صنعت تلميح؛ تجلی قرآن در شعر پارسی
کد خبر: 1802325
تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱۳۸۸ - ۱۰:۳۲

صنعت تلميح؛ تجلی قرآن در شعر پارسی

گروه سياسی و اجتماعی: شاعران ادب پارسی ايران از قرن پنجم نكته‌هايی را از احاديث و آيات قرآن در شعر خود گنجانده‌اند كه به نام صنعت تلميح نام گذاری شده است.

استاد «محمد جواد محبت» شاعر كرمانشاهی در گفت‌وگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا) شعبه كرمانشاه، گفت: شاعران برای تضمين شعر خود از آيات و روايات، اشعار شاعران نامی و ضرب المثل بهره می‌جستند كه نمونه درخشان آن را می‌توان در اشعار ناصر خسرو يافت.
محبت تصريح كرد: در زمان انقلاب اسلامی شاعران پيشكسوت و با تجربه كه در قالب‌های متفاوت طبع آزمايی كرده بودند از صنعت تلميح بيشتر از شاعران جوان استقبال كردند و شاعران جوان كه بيشتر به دنبال طبع آزمايی و ارايه تصاوير جديد بودند از اين صنعت زياد بهره نبردند.
اين شاعر كرمانشاهی با اشاره به كتاب در دست چاپ خود گفت: در اين كتاب شعری مربوط به زندگی سياه چادرها آمده است كه در بيت «راهنمايان كه با خدا بودند/ با شبانی هم آشنا بودند/ هم سخن با خدای هر دو جهان/ بود چندی شعيب را مهمان» به داستان گريختن حضرت موسی از مصر و پناهنده شدن نزد حضرت شعيب، پيامبر مدين اشاره دارد.
وی با اشاره به معنای ديگر تلميح گفت: زمانی كه شاعری شعر يا نكته‌ای را از شعر شاعری، در شعر خود می‌آورد نيز از صنعت تلميح استفاده كرده است به عنوان مثال سعدی در شعری با اشاره به شعر فردوسی عليه رحمه می‌گويد «چه خوش گفت فردوسی پاكزاد/ كه رحمت بر آن تربت پاك باد/ ميازار موری كه دانه كش است/ كه جان دارد و جان شيرين خوش است»
محبت، با اشاره به كتاب ديگر خود با عنوان «از سال‌های دور و نزديك» اظهار كرد: در اين كتاب كه به چاپ دوم نيز رسيد در بسياری از ابيات از اين صنعت استفاده شده است به عنوان نمونه در صفحه 33 در شعر روايت هجرت در بند دوم «در جان پناه پرده عصمت ثور/ جايی كه فخر عالم و آدم حضور داشت/ همراه بيمناك نمی دانست/ افلاك زير سايه لولاك است» ثور اشاره به غاری است كه پيامبر همراه ابوبكر، زمان هجرت به آن پناه بردند و همراه بيمناك نيز به ابوبكر اشاره دارد و البته به آيه 40 از سوره توبه نيز اشاره دارد كه پيامبر به ابوبكر می گويد« لاَ تَحْزَنْ إِنَّ اللّهَ مَعَنَا، اندوه مدار كه خدا با ماست».
وی تصريح كرد: بيت «خوشا خطاب خدايی كه اوج خوشبختی است/ برای اهل يقين لوح افتخار اين است» و شعری با مطلع «من و تو رفتنی و حق به جاست قرار اين است/ كه عمر می گذرد و رسم روزگار اين است» به آيه « یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلَى رَبِّكِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً ؛ اى نفس مطمئنه خشنود و خداپسند به سوى پروردگارت بازگرد» اشاره دارد.
محبت با اشاره به بيت «ای نهان از چشم خود بين نكته‌ای پنهان شنو/ گوش تن بگذار و از دل به گوش جان شنو/ تا بدانی مصرعت از ابر چون آيد پديد/ ديده بارانی كن آنگه قصه باران شنو» گفت: اين چند بيت از شعر فصل دعا و فصل لبيك است كه در مرداد 62 در روزنامه كيهان به چاپ رسيد و به آيه «وَأَنزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاء ثَجَّاجًا؛ و از ابرهاى متراكم آبى ريزان فرود آورديم» اشاره دارد.
محبت در پايان گفت: جوان ها برای استفاده از اين صنعت بايد با آيات و احاديث مأنوس و آشنا شوند و زمانی كه نور قرآن بر جان، روح و ذوقشان تجلی كرد ذوق و شوق شاعری، ناخودآگاه به سمت تلميحات قرآنی می‌رود.
captcha