حذف نقد ادبی با گزاره «ما منتقد نداریم»
کد خبر: 3851479
تاریخ انتشار : ۲۹ مهر ۱۳۹۸ - ۱۵:۱۳

حذف نقد ادبی با گزاره «ما منتقد نداریم»

دیگر رسانه‌ها ــ پویا رفویی با بیان این‌که نقد ادبی را زایده‌ای بر آثار ادبی می‌دانند، می‌گوید: نقد ادبی با گزاره «ما منتقد نداریم» حذف می‌شود.

به گزارش ایکنا، این منتقد ادبی در گفت‌وگو با ایسنا، درباه نقد ادبی و جایگاه آن در ادبیات ایران اظهار کرد: اگر بپذیریم نقد ادبی چند فرایند را در خود دارد؛ شیوه‌های متفاوت خواندن، تجزیه و تحلیل متن‌، طبقه‌بندی متن‌ و خلق دوباره متن‌، و اگر به این چهار فرایند که معمولا به شکل دایرةالمعارفی درباره نقد ادبی صحبت می‌کند، نگاه کنیم می‌بینیم هر چهار مورد در سال‌های اخیر و در ایران سیر قهقرایی داشته است.

او سپس گفت: اولین چیزی که به ذهن می‌رسد افت علوم انسانی است یعنی امکان آموزش و بررسی و برخورد آکادمیک با آثار ادبی به شدت افت کرده است؛ البته فقط به ادبیات مدرن و معاصر ایران مربوط نیست. حتی در مورد ادبیات کلاسیک ایران هم ما این خلأ را می‌بینیم. در ادبیات کلاسیک هم می‌بینیم که گسست بزرگی در دهه اخیر اتفاق افتاده و پژوهشگر و محققی در حوزه ادبیات کلاسیک ایران نداریم و برخلاف دهه‌های قبل با چهره‌های جدید روبه‌رو نمی‌شویم.

رفویی سپس درباره نگرش‌هایی که به نقد وجود دارد و این‌که برخی می‌گویند «اصلا  نقد ادبی نداریم»، بیان کرد: نقد ادبی جنس دوم خلق ادبی است؛ همان‌طور که در عرصه اجتماعی جنس دوم حقوقش ضایع می‌شود در ادبیات هم همین‌طور است. نقد ادبی به شکل جنس دوم دیده می‌شود و به همان شکلی که در صحنه‌های متعدد زندگی، جنس دوم حذف می‌شود، نقد ادبی هم با گزاره «ما منتقد نداریم» حذف می‌شود.

 او در ادامه خاطرنشان کرد: به صورت تاریخی تجربه نقد ادبی در ایران دو تا سه دهه قدیمی‌تر از خلق ادبی در ایران است. با توجه به اسناد و مطبوعات مشروطه اولین برخوردهای ما با ادبیات مدرن از طریق نقد ادبی بوده است؛ به‌طور مثال رساله «قرتیکا»ی آخونده‌زاده. حتی متون نقد ادبی‌ای که داریم، هم در عرصه ترجمه و هم تألیف، می‌توانیم بگوییم کیفیت‌شان چند درجه بالاتر از آثار ادبی است.  اما چرا به نقد ادبی توجه نمی‌شود؟ مسئله این است که نقد ادبی را به شکل زایده‌ای بر آثار ادبی می‌بینند. نقد مخاطب‌های خود را می‌طلبد نه این‌که زایده‌ای بر آثار ادبی باشد.

این منتقد در ادامه با بیان این‌که نقد ادبی عبارت از این نیست که بگوییم این سره است یا ناسره، اظهار کرد: نقد ادبی شیوه‌های پژوهش و خلق مجدد آثار ادبی را فراهم می‌کند، که این‌ موضوع خیلی مورد توجه نیست. وقتی ادبیات کارگاهی را به سخیف‌ترین  شکل ممکن مانند شرکت‌های سهامی راه می‌اندازند و وقتی با پدیده رمان‌نویسی تضمینی روبه‌رو هستیم، نقد ادبی میدانی پیدا نمی‌کند به جز این‌که در بازی باندی نویسنده‌ها قرار بگیرد و بگوید این خوب است و دیگری بد، یا بخواهد درباره جایزه‌های ادبی اعمال نظر بکند، کاری نمی‌تواند انجام دهد. به نظرم این‌ها نقد ادبی را از بنیاد تضعیف کرده است. البته نقد در کجای کشور خریدار دارد که بخواهد در ادبیات داشته باشد؟

او همچنین درباره ریویوهایی که از کتاب‌ها به عنوان نقد کتاب منتشر می‌شود، گفت: ریویونویسی مهارت‌های خاص خود را می‌طلبد. حتی علاقه‌مندان آثار ادبی به ریویونویس‌هایی مخصوص به خود اعتماد می‌کنند. اما این اتفاق در ایران نیفتاده است زیرا اکثر مطبوعات ریویو را به عنوان جای خالی می‌بینند که بتوانند خلأ مطالب خود را در صفحات ادبی پر کنند و این‌که در سلسله کارهایی که در سرویس‌های ادبی و هنری  مطبوعات قرار می‌گیرد، ریونویسی در پله اول است و معمولا این کار را به تازه‌کارها محول می‌کنند. موضوع دیگر این است‌ که ریویونویسی را خلاصه‌نویسی تلقی و فکر می‌کنند ارائه خلاصه‌ای از کتاب کفایت می‌کند.

رفویی درباره این‌که فکر می‌کند نقد ادبی در کجای مطبوعات و مجلات قرار دارد، گفت: مهم‌ترین دلیلی که باید به آن پرداخت، مالی‌سازی حوزه نشر است.  به این معنا که برخی تصور می‌کنند سلیقه‌ای را که دارند و آن را ترویج می‌کنند، سلیقه عوام است. سلیقه قلیلی بر سلیقه کثیری تحمیل می‌شود که این‌ موضوع  فقط در حوزه ادبیات نیست بلکه در حوزه سینما هم وجود دارد. عملا به معنای عامه‌پسند هم روبه‌رو نیستیم زیرا خود این‌ها مجبور می‌شوند منتقدان و ریویونویسان خود را ایجاد کنند که حاصلش را هم گذاشته‌اند جشن رونمایی.

او خاطرنشان کرد: وقتی جشن رونمایی برگزار می‌کنید، جایی برای نقد کردن یک اثر باقی نمی‌ماند. در عین حال مجبورید ارزش‌گذارانه و سلیقه‌ای عمل کنید.

این منتقد درباره مراسم‌هایی که با عنوان «نقد و بررسی کتاب» برگزار می‌شود نیز گفت: در ۱۰ سال گذشته و به صورت مشخص در سیاست‌های دولت اخیر، چتر حمایتی متمایل به ناشران بوده است، هم از بابت تسهیلات مالی و هم تسهیلات نمادی. نتیجه این‌ شده که عملا با سیاست سنجیده و در عین‌ حال منسجمی روبه‌رو هستیم که تعداد عنوان کتاب‌ها را افزایش داده، ولی تیراژ به شدت کاهش داشته که این خود به خود حس رقابتی را بین ناشرها به وجود آورده است. برخلاف آن‌چه اقتصاددان‌ها می‌گویند رقابت باعث افزایش کیفیت می‌شود در این‌جا می‌بینیم هرچه صنعت نشر ایران رقابتی شده، کیفیت آثار کاهش داشته است. مسئله دیگر این است که آخرین مرحله تولید اثر ادبی خواندنش است، اثر ادبی با خریدنش مصرف نمی‌شود بلکه فرایند تولید کامل می‌شود. ما با سیاستی روبه‌رو هستیم که کتاب را به عنوان کالای مصرفی و حتی یک‌بار مصرف درآورده است و تلاش می‌کند با فنون بازاریابی آن را عرضه کند، نتیجه‌اش هم این است که بخش مولد و خلاق ادبیات ایران هم در سطح نویسنده و مترجم و هم مخاطب افت کرده است که می‌تواند نمونه جالب و تأمل‌برانگیزی باشد که لزوما رقابت به کیفیت نمی‌انجامد.

او سپس بیان کرد: در این جلسات کتاب را همان‌جوری رونمایی می‌کنند که  مایکروسافت موبایل جدیدش را رونمایی می‌کند. در نمونه‌های غربی در این جلسات کتاب را عرضه یا قرائت‌خانه‌ها را فعال می‌کنند و یا  کلوپ‌های خواندن به وجود می‌آورند. اما در این جشن‌ها عمدتا کسانی می‌آیند که کتاب را نخوانده‌اند. مدعوین هم به خاطر چهارچوب جلسات حق نقد کردن ندارند زیرا نقد کردن بلافاصله به نقض غرض تبدیل می‌شود.

انتهای پیام
captcha