آمرزش گناه و تضمین آینده در پرتو اعتکاف
کد خبر: 3702160
تاریخ انتشار : ۰۸ فروردين ۱۳۹۷ - ۱۰:۰۸
یادداشت/

آمرزش گناه و تضمین آینده در پرتو اعتکاف

گروه معارف- برای اعتکاف آثار و نتایج فراوانى بیان شده است همچون غفران گناهان گذشته، تضمین آینده، توفیق زیارت امام عصر(عج) و ...؛ در این یادداشت به صورت مشروح به بیان این آثار می پردازیم.

به گزارش ایکنا از چهارمحال و بختیاری امسال در روزهای 13، 14 و 15 ماه رجب المرجب مصادف با 11، 12 و 13 فروردین 97، همچون سال های گذشته مراسم معنوی اعتکاف در ایام البیض ماه رجب در مساجد سراسر کشور برگزار می شود.
خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) با عنایت به اهمیت این رویداد بزرگ معنوی، به تشریح آثار و نتایج سنت حسنه اعتکاف پرداخته است. مطالب ارائه شده از کتاب «اعتکاف، عبادتی کامل» نوشته حجت الاسلام علیان نژاد انتخاب شده است.
اعتکاف آثار و نتایج فراوانى دارد که به برخى از آنها در روایات اشاره شده و برخى دیگر در حالات بزرگان و علما که به این ضیافت الهى بار یافته اند آمده و دسته سوم از مجموعه دستورات و شرایط و آداب اعتکاف استفاده مى شود، آنچه را معتکفان با تجربه به آن دسته یافته اند نیز بخش چهارم ثمرات اعتکاف است. در ادامه به بیان نمونه هایى از آنچه در بالا آمد می پردازیم.

غفران گناهان گذشته
پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) که از ابتداى تشریع اعتکاف تا پایان زندگى، همواره بر این عبادت ارزشمند مواظبت مى کرد، فرمودند:
«من اعتکف ایماناً و احتساباً غفر له ما تقدّم من ذنبه; هر کس از روى ایمان و باور قلبى، و براى تحصیل رضایت پروردگارش، معتکف شود، تمام گناهان گذشته اش بخشیده مى شود».
چه معامله پرسودى که انسان تمام گناهان پیشین را با سه روز اعتکاف شستشو دهد.

تضمین آینده

 اعتکاف نه تنها دامن انسان را از گناهان و خطاهاى گذشته پاک مى کند، بلکه در معتکف ایمنى خاصّى ایجاد نموده، و او را نسبت به آینده نیز بیمه مى کند. به روایت زیر که از حضرت رسول(صلى الله علیه وآله) نقل شده، توجّه کنید:
«مَنِ اعْتَکَفَ یَوْماً ابْتِغاءَ وَجْهِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ جَعَلَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النّارِ ثَلاثَةَ خَنادِقَ اَبْعَدَ مِمّا بَیْنَ الْخافِقَیْنِ; هر کس به منظور کسب رضایت پروردگار، یک بار معتکف شود، خداوند بین او و آتش جهنم سه خندق و حفره بزرگ ایجاد مى کند، که فاصله هر یک تا دیگرى بیش از مسافت بین مشرق و مغرب است».

زیارت امام عصر(عج)
حبیب بن محمد الصنعانى مى گوید: خدمت على بن ابراهیم اهوازى رسیدم، و از او در مورد آل محمد پرسیدم. على بن ابراهیم گفت: برادر! از مسأله مهمّى سؤال کردى. من بیست بار به حج مشرّف شدم، و در تمام سفرها مشتاق دیدار آن حضرت بودم، ولى توفیق حاصل نشد. تا اینکه یک شب که در منزل خوابیده بودم، شخصى را در خواب دیدم که مى گوید: اى على بن ابراهیم! «خداوند به من اجازه انجام حج داده است!» آن شب متوجّه معناى این سخن نشدم، و درباره این مطلب فکر مى کردم، و منتظر فرا رسیدن موسم حج بودم. هنگامى که زمان حج فرا رسید مقدّمات سفر را مهیّا نموده، و به سمت مدینه حرکت کردم. هنگامى که داخل مدینه شدم از آل محمد(علیه السلام) پرس و جو کردم. امّا هیچ اثرى از آن حضرت نیافتم، و هیچ خبرى در موردش نشنیدم. دائماً در فکر و اندیشه در مورد امورات خودم بودم، تا اینکه از مدینه خارج شده، و به سمت مکّه حرکت کردم. در مسیر راه وارد جحفه شده، (و احرام بستم) و یک روز آنجا ماندم. سپس به سمت غدیر خم حرکت کردم. در مسجد منطقه غدیر نماز بجاى آوردم، و پیشانى را بر خاک ساییدم، و در دعا و ابتهال کوشیدم، سپس به سمت مکّه حرکت کردم و در مکّه معتکف شده، و به عبادت و طواف مشغول شدم. تا اینکه یک شب به هنگام طواف جوان خوش چهره و خوش بویى که برگرد خانه خدا طواف مى کرد توجّه مرا به خود جلب کرد، در کنارش ایستادم و به طواف ادامه دادم، به گونه اى که بدنم به بدنش برخورد کرد. پرسید: اهل کجایى؟ عرض کردم: اهل عراق هستم. فرمود: کدام عراق؟ عرض کردم: اهواز. فرمود: آیا ابن الخضیب را مى شناسى؟ عرض کردم: بله! خدا رحمتش کند که دعوت حق را لبیک گفت. فرمود: خداوند رحمتش کند... آیا على بن ابراهیم مهزیار را مى شناسى؟ عرض کردم: خودم هستم. فرمود: اى ابوالحسن خداوند تو را حفظ کند. علامت و نشانه اى که بین تو و پدرم محمّد الحسن بن على(علیه السلام) بود چه شد؟ عرض کردم: همراه من است. سپس آن را از جیب خود خارج کرده به ایشان نشان دادم. هنگامى که آن را دید جلوى اشک چشمانش را نگرفت، و شروع به گریه کرد، به گونه اى که لباسش از اشکش خیس شد. سپس فرمود: بسوى قافله ات بازگرد، و منتظر باش تا شب شود، سپس از تاریکى شب استفاده کن و در فلان مکان به ملاقات ما بیا...».(1)
آرى! در سایه اعتکاف ممکن است انسان به زیارت امام و رهبر خویش حضرت حجة بن الحسن العسکرى(علیه السلام) نائل شود.

عنایات خاصه
در کتاب انوارالنّعمانیّه مرحوم سیّد نعمت الله جزائرى آمده است: آن عالم بزرگوار در سالهاى قحطى و خشکسالى موادّ غذایى موجود در منزل را بین فقرا تقسیم مى کرد، و براى خود و خانواده اش یک سهم همچون سایرین نگه مى داشت. یک سال که این کار را کرد مورد خشم و غضب همسرش قرار گرفت. خانمش گفت: در چنین سال سختى فرزندانمان را رها کرده، و به مردم رسیدگى مى کنى؟ سیّد چیزى نگفت، و براى اعتکاف به مسجد کوفه رفت. روز دوم اعتکاف سیّد، مردى به همراه چندین چهارپا که موادّ غذایى مختلفى بار داشتند، به در خانه سید رفته و موادّ غذایى را در آنجا تخلیه کرد، و گفت: این مواد غذایى را صاحب خانه فرستاده، و او اکنون در مسجد کوفه معتکف است. هنگامى که اعتکاف سیّد پایان پذیرفت و به منزل بازگشت، همسرش به وى گفت: موادّ غذایى که همراه آن اعرابى فرستاده بودى، غذاى خوبى بود. سیّد شکر نعمت پروردگار را بجا آورد، در حالى که از ارسال موادّ غذایى بى خبر بود!

ثمرات دیگر اعتکاف
محیط خلوت و به دور از تعلّقات دنیوى که در آن چند روز براى عبادت و پرستش بدست مى آید، مخصوصاً که این توفیق در خانه خدا و مسجد جامع شهر حاصل مى شود، و فرصت مناسبى که براى تفکّر و اندیشه در عمر گذشته انسان حاصل مى گردد تا در سایه تفکّر از تکرار اشتباهات جلوگیرى کند و عوامل موفقیّتها را تقویت نماید، و نشستن پاى درد دل دیگر مؤمنین، و فکرى براى حلّ مشکلات و معضلات آنان، و به تبع آن توجّه به نعمتهاى فراوانى که خداوند به وى ارزانى داشته، و «تقویت اراده» و تمرین «مبارزه با نفس» که مدّت اعتکاف چیزهاى حلالى را برخود حرام کرده و از آنها استفاده ننموده، و مانند آن، از دیگر ثمرات اعتکاف است که براى رعایت اختصار از شرح و تفصیل آن چشم پوشى کردیم.

حرف آخر
اوج قلّه اعتکاف آن است که عقل و قلب و اعضا و جوارح را، فقط به سمت اعمال صالح هدایت کند، و آنها را تنها به درگاه خداوند متعال رهنمون باشد، و اراده اش را مقدّس و نفس سرکش را با قید وبندهایى مراقبت نماید، و کارهایى که روزه دار را به کمال صیام مى رساند بجا آورد، بلکه اضافه بر آنچه شخصى روزه دارد احتیاط و مراعات مى کند، مراعات نماید. نسبت به آنچه باعث اقبال روح وجان آدمى به خداوند مى شود ملتزم باشد، و آنچه او را از خداوند دور مى کند، ترک کند.
بنابراین، هر زمان معتکف در قلب و عقلش تعلّق خاطرى به غیر خدا پیدا کند، یا یکى از اعضا و جوارح خود را در مسیر رضایت غیر خدا بکار گیرد، به همان نسبت از اوج قلّه معرفت سقوط نموده، و اعتکافش را فاسد و بى ارزش کرده است.

captcha