به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن (ایکنا) از همدان و به نقل از روابط عمومی حوزه هنری استان همدان، هفتمین کارگاه «تجربههای شخصی در نوشتن رمان» به همراه رونمایی از «ماندن» جدیدترین اثر داستانی حوزه هنری استان همدان با حضور ساسان ناطق، قائم مقام دفتر آفرینشهای ادبی حوزه هنری، نویسنده اثر، و جمعی از نویسندگان و علاقمندان برگزار شد.
ساسان ناطق قائم مقام دفتر آفرینشهای ادبی حوزه هنری و نویسنده مجموعه داستان «در آفریقا همهچیز سیاه است» گفت: این اثر تحت عنوان انتشارات سوره و جای تبریک به استان و نویسنده دارد که یک دارایی به داراییهای داستانی ما اضافه شده است.
وی با اشاره به اینکه به «خوب دیدن» و «خوب شنیدن» بسیار معتقد است گفت: نویسنده این اثر مرتضی فرجی کاری کرده که زیستبوم شخصی خودش و این اقلیم در این اثر دیده شود و کسی میتواند این کار را انجام دهد که به مخاطب نزدیک شده باشد، شاید با داستان همذاتپنداری نکنیم اما هنر نویسنده این بوده که ذهن خواننده را به جایی میبرد که او را هم درگیر میکند.
این نویسنده ادامه داد: اعتقاد دارم که نویسنده باید دایره واژگانی و سبک خود را داشته باشد تا مولد باشد، در غیر اینصورت مقلد است و کاری هم که در این اثر انجام شده، مقلدبودن نیست، و این یک امتیاز است.
وی با اشاره به اهمیت طرح جلد کتاب به عنوان ویترین اثر گفت: بیشتر کتابهای ماندگار اسامی زیبایی دارند و این هوشمندی نویسنده را به عنوان کسی که میخواهد با مخاطب روبرو شود را میرساند.
ناطق گفت: مخاطب امروزی بسیار باهوش است که این را مدیون ادبیات پایداری هستیم؛ و نویسنده باید به کوچکترین چیزی که برای رو و پشت کتاب انتخاب میکند توجه داشته باشد چون جلد کتاب، ویترین کار شماست و مخاطب از این ویترین تماشا میکند و بعد وارد میشود، احتمال اینکه از همین ویترین نظرش برگردد خیلی زیاد است، هرچند در این بخش نویسنده زیاد دخیل نیست.
این نویسنده اجتماعی بودن و توجه به زمانه و محیط اجتماعی را یک ویژگی مثبت بیان کرد و گفت: نویسنده باید اجازه دهد شخصیتهایش به حرف در بیایند، گفت و گوها و شخصیتها را بزرگ وعریان کند.
ناطق ادامه داد: مجموعه داستانهای بهم پیوسته «ماندن» میتواند این تذکر را به ما بدهد که فکر نکنیم همه چیز در مدرنیته و پستمدرن اتفاق میافتد بلکه در زندگی سنتی و فضای کلاسیک و رئال هم سوژههای بکری وجود دارد.
مرتضی فرجی نویسنده کتاب «ماندن» نیز سرآغاز نوشتن این اثر را اسفند 94 اعلام کرد و گفت: برای مجله همشهری داستان خاطرات شغلی نوشته بودم با موضوع شغل فرش فروشی، و آن را در همین کلاسهای رمان دوشنبهی حوزه هنری همدان خواندم و از همانجا جرقه نوشتن این داستانها زده شد.
وی ادامه داد: اردیبهشت 95 که کار را شروع کردم هیچ چیزی برای نوشتن نداشتم، فقط عکسی قدیمی از دوره کودکی ام که پدرم مرا جلوی مغازه اش بغل کرده و در گوشه عکس هم قسمتی از سر «دادایعقوب» (یکی از شخصیتهای کتاب) دیده میشد باعث شد داستان اول کتاب را بنویسم.