ناامید شده بودم از رفتن، اتفاقات مختلف هرکدام مانعی شده بود برای رفتن اما بهیکباره ورق برگشت، همهچیز آنقدر سریع اتفاق افتاد که هنوز باورش برایم سخت است و من دعوت شدم برای یک سفر متفاوت، سخت اما شیرین و بهیادماندنی.
همسفرانم جنسشان از جنس خانواده بود آن هم نزدیک نزدیک، «پدر عزیزم، خواهرم و فرزند و همسرش»؛ آری امسال «علی» ۴ ماهه مهمان ویژه امام حسین(ع) خواهد بود و ما را در این کاروان کوچک همراهی خواهد کرد.
در طول روزهای قبل از سفر زمزمهها شروع شد، گاه امیدوارانه، پر از دلتنگی از جا ماندن، پر از خواستن و پر از التماس دعا... اما گاه زمزمههایی هم برای پشیمان ساختن ما از این سفر آن هم به بهانههایی چون «کجا میخواهید بروید آن هم با یک بچه ۴ ماهه»، «نروید گرانی شده، چرا باید برای هر دینار بیش از 10 هزار تومان هزینه کنید، میدانید چقدر باید هزینه کنید برای رفتن»، «ناامن است، کجا میروید؟» و «چرا با خانواده؛ اگر هم میروید زن و بچه را با خود نبرید»...
میشنویم، لبخند میزنیم و میگوییم درست است سفر، سفر سختی است آن هم با پای پیاده، آن هم برای بانوان، آن هم برای پیران و کودکان اما جنس این سفر با تمامی سفرهای عالم فرق دارد، میرویم تا هرکدام به فراخور حال لبیک گوییم به ندای «هل من ناصر ینصرنی» مولایمان که در طول قرنها بعد از واقعه عاشورا هنوز بلند و رسا طنینانداز است، میگوییم در راه حسین(ع) و خاندانش که از همهچیز خود برای بقای دین حق گذشتند پول و ارز و دلار و دینار چه سخن برای گفتن دارد، میگوییم اینجا در این سفر همه با پای دل حاضر میشوند، میگوییم در سفر عشق خستگی و ناامنی و گرانی و کودک و پیر و زن و مرد معنا ندارد.
آری اربعین محل نشان دادن قدرت شیعه و ظرفیت عظیم کربلا و عاشوراست که میتوان این حرکت عظیم را مقدمه و تمرینی برای ظهور مولا و مقتدایمان امام زمان(عج) در عصر ظهور دانست.
و اینگونه توشه بهظاهر سبک اما بهواقع سنگین ما با بار دلهای مشتاقان و ملتمسان به اهلبیت و اشکها و ندبههای جاماندگان بسته شد و سفر دلدادگان عاشق آل الله به مقصد پیادهروی اربعین حسینی با نوای دلنشین «قدم قدم با یه علم انشاءالله اربعین دارم میرم سمت حرم» آغاز شد.
رقیه ملاحسنی؛ خبرنگار ایکنا قزوین
انتهای پیام