به گزارش ایکنا؛ نود و هفتمین شماره فصلنامه علمی پژوهشی «خردنامه صدرا» به صاحبامتیازی بنیاد حکمت اسلامی صدرا منتشر شد.
عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «مراتب نظام هستی از منظر امام خمینی(ره) (براساس تعلیقات مصباح الانس)»، «خوانشی تحلیلی از دیدگاه ملاصدرا و متاخرین پیرامون معنای اسمی و حرفی وجود (تأملاتی در مباحث زبانی حکمت متعالیه)»، «رابطه معاد و معنای زندگی در اندیشه ملاصدرا»، «بررسی انتقادی اشکالات مطرح شده به برهان حکیم قمشهای درباره اثبات وجوب وجود خداوند»، «ملاصدرا و روششناسی انتقادی فهم ظاهرگرایانه از دین»، «تاملی در انتساب نظریه «حدوث دهری» به جلال الدین دوانی»، «تقریر دو برهان بر نظریه حرکت در مجردات».
رابطه معاد و معنای زندگی
در چکیده مقاله «رابطه معاد و معنای زندگی در اندیشه ملاصدرا» میخوانیم: «به اعتقاد برخی مرگ زندگی را بیمعنا میکند و زندگی زوالپذیر و محدود، ارزش زیستن ندارد؛ به ویژه اگر همراه با گرفتاری و رنج باشد. برخلاف این گروه، ملاصدرا با اثبات جاودانگی نفس معتقد است همانگونه که حقیقت هستی سقف ماهوی و محدودیت ندارد، انسان نیز سقف ماهوی ندارد و زندگی انسان منحصر به عالم ماده نمیشود. حرکت انسان با سعی و تلاش دنیوی آغاز میشود اما با مرگ استمرار پیدا میکند و زندگی حقیقی و حیات برتر در سایه مرگ حاصل میشود. زندگی در صورتی معنای کامل پیدا میکند که به آخرت و جاودانگی نائل شود. او برای انسان اهداف عالی و متوسط تعریف میکند و مراتب سعادت را به مراتب تکامل نفس میداند. ملاصدرا ذات و حقیقت انسان را عقل نظری میداند و سعادت حقیقی را در این قوه دانسته و حرکت عقل عملی در مسیر سعادت را زمینه برای تعالی عقل نظری قلمداد میکند. او دنیا را نمادی از برزخ و برزخ را نمادی از قیامت میداند. دنیا و آخرت یک وجود ذو مراتب است که نه تنها تقابلی با هم ندارند بلکه آخرت مرحله تکامل یافته دنیا است. معاد یعنی سعه وجودی یافتن و رسیدن به مرحله عقلانی که همان مرحله حقیقی وجود انسان است. همه انسانها از قدر مشترک معنای زندگی برخوردار خواهند بود اما معنای حداکثری و حقیقی شامل کسانی خواهد شد که دارای مراتب عالی وجود و مقام تجرد باشند.»
روششناسی انتقادی فهم ظاهرگرایانه از دین
در طلیعه مقاله «ملاصدرا و روششناسی انتقادی فهم ظاهرگرایانه از دین» میخوانیم: «تفاسیر ظاهرگرایانه و سطحی از دین همواره در تاریخ اجتماعی دین جریان داشته و بعضی از این تفسیرها سبب ظهور جریانهای متحجر و تکفیری و در نتیجه بروز چهرهای خشن، خشک و متعصب از دین شده است. ملاصدرا یکی از فیلسوفانی است که نقد این نوع تفاسیر، یکی از محورهای اساسی اندیشه» او بوده است. این پردازش نقادانه تا آنجا است که دستکم دو مورد از آثار خود کسر اصنام الجاهلیه و رساله سه اصل را بطور کامل بدان اختصاص داده است. این نقد در اندیشه ملاصدرا ساحتهای مختلفی دارد که کمتر به آن توجه شده، بنابرین نوشتار حاضر از طریق روش اسنادی، تحلیل محتوا و توصیف گرایانه به طرح و بررسی آنها پرداخته است. این ساحتها عبارتند از: بررسی عوامل زبانی، عوامل عقلانی و عوامل نفسانی در فهم دین. بررسی مجموع عوامل در این ساحتهای سه گانه نشان میدهد که ظاهرگرایی میتواند موجب بروز جمودگرایی دینی، شکل گیری گفتمان خشونت، دنیاگرا شدن علما، پیدایش شبه علما بجای عالمان واقعی و شکل گیری فرهنگ ریا و نفاق شود.»
نظریه حرکت در مجردات
در چکیده مقاله «تقریر دو برهان بر نظریه حرکت در مجردات» آمده است: «قاطبه فیلسوفان مسلمان اعم از مشائیان، اشراقیان و صدرائیان بر اساس مبانی و ادله خویش، امکان تحول و حرکت در مجردات را انکار کردهاند، اما قریب به دو دهه است که برخی از اهل نظر، با اندیشه فوق مخالفت کرده و از «امکان حرکت و تغییر در مجردات» دفاع نمودهاند. این نظریه در محافل علمی مورد توجه قرار گرفته و مکتوباتی نیز پیرامون آن تحریر شده است. موافقین، ادله و براهینی را به نفع آن سامان داده و مخالفین به نقض و رد آنها پرداختهاند. این مقاله به روش تحلیلی در دو مقام از نظریه حرکت در مجردات دفاع میکند؛ در مقام نخست به اشکال وارد شده بر اصلیترین برهان این نظریه پاسخ داده و از برهان مذکور دفاع میکند و در مقام دوم، از طریق حدوث نفس، برهانی نو بنفع این نظریه ارائه میدهد و درنهایت نتیجه میگیرد که نظریه مذکور در میدان عقلانیت و استدلال قابل تایید است و بر نظریه مقابل برتری دارد.»
انتهای پیام