه داشت که حتی یک نفر را متنبه کند. پس بهتر است ما برگردیم و به روح و فلسفه این واقعه توجه بیشتری داشته باشیم.
ایکنا ــ چرا اهداف و فلسفه عاشورا آن گونه که باید و شاید برای جامعه تبیین نشده است؟
شانظری: ما بیشتر در پی قشریگری هستیم، یعنی تنها به ظاهر اهمیت میدهیم. البته این قضیه دستخوش نوعی نگاه ابزارانگارانه بعضی افرادی که میخواهند از دین نان بخورند نیز شده است و این دو موضوع باعث شده که روح و هدف واقعه عاشورا مورد تحریف واقع شود.
عزیزی: آقای دکتر اشاره کردند که امام قرآن مجسم است؛ قرآن کریم دو ضلع دارد؛ یک ضلع موسیقیایی، عاطفی و هنری، و یک ضلع عقلانی، استدلالی و فرهنگی. به دلیل ضلع عاطفی، پیامبر(ص) فرمود که قرآن را با لحنی حزین بخوانید. سعدی میگوید: «گر تو قرآن بدین نمط خوانی میبری رونق مسلمانی»، یعنی قرآن باید با نمط زیبا خوانده شود، چرا که کتاب هنر و موسیقی است و باید دلها را به دست بگیرد. قاریان این بعد را برعهده گرفتند و کارهای خوبی در این زمینه انجام دادند. در واقع یکی از خدمات قاریان به قرآن از زمان پیامبر(ص) تا به امروز این است که قالب و لفظ قرآن را با صدای زیبایشان در مجامع انسانی حفظ کردند. اما فرهنگ قرآن برعهده مفسران و اهل تبیین است.
امام حسین(ع) در عاشورا تجسم قرآن است؛ هم فرهنگ دارد و هم آهنگ، هم هنر دارد و هم عقلانیت. بعد هنری، احساسی و عاطفی عاشورا از همان ابتدا در قالب ادبیات شعری و موسیقی آئینی تجلی پیدا کرده است. در شام زمانی که رباب، سر امام حسین(ع) را در دامن میگیرد، شروع به شعر خواندن میکند. بعداً نیز در دستگاه ائمه(ع)، شخصی مانند حمیری، شروع به شعر سرودن میکند. پس ادبیات شعری به عنوان محافظ بعد هنری عمل کرده و تا امروز امتداد مییابد. از طرف دیگر متأسفانه ما انسانها به دلیل اینکه به قول علامه طباطبایی، اسیر ماده و مادیات هستیم، به بعد حسی بیشتر جذب شده و آن را لمس میکنیم تا بعد عقلانی. بعد حسی جذابیت دارد، اما بعد عقلانی از شما میخواهد که فکر کنید. ما به ابعاد کم هزینه و مادی تمایل بیشتری داریم.
در عاشورا نیز مداحی و شعر بیشتر ما را به خود جذب میکند. اما در بعد فرهنگی، امام(ع) کسی است که در هیچ قسمتی از جنبش اصلاحی خود، وظایف هدایت را فراموش نمیکند و در عین فکر کردن به یک هدف بسیار مهم، آداب حرکت و اخلاق را نیز حفظ میکند. در یک کلیپ دیدم که هیتلر، خطاب به سربازانش میگوید: «شما باید به امام حسین نگاه کنید که چقدر در هدفش سختکوش و با سماجت بود، شما هم باید اینگونه هدفتان را دنبال کنید». این درست است، اما نه به هر بهایی، امام حسین(ع) به بهای هر چیزی این هدف را دنبال نمیکند.
امام حسین(ع) به حقوق طبیعی بشر کاملاً احترام گذاشت؛ حقوقی مانند آزادی و حق حیات. زمانی که آن غلام سیاه به امام شکایت میکند که بوی بد بدن و چهره سیاه من باعث شده که شما به من توجه نکنید و مرا جزء یاران وفادار خود قرار ندهید؟ امام حسین(ع) میفرمایند: «شما به امید زندگی و آب و نان به خانه ما آمدید و من نخواستم شما را فدا کنم، شما برای زندگی آمدید نه اینک در رکاب من کشته شوید». وقتی حر، از امام حسین(ع) طلب بخشش میکند، ایشان به راحتی میبخشند و در مقابل بخشش برای او شرطی نمیگذارند و چیزی طلب نمیکنند. در بحث آزادی هم ایشان میفرمایند شما به تاریخ عربیت خود نگاه نمیکنید؟ اگر دین ندارید آزاد مرد باشید. این اوج رعایت کرامت انسانی و اخلاق است.
نکته دیگر این است که امام حسین(ع) در بحث مرگباوری الگوی تاریخ است. آیا امام حسین(ع) را میتوان امروزی کرد؟ بله. 8 سال دفاع مقدس ما امروزی کردن ایشان بود. در این هشت سال بزرگترین مسئلهای که حل شد، همان مرگباوری بود. امام حسین(ع) در یک سخنرانی معروف فرمودند: «این جهان یک پل است و مرگ گذری از این سو به آن سو است». مرگباوری روح اخلاق است. بنابراین صدها عنصر اخلاقی در جریان حرکت امام(ع) یافت میشود که به قول شهید هاشمینژاد در کتاب «درسهایی که امام حسین به ما آموخت» پتانسیل دارد که همچنان به صدها کتاب دیگر تبدیل شود.
ایکنا ــ در جامعه امروز با بحرانهای گستردهای مانند بحران هویت، بحران اخلاق و بحران معویت مواجه هستیم. واقعه عاشورا بر اساس نگاه اخلاقی، قرآنی و انسانی تا چه اندازه میتواند پاسخگوی رفع این بحرانها باشد؟
شانظری: قیام یعنی پویایی، اهل حرکت بودن و زنده بودن. بیتفاوتی و ناامیدی به معنای مرگ تدریجی است. امید موتور حرکت است. حرکت امام حسین(ع) به جامعه امروز ما جهت میدهد. احیای این تفکر به جامعه امید و هدف میدهد. جهاد یعنی تلاش و کوشش. یک هدف راحت به دست نمیآید. حرکت عاشورا و توجه به جنبههای رسالت، روح امید و پویایی را به انسان تزریق میکند. بحرانی که برای انسان رخ میدهد، ناامیدی است که در اثر شکست و عقبنشینی ایجاد میشود. امام حسین(ع) در رسیدن به هدف خود صلابت و سماجت داشتند. ایشان ناامید نشدند و گام به گام پیش رفتند و این حرکت، امید را به ما تزریق میکند.
عزیزی: گراهام فولر، یکی از اعضای سازمان سیا است که در منطقه خلیج فارس نیز کار کرده است و کتابی به نام «مسلمانان فراموش شده در دنیای عرب» دارد و در آنجا سه هویت برای شیعه قائل است؛ اولین آن عاشوراست، دومین آن مرجعیت به عنوان فرمانروایی بر دلها است، که اهل سنت آن را ندارند، و سومین آن مهدویت است. هر سه قسمت این هویت با هم ارتباط داشته و از جنس امامت هستند. انقلاب اسلامی ما فرصتی بود که ما به این هویت بازگردیم. این هویت در جنگ تحمیلی به خوبی خودش را نشان داد. عاشورا، مرجعیت و مهدویت، جنگ را به خوبی مدیریت کرد.
جریان راهپیمایی میلیونی اربعین در عراق نیز نوعی بازگشت به هویت عاشورایی است و در دنیای مادیزده امروز استقبال مردم و حتی غیرمسلمانان از این واقعه نشان میدهد که به قول آقای پلوتارک، «انسانهای متقی و نیکوکار در گذشته، همچنان میتوانند ارادههای امروز را مدیریت کنند». بنابراین با تبیین ابعاد مختلف قیام امام حسین(ع) و حتی تبیین بعد هنری، که خود ایشان فرمودند: «من کشته اشکم»، خرمن چنین تفکری شعلهور میشود.
ایکنا ــ برخی معتقدند در سندیت این حدیث، شک و شبهه است؟!
عزیزی: این حرف منطقاً درست است. وقتی امام صادق(ع) از حمیری، شاعر عرب درخواست میکند که درباره جدش شعر بگوید، او خطاب به امام صادق(ع) میگوید: «ای زائر وقتی از کنار قبر امام حسین عبور کردی لطفاً مقداری آنجا درنگ کن و اشکهای پاکیزه و زلال را بر آن استخوانهای پاک هدیه کن و بگو تا زمانی که تو هستی این پیکر با این اشکها سیراب میشود». اگر این حدیث از لحاظ سندیت درست نباشد، از لحاظ واقعیت تاریخی درست است. هیچ کجای تاریخ، هیچکس مانند امام حسین(ع) از چشمها اشک نگرفته است. اشک پشتوانه آن تفکر است. در این چهل یا پنجاه دهه اخیر، دنیای غرب و شرق بیشترین توجه را به مطالعات شیعهشناسی و عاشورا داشتهاند، و این نشان میدهد که انقلاب ما نوعی خودآگاهی در تحلیلگران و کسانی که گمشدهای در این دنیای مادیگرایانه دارند، ایجاد کرد و از همین منظر حرکت امام حسین(ع) نیز هنوز جای کار دارد. مرحوم عبدالحسین زرینکوب میگوید: «تاریخ همیشه معاصر است، چون انسانهای جدید همیشه میآیند و میخواهند به گذشته نگاه کنند». عاشورا نیز همینگونه است.
انتهای پیام