آلبرت بغزیان، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در گفتوگو با ایکنا، با اشاره به ادغام برخی مؤسسات مالی در بانکهای بزرگ که اخیراً اتفاق افتاده اظهار کرد: انتقاداتی نسبت به این دست ادغامها وجود دارد؛ مثلاً بعید است وقتی ادغامی صورت میگیرد زیان انباشته این مؤسسات به بانکهای پذیرنده منتقل نشود و به نظر من زیان انباشته هم منتقل خواهد شد و به طور کلی نقاط مثبت و منفی این مؤسسات با یکدیگر قابل جمع هستند و لذا امکان دارد بانک پذیرنده را درگیر زیانهای انباشته مؤسسات مالی کند.
وی افزود: انتقاد دوم مربوط به نگرانی سپردهگذاران و کسانی است که به سیستم بانکی اعتماد کردهاند و پولهای خود را درون مؤسسات مالی به سپرده گذاشتهاند و لذا مردم نسبت به وظایف نظارتی بانک مرکزی نقد دارند مبنی بر اینکه چرا به شرایط حاکم بر این مؤسسات نظارت قوی ندارد.
این استاد دانشگاه این نقدها را بجا دانست اما ادغام را یکی از روشهای مطلوب عنوان کرد و در این رابطه ادامه داد: بانکهایی که پذیرنده مؤسسات مالی زیانده محسوب میشوند بانکهای بزرگی هستند و قدرت مطالبهگری و بازپسگیری تسهیلات را دارند. چرا مؤسسات مالی و برخی بانکها ورشکست و با زیان انباشته روبهرو میشود؟ چون در وصول مطالبات و اقساط تسهیلات عاجز ماندهاند و یا اینکه وام ارزان اختصاص دادهاند و وامگیرنده اقساط همین وام ارزان را هم به درستی بازنمیگرداند و آن وام هیچ آوردهای برای بانک به همراه ندارد. امید میرود پس از ادغام، بانکهای بزرگ بتوانند این اقساط را وصول کنند.
بغزیان ادغام را بیشتر برای شرکتها کاربردی دانست و گفت: در کشورهای توسعهیافته ادغام بیشتر در رابطه با شرکتها اتفاق میافتد و در مورد بانکها خیلی اتفاق نمیافتد مگر در شرایطی خاص. در واقع شرکتها را با هدف اینکه زنجیره ارزششان را کاملتر کنند دست به ادغام اینها میزنند ولی در کشور ادغام بانکها در یکدیگر به یک روال معمولی و عادی تبدیل شده، درصورتیکه امکان بانک پذیرنده را با مشکلات دیگری مواجه سازد. بهتر بود دولت به مؤسسات مالی زیانده کمک میکرد تا بتوانند زیان انباشته خود را جبران کنند و یا املاک و داراییهایشان را به فروش برسانند تا ترازنامه منفی خود را سروسامان بخشند.
به گفته وی، ادغام آخرین راه برای نجات یک مؤسسه مالی و اعتباری زیانده است و بهتر بود پیش از دست زدن به این راهحل، دیگر راهکارها را امتحان میکردند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران افزود: متأسفانه در فضای اقتصادی کنونی برخی مؤسسات دست به ریسکهای بزرگی زدهاند که خیلی منطقی نبوده و نتوانستهاند بازخورد مثبتی را دریافت کنند و یا اینکه املاکی را خریدهاند و چون امروز رکود بر اقتصاد سایه افکنده، در فروش این املاک موفق نشده و یا مشتری خوبی برای این املاک پیدا نشده است.
بغزیان با بیان اینکه نظام بانکی ایران با ناترازی نقدینگی مواجه است، اظهار کرد: اینکه گفته میشود ناترازی حسابداری سبب ناترازی نظام بانکی است مورد پذیرش نیست بلکه ناترازی نقدینگی عامل اصلی است. بانکها میتوانند درآمدهای مشاع و غیرمشاع داشته باشند اما آنقدر به ملک و املاک ورود کردهاند، بنگاهدار شدهاند و حاضر هم نیستند از آن دل بکنند؛ به عبارت بهتر منابع به این سمت رفته و بلوکه شده و در این وضعیت هم ملک و املاکشان به فروش نمیرود و به همین دلیل با ناترازی نقدینگی مواجه هستند.
وی گفت: ورشکستگی برای بانکهای متخلف اتفاق میافتد و اگر بر عملکرد بانکها نظارت وجود نداشته باشد امکان دارد تعداد بانکهای ورشکسته افزایش هم یابد و لذا ضرورت دارد بانک مرکزی نظارت خود را تقویت کند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران این نکته را هم مورد تأکید قرار داد که نباید اجازه داد بانکها بیش از منابعشان تسهیلات پرداخت کنند تا مبادا مجبور شوند دست به اضافهبرداشت از بانک مرکزی بزنند.
بغزیان گفت: تسهیلات تکلیفی را باید کنترلشده پرداخت کرد نه خارج از توان نظام بانکی و از سوی دیگر لازم است در وثایقی که برای وامهای کلان اخذ میشوند دقت حداکثری صورت گیرد. متأسفانه ضمانتها ضعیف هستند و به همین دلیل آنهایی که وام کلان دریافت میکنند به راحتی سیستم بانکی را دور میزنند و یا اینکه از عواقب عدم پرداخت تسهیلات ترس و واهمهای ندارند.
وی در پایان تأکید کرد: از یک کارمند، کارگر و یا صاحبان مشاغل خرد پیش از دریافت وام انواع و اقسام ضمانتها را دریافت میکنند ولی در برابر دریافتکنندگان وامهای خرد خیلی وسواس به خرج نمیدهند!
انتهای پیام