حساب محققان تصوف از جاهلان صوفیه جداست/ نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
کد خبر: 3792803
تاریخ انتشار : ۰۵ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۱:۱۵
حجت‌الاسلام کربلایی:

حساب محققان تصوف از جاهلان صوفیه جداست/ نه هر که چهره برافروخت دلبری داند

گروه اندیشه ــ پژوهشگر حوزه عرفان و تصوف با بیان اینکه همیشه باید بین محققان از عرفا و متصوفه با جهله صوفیه فرق بگذاریم، اظهار کرد: محققانی از عرفا و صوفیه نشان دادند که از نظر فرهنگی و اجتماعی قوی هستند. مشایخ اصیل عرفا درباره جهله صوفیه از همان دوران نخستین متذکر می‌شدند که «نه هر که چهره برافروخت دلبری داند».

حجت الاسلام کربلایی

به گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست نخبگانی با موضوع «تحلیل و بررسی تصوف فرقه‌ای در ایران»، امروز، ۵ اسفند، با حضور جمعی از اندیشمندان و علاقه‌مندان در خبرگزاری مهر برگزار شد.

حجت‌الاسلام مرتضی کربلایی، استاد حوزه و دانشگاه ادیان، در این نشست بیان کرد: در معارف اهل بیت(ع) علم ارثی داریم که در این نوع از علم از باب اتصال باطنی شخص به ولایت معصومین، اهل بیت(ع) معلم شخص می‌شوند و مبنا این است که اگر شما تقوا داشته باشید، خداوند از طریق اهل بیت(ع) معلم شما می‌شود. پیامبراکرم(ص) امی بود و معلمش خدا بود؛ ازین رو به جهت روش در حوزه تصوف و عرفان، آن علمی حقیقی است که منشأ آن الهی باشد. یعنی معلم انسان، خداوند بشود.تعبیر قرآن کریم این است: «وَأَن لَوِ استَقاموا عَلَى الطَّريقَةِ لَأَسقَيناهُم ماءً غَدَقًا» در روایات آمده منظور از طریقت در آیه ولایت معصومین است. اهل بیت(ع) نیز فرمودند: «بنا عرف الله و بنا عبد الله» یعنی به واسطه ما خدا شناخته می‌شود و به واسطه ما خدا عبادت می‌شود.

وی در ادامه افزود: لذا علم مطلوب از ناحیه عرفا محققان از صوفیه  مراد از محقق، تحقق یافتن به حق‌الیقین است و کسی که به مرتبه فنا می‌رسد این نوع علم است. البته در مقام آسیب شناسی باید آسیب‌ها را نیز شناسایی کنیم، اما در هر صورت علم حقیقی آن است که منشأ آن الهی است. در تاریخ تصوف و عرفان شاهد علم‌گریزی هستیم.علم گریزی از انحرافات جدی برخی صوفیه است. در نهاد‌های اجتماعی که عرفا داشتند در طول هفته زمانهایی مرشد طریقت بیان معارف عرفانی مینمود و سنت مجلس گویی متداول بود بعدا ما در شیعه به تعبیر شهیدمطهری مساله مجالس وعظ را داریم.

این استاد حوزه علمیه تصریح کرد: در تصوف سنت روضه‌خوانی و قرائت کتاب روضه الشهدای کاشفی بود و صوفیان در محافل خود مصائب ائمه(ع) با محوریت عزاداری برای سیدالشهدا را داشتند. در عالم تشیع نیز عالم دینی از روی کتاب روضه الشهدا می‌خوانده و بعداً تعبیر مجلس روضه متداول گردید؛ لذا ما در فرهنگ شیعی خود، شاهد رد پای تصوف و برخی آدابش هستیم. اینکه صوفیان، حول محور مرشد جمع می‌شدند و معارف بیان می‌شد و مسایل خلوت‌نشینی و.... در مساجد امکان نداشت هم به خاطر رعایت برخی احکام شرعی و هم بخاطر عمومی نبودن تعالیم عرفان است؛ لذا بناهایی مثل خانقاه و حسینیه و... ساخته شد که در این‌ها به تعلیم معارف اهل بیت(ع) بر اهل طریق و ریاضت و خلوت می‌پرداختند. خانقاه‌ها به اقتضای نیاز تربیت عرفانی پیدا شدند و همان طور که در شیعه، مسجد و حسینیه داریم و هریک کارکرد خود را دارند در تصوف، خانقاه و تکیه به وجود آمده و چه بسا در تشیع در برخی مواقع، حسینیه‌ها فعال‌تر هستند، اما حسینیه مقابل مسجد نیست.

وی افزود: در تصوف نیز اعم از شیعه و سنی این طور است و ابن بطوطه در سفرنامه خود می‌گوید در مناطق مختلف نزد اهل تصوف که رفتم از من پذیرایی ظاهری و معنوی کردند و می‌گوید که در مناطق مختلف چه سلسله‌هایی وجود داشت و شیخ آن‌ها چه بود و رسوم آن‌ها را نیز گزارش کرده است. نهاد خانقاه‌ یک شأنش، پذیرایی از مستمندان بوده است و سر درِ برخی از آن‌ها نیز آیه «وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا» را نوشته‌اند. مسجد و خانقاه و مدارس علمیه را قدما در عرض هم می‌ساختند. ناگفته پیداست که باید هر یک از آداب و رسوم و عقاید صوفیه آسیب شناسی و بررسی شود.

کربلایی در ادامه تصریح کرد: سخن ما در وراثت ظاهری و باطنی است. وارثان ظاهری پیامبران، فقها و متکلمان و محدثین هستند و ظاهرنبوت، یعنی شریعت را به ارث برده‌اند. از آن طرف نیز وارثان باطن نبوت نیز مشایخ تصوف و عرفا هستند که وارث ولایت ایشان هستند.

این استاد دانشگاه بیان کرد: اختلاف و نزاع میان فقها و صوفیه و حکمابرمی‌گردد به اختلاف مبانی و در فهمی که از متن مقدس دارند، اما اگر آگاهی‌بخشی شود، مشکلات کمتر است. بحث تصوف به جهت مسائل استراتژیک، از جمله موضوعات پیچیده است. به این معنا که علل و عوامل مختلفی در آن دخیل است؛ لذا مورد اهتمام کسانی که مخالف اسلامند قرار می‌گیرد که روی آن سرمایه‌گذاری می‌کنند، تصوف با قلب انسانها سروکار دارد. لذا اثرات فردی و حتی اجتماعی فراوانی دارد.

کربلایی تصریح کرد: آموزه‌های تصوف همه شئونات فرد را درگیر می‌کند. کسی که واقعاً در این مسیر باشد اثر می‌پذیرد. ما یک بحث ایمان داریم که فرمود «یا ایها الذین آمَنوا آمِنوا»، در واقع، مراد از ایمان اول، اسلام ظاهر و ایمان دوم، عمل به ایمان اولیه یعنی همان ولایت است. ایمان اول همان شریعت است و دوم نیز طریقت امام علی(ع) است. نتیجه تبعیت از شریعت و طریقت نیز رسیدن به توحید و حقیقت است.

وی در ادامه افزود: در روایت شیعه بحث یقین در این مرحله سوم است و در اهل سنت نیز مسئله احسان مطرح است. در نگاهی که عرفا به اصل دین دارند، برای دین لایه‌های باطنی قائل هستند. عارف کامل کسی است که قولاً و فعلاً و حالاً تابع پیامبر(ص) است. قولاً یعنی شریعت، فعلاً یعنی طریقت و حالا نیز یعنی حقیقت. یعنی همان راهی که پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) رفتند به آن تحقق پیدا کنند.

این استاد دانشگاه بیان کرد: تصوف در اسلام و شیعه جریان مهمی است، چون با دل افراد سر و کار دارد؛ کسانی که همراهی با تشیع ندارند، در این چند سال در این حوزه بسیار سرمایه‌گذاری می‌کنند. در این چند سال وهابیت و جریانهای معاند شیعه که نگاه قشری به اسلام دارند در این قسمت، سرمایه‌گذاری می‌کنند. ما چرا سرمایه‌گذاری نکنیم؟ چرا دنبال این نباشیم که آگاهی‌سازی کنیم؟ چرا دنبال آسیب شناسی و اصلاح و پالایش این جریان معنوی نباشیم؟ فقدان معرفت در مورد تصوف موجب افراط و برخوردهای تند می‌شود. وقتی دچار سیاست‌زدگی شویم و جریان فرهنگی را امنیتی نگاه کنیم، مشکلات پیش می‌آید. نحوه مدیریت و مواجهه با جریان فرهنگی باید فرهنگی باشد.

وی در ادامه افزود: نباید فضا طوری شود که مجبور شویم امنیتی شویم. حرف کارشناسان این حوزه در بلندمدت این بوده و این حرف برای الآن نیست. در مقام عمل و برخورد شاهد آن نیستیم و اتفاقات ناگواری می‌افتد. همچنان که فرقه‌سازی وحدت شیعه و جامعه اسلامی را از بین می‌برد، برخورد‌های تند نیز موجب فرقه‌سازی می‌شود. آن‌ها که سعی دارند از اختلاف جلوگیری کنند موفق‌تر هستند و منزلت بیشتری دارند. برخورد تند موجب ایجاد فرقه جدید می‌شود و افرادی که در آن جریان هستند با حاکمیت نیز زاویه پیدا می‌کنند. در جهان امروز در برخورد با فرقه‌ها و اغراض منفی، رویارویی نباید اصطکاکی باشد که بدتر منجر به فرقه‌سازی و شکل‌گیری انشقاق‌های اجتماعی می‌شود، بلکه برخورد باید سازنده باشد که با ترسیم و تبیین مکتب درست و اصیل این اتفاق می‌افتد.

این استاد دانشگاه بیان کرد: اگر مکتب درست را خوب ترسیم کنیم، برداشت‌های انحرافی از بین می‌رود و از فروغ جریان‌های منفی کاسته می‌شود. تصوف نیز همین طور است، وقتی این جریان را اول خوب شناختیم بعد آسیب‌شناسی کردیم و در مراحل بعد با بزرگان این‌ها گفت‌وگو کنیم و نیز با عالمان ربانی که اهل معرفت هستند در حوزه‌ها تبادل نظر شود و هدف صحیح مشترک و همدلی ایجاد شود، موفقیت نیز حاصل می‌شود. جامعه ما عطش معنویت دارد. از زندگی روزمره بدون معنا و حقیقت خسته می‌شویم. اسلام نیز یک شریعت کامل است و همه شئونات فردی و اجتماعی افراد را شامل می‌شود.

کربلایی در ادامه تصریح کرد: اگر مکتب اصیل معرفی شود و کسانی که صلاحیت مسندنشینی در جریانات معنوی دارند، متصدی شوند در حوزه و جاهای دیگرمی‌توانیم همدلانه برخورد کنیم؛ لذا در این صورت شاهد ترقی معنوی جامعه شیعی خواهیم بود. ضامن اجرای احکام شریعت و حتی حقوق و قوانینی که در جامعه است، درونی شود. وقتی است انسان بداند خدا حاضر و ناظر است وقتی یک انسان شیعه بداند امام عصر(ع) حاضر است؛ لذا غفلت و تخلف نیز نمی‌کند و به طریق اولی مسئله گناه را نداریم و اگر هم باشد بلافاصله برمی‌گردد و توبه می‌‎کند.

این استاد حوزه و دانشگاه بیان کرد: اینکه مکتب اصیل تبیین شود بسیار مهم است. در این صورت رقیب‌های تقلبی و بدل‌ی کنار می‌رود. شفاف‌سازی و تبیین توسط مراکز علمی ذی صلاح شود خوب است، اما اینکه دامن بزنیم و مسئله و معضل شود خوب نیست.

کربلایی در انتهای سخنان خود تصریح کرد: همیشه باید بین محققین از عرفا و صوفیه با جهله صوفیه فرق بگذاریم. محققان از عرفا و صوفیه نشان دادند که به جهت فرهنگی و اجتماعی قوی و اثرگذار هستند. درباره جهله صوفیه از همان دوران نخستین ظهور تصوف خود مشایخ اصیل عرفان بیش از همه و پیش از همه متذکر می‌شدند که «نه هر که چهره برافروخت دلبری داند، نه هر که آینه سازد سکندری داند» و آسیب شناسی می کردند. در عین بودن انحرافات در جریان تصوف و عرفان باید اصلاح و پالایش کرد. یک مدیر خوب و کارامد کسی است که بتواند فضا را با گفت‌وگو و تبادل نظر همدلانه اصلاح کند و حذف کردن نتیجه‌ای ندارد.

انتهای پیام

مطالب مرتبط
captcha