به گزارش ایکنا؛ بیست و نهمین شماره فصلنامه علمی پژوهشی «پژوهشهای فلسفی» به صاحبامتیازی دانشگاه تبریز منتشر شد.
عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «استقرا در سیر تحول فکری راسل»، «روش تقابل پدیداری و تجربه بصری ویژگی های نوعی»، «نقش دازین در هنر اندیشی هیدگر»، «افشای کلیت نهفته در تکینگی: تحلیل بخش یقین حسی از کتاب پدیدارشناسی روح هگل»، «اخلاق در سیاست، پیامد معرفت شناسی مدرن»، «تحلیل ماهیت زبان ضمنی در فلسفه چامسکی»، «پدیدارشناسی، «راه» تفکر و تحقیق»، «درآمدی به خاستگاه و قابلیتهای مقوله «حیثیت» در منطق و فلسفه اسلامی»، «فایده نگری و صداقت: ارزیابی نقد ویلیامز بر فایده نگری»، «نقد نیچهای پل تیلیش بر دیالکتیک کارل بارت»، «امپراتوری نگاه خیره: از قدرت منتشر فوکویی به کیچ در کوندرا (مطالعه موردی: رمان بار هستی)»، «"مساله ما" در اندیشه هایدگر»، «نسبت نفس و معرفت(نقد علم حصولی) با تاکید بر انتقادهای سهرودی از مشائیان»، «نقد و ارزیابی عدالت در اندیشه افلاطون (نظریه عدالت در رساله جمهوری)»، «تفسیر هایدگر از فرونسیس و رابطه آن با آگاثون (ایده خیر)»، «تمثیل مادری-برای/به جای-مسئولیت اخلاقی در اندیشه پدیدارشناسانه امانوئل لویناس»، «اندیشه اخلاقی ابن سینا»، «دو روایت از تکوین مفهوم هنرهای زیبا: ارزیابی مجدد کریستلر»، «پندارهگرایی ارزشی در فلسفه نیچه (بازنگری تقریری از ندیم حسین)»، «نقش فیلسوف در پدیدارشناسی هگل با نظر به آرای ویتگنشتاین»، «مفهوم تجربه نزد متفکران نو-کانتی و تاثیر آن بر نوشتههای اولیه والتر بنیامی».
قابلیتهای مقوله «حیثیت» در منطق و فلسفه اسلامی
در چکیده مقاله «درآمدی به خاستگاه و قابلیتهای مقوله «حیثیت» در منطق و فلسفه اسلامی» میخوانیم: «هرچند مفهوم «حیثیت» برای مخاطبان و پژوهشگران فلسفه اسلامی ناآشنا نیست، اما به نظر می رسد تا کنون ظرفیت این مفهوم چنان که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفته است. در این مقاله پس از بیان خاستگاه حیثیت، گزارشی جامع از جایگاه و گرهگشاییهای آن در قلمرو منطق و فلسفه اسلامی، به خصوص در حکمت متعالیه، عرضه شده است. همچنین نسبت میان حیثیت با مقید بودن و اعتباریات نیز در حد امکان مورد بررسی قرار گرفته است. برای این کار مثال های فراوانی آورده شده است تا از این حیث ابهامی در کار نباشد. سپس نشان داده شده است که این بحث چه قابلیتی دارد و در عین حال برای آنکه به درستی از قابلیت آن استفاده شود به شروطی بایستی مراعات شود. همچنین در پایان به اختصار این ایده مطرح شده است که توجه به مقوله حیثیت می تواند میان جزمیت و نسبی گرایی، راهی میانه و مطلوب بگشاید.»
نسبت نفس و معرفت
در طلیعه مقاله «نسبت نفس و معرفت(نقد علم حصولی) با تاکید بر انتقادهای سهرودی از مشائیان» آمده است: «مساله نفس از دیرباز توجه اندیشمندان مختلف را به خود معطوف داشته وموجب پیدایش عقاید گوناگون درباره آن شده است. این پژوهش در قسمت نخست به بیان نظرات فارابی و ابن سینا در مورد «تعریف» پرداخته و سپس انتقادات سهروردی بر فلسفه مشائی را در این زمینه بیان نموده ودر پایان به بیان دیدگاه سهروردی می پردازد. زیرا شناخت نفس و مظاهر و تجلیات آن اساس و مایه شناخت موجودات به شمار می رود. بعنوان ضرورت انجام می توان گفت نفس ما به چه طریقی به شناخت می رسد؟ مشایین قائل به شناخت اشیاء از طریق مشخص کردن حد ورسم آنها می باشند. سهروردی دیدگاه آنها را مورد نقد قرارداده واینگونه تعریف ها را نادرست می داند و دیدگاه تازه ای برمبنای هستی شناسی خود که مبتنی بر نور است ارائه می دهد.به اعتقاد وی نفس بدلیل نور بودنش نزد خود، ظاهر است ونور هر چقدر که نورانیتش بیشتر باشدخود آگاهی بالاتری دارد.او روش های استدلالی وعلم حصولی را برای بدست آوردن معرفت کافی ندانسته وشناخت شهودی را لازمه آن می داندو با برابر دانستن نفس با نور به بیان دیدگاه های خودش می پردازد.»
اندیشه اخلاقی ابن سینا
در چکیده مقاله «اندیشه اخلاقی ابن سینا» اثر مهدی قوام صفری میخوانم: «ابن سینا هم به هنگام بحث در باب قوای نفس و هم به هنگام بحث در باب مقدمات قیاسهای مختلف گذرا به حکمت عملی میپردازد. او در ضمن سخنانش در باب قوای نفس، اخلاق را حاصل عقل عملی و در ضمن سخنانش در باب مقدمات قیاسها اخلاق را برخاسته از نوع خاصی از مشهورات (آراء محموده، که ذائعات هم مینامند) میداند که برآمده از عادت و قراردادهای اتفاقی و سنتهای باقی مانده از قدیم و مانند آن هستند. او از سویی با تلفیق این دو دیدگاه، بویژه با توجه به اینکه خود تصریح میکند که عقل عملی صرفا بر سبیل اشتراک عقل نامیده میشود و آراء محموده هیج مبنایی جز شهرت ندارند و عقل انسان چون تنها نگریسته شود در باب آنها متوقف است و هیچ حکمی ندارد، خواننده را آماده این استنباط میکند که اوصاف اخلاقی مانند خوب و بد اوصاف واقعی اشیا و احکام اخلاقی گزارههای خبری نیستند، و از سویی دیگر با قول مبهم به صدق و کذبپذیری آراء محموده و امکان اقامه برهان بر آنها آرای خود در این باره را دست کم در ظاهر تیره و مبهم و بنابر این تفسیرپذیر میسازد. این مقاله دو بخش اصلی دارد. در بخش نخست عقل عملی و کار آن بویژه در باب پیدایش احکام اخلاقی بررسی میشود، و در بخش دوم دیدگاه ابن سینا در باب مقدمات و مواد تشکیلدهنده احکام اخلاقی و خاستگاه آنها بحث میشود. این دو بررسی نشان میدهد که دیدگاه ابن سینا در باب کار عقل عملی و منشا احکام اخلاقی جایی برای صدق و کذبپذیری آن دسته از مشهورات که آراء محموده محسوب میشوند باقی نمی گذارد و اقامه برهان برای آنها ممکن نیست و اگر هم پارهای از مشهورات صدق و کذبپذیر باشند در خارج از حدود احکام اخلاقی ناب واقعاند.»
انتهای پیام