به گزارش ایکنا، امروزه تأثیر متقابل رسانه و دین در جامعه دینی انکارناپذیر است؛ چراکه هم رسانهها توانستهاند تأثیری عمیق و گسترده بر دین بگذارند و هم از سویی دیگر، مجبورند در کارکردهای ذاتی خویش آموزهها و خطوط قرمز دینی را مراعات کنند؛ لذا در حوزه رسانه، سالهاست که اندیشمندان مرتبط با رسانه، فرهنگ و دین، با علایق و انگیزههای متفاوت، به مسائل مشترکی رو آوردهاند و به تأمل در باب ماهیت رسانه، فرهنگ دینی و همنشینی و تضادهای احتمالی این دو پرداختهاند. در این راستا مفهوم رسانه دینی یکی از نسبتهایی است که باید دقیقاً تعریف شود تا بتوان به موضوع ویژگیهای رسانه دینی بپردازیم. نکته مهم این است که آگاهی و ناآگاهی به ماهیت رسانه و ماهیت دین، ممکن است دین را رسانهای یا رسانه را دینی کند و منتج به «رسانهی دینی» یا «دین رسانهای» شود. در ادامه برای بررسی بیشتر این موضوع و همزمان با روز خبرنگار به سراغ سیدمحمود نجاتی حسینی، دینپژوه و مدیر گروه دین انجمن انسانشناسی ایران، رفتیم و با او در این باره گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
ایکنا ـ کارکردهای دینی رسانه چیست و رسانهها به لحظ دینی چقدر به این کارکردها نزدیک شدهاند؟
دنیای امروز به شدت سنگینی سایه رسانههای جهانی را بر خود احساس میکند. نظام سلطه با در اختیار داشتن قدرت و ثروت جهانی و انحصار جهانی رسانهها، یک نوع امپریالیسم فرهنگی و خبری را در جهان حاکم کرده است؛ لذا در ابتدا باید اشارهای به چند مفهوم مبنایی در ادبیات مطالعات رسانهای و دین رسانهای داشته باشیم. دو مفهوم در این میان بیشتر از سایر موضوعات مطرح است. یکی «رسانه دینی» و دیگری «دین رسانهای» است.
زمانی که ما در مورد رسانه دینی صحبت میکنیم منظورمان این است است که چگونه امر دینی و عناصر دینداری از سوی یک رسانه و پلتفرم خاص مانند رادیو، تلویزیون، موسیقی، تئاتر و شبکههای اجتماعی بازتاپ پیدا میکند. بازتاب یعنی در رسانه دینی چگونه آنچه را که در یک جهان دینی و دینداری و رفتار دینداران است، منعکس میکند؛ لذا منظورمان از رسانه دینی آن رسانهای است که در خدمت بازتاب امر دین است.
امروز مفهوم جدیدتری نیز به این موضوعات اضافه شده است و آن مفهوم دین رسانهای است که سخن گفتن از آن راحت نیست. دین رسانهای به معنی دینی است که نه صرفاً توسط رسانه که ماهیت آن رسانه شده است و آن را بازنمایی میکند. بازنمایی در اصطلاح مطالعات فرهنگی و رسانه به معنی ارائه و نمایش امر دینی همراه با تغییر، تحریف و ابداع است. بازتاب عین آینه مستقیماً آنچه را میبیند منعکس میکند، اما در بازنمایی امر دینی دستکاری میشود.
با بررسیهای تاریخی و تاریخچه ظهور رسانهها و کارکردهای مذهبی آنها، میتوان به دو رویکرد اساسی در این رابطه دست یافت. یک دیدگاه که با توجه به ماهیت رسانه، نگران غلبه الزامات رسانه مدرن و به اصطلاح، پیدایی «دین رسانهای» است، نگاه منفی به مسئله دارد؛ این دیدگاه معتقد به تباین، تضاد و تقابل بین دین و رسانه است و معتقد است دین یک نهاد سنتی است که به توزیع معرفت میپردازد و باید به آن مثل سایر نهادهای سنتی نگریسته شود.
اما رسانه مفهومی مدرن است که دارای کارکردهای کاملاً جدید است و با دین تباین دارد. از این منظر، رسانه نیز همانند دین و البته در عرض آن، به توزیع معرفت میپردازد و به رابطه انسان با محیط پیرامون خود شکل میبخشد. در این رویکرد، رسانه در دنیای جدید رقیب دین است و میکوشد جای دین را بگیرد.
ایکنا – با توجه به سخنان شما این سؤال مطرح میشود که نکته مبنایی در این موضوع چیست و رسانه برای دین چه کاری میتواند انجام دهد؟ یا کارکردهای رسانه برای دین چیست؟
مطالعات رسانهای نشان داده که رسانه در چهار محور در خدمت دین است. کارکرد رسانهها برای دین یک بازخوانی است، به این معنی که امر دینی را به زبان فنی، هنری و رسانهای قرائت میکنند. اما یک کارکرد بازتابی هم دارد. به این معنی که واقعیت دینداری و امر دینی را به جامعه مخاطب نشان میدهند. برای مثال صدا و سیما مراسم مختلف مذهبی در کشور را نشان میدهد و این به نوعی یک بازتاب است.
اما مفهوم بازنمایی این است که رسانه به دلیل ظرافتهای فنی و هنری و مقتضیاتی که دارد امر دینی را از نو و براساس محورهای گفتمانی و مطلوب خود رسانه نشان میدهد و بازنمایی میکند. هرمقدار که رسانه پیچیدهتر و مدرنتر باشد، طبیعتاً ظرافت آن بیشتر است. برای مثال تفاوت بین نشان دادن مناسک دینی صدا و سیمای خودمان با شبکههای ماهوارهای؛ در این میان صدا و سیمای ما سعی میکند خود را به سنتهای عزاداری وفادار نشان دهد، اما رسانههای غیر دینی و حتی رسانههای دینی خارجی چنین نگاهی ندارند و از منظر خودشان به این قضیه مینگرند. کارکرد بعدی بازتولید است که تعریف روشنی ندارد، اما بیشتر گفتهاند که به تقویت و توسعه ارائه امر دینی و دینداری کمک میکند.
ایکنا_ رسانهها در ایران تا چه اندازه توانستهاند در خدمت امر دینی باشند؟
در این موضوع هم به راحتی نمیتوان صحبت کرد، چراکه یک تاریخ، جغرافیا و پلتفرم خاص دارد. در دوران انقلاب اسلامی که حکومت ماهیت دینی دارد و در تمام ابعادش سعی میکند امر دینی را تبلیغ، ترویج و تشویق کند، رسانههای داخل کشور را میتوانیم یک رسانه دینی نام ببریم. کل کارکرد رسانه این است که امر دینی را تقویت کند و یا بازتاب، بازتولید و یا حتی بازنمایی کند. از این نگاه باید بین رسانههای سنتی، مدرن و دیجیتال تفاوت قائل شویم.
وقتی که راجع به نسبت کارکرد رسانهها در ایران آن هم در موضوع امر دینی بحث میشود، باید از این منظر به قضیه نگاه کرد که کدام بخش از رسانههای سنتی توانستهاند امر دینی را بیشتر تبلیغ و یا ترویج کنند و همچنین کدام بخش از رسانههای مدرن و یا کدام بخش از رسانههای دیجیتال توانستهاند در این موضوع موفق عمل کنند؛ لذا باید بگوییم که در طی چهار دههای که از حکومت انقلاب اسلامی میگذرد، شاهدیم که هم رسانههای دینی در بخش دیداری و شنیداری در خدمت بازتاب، بازنمایی و باز تولید امر دینی بودهاند و هم رسانههای مدرن و دیجیتال خصوصاً سایتها، وبلاگها و اخیراً هم شبکههای ماهوارهای و اجتماعی در خدمت این امر بودهاند.
واقعیت این است که ما اطلاعات کاملی برای ارزیابی این حوزه در اختیار نداریم، اما براساس مطالعات کلی گفته میشود هر مقدار که جامعه مدرنتر شد رسانههایی که سنتیتر بودند از رسانههای دینی مجازی عقب افتاند و اکنون محال است که به آن برسند. به این معنی که رسانههای دیجیتال گوی سبقت را از رسانههای دینی سنتی ربودهاند. امروز میبینیم که برد رسانهای شبکههای ماهوارهای برای اطلاعرسانی و تبلیغ دین از رسانهای سنتی مانند صدا و سیما و کتب دینی موفقتر بودهاند.
امروز شبکههای اجتماعی که به عرصه تبلیغ، ترویج و آموزش دینداری ورود کردهاند، از رسانههای مدرن نیز جلوتر رفتهاند و این به خاطر مقتضیات این شبکهها و به دلیل پرمخاطبتر بودن و دسترسی آسانتر آنهاست که توانسته آنها را از سایر رسانهها جلوتر ببرند.
ایکنا- برای اینکه رسانههای ما راه درست را در این مسیر طی کنند باید چه مسیری را انتخاب کنند؟
اینکه چطور جلو بیفتند و چگونه عقب نمانند به چند مقوله ارتباط دارد که یک بخش آن فنی است. تکنولوژیهای رسانه یک بخش فنی دارد و باید متخصصین فنی رسانه راجع به آن صحبت کنند، اما یک بخش اجتماعی دارد که شامل مباحث ادبی، فرهنگی و هنری رسانه است. در مطالعات انجام شده به محدودیتهای کار رسانههای دینی، که منجر شده این رسانه کمی نسبت به سایر رقبای خود عقب بیفتند اشاره کرده است. اولین مسئله این است که اینها نمیتوانند شرایط فنی را به درستی فراهم کنند که بتوانند امر دینی و دینداری را پوشش دهند و ثانیاً این امر به دلیل لطافت و دقت موضوع کار بسیار سخت و دشواری است.
نگارش و قرائتهای هنرمندانه متون دینی به عنوان نماد هزاران سال پیوند میان دین و ارتباطات تلقی میشود. حضور دین و آثار دینی در هنر، موسیقی، نسخ خطی و نقاشی، به سالهای بسیار دور در تمدنهای دینی و اسلام برمیگردد. از این دیدگاه، موقعیت مذهب در عصر رسانهها نشان میدهد که دین با نفوذ در تمامی زوایای اندیشه و عقل آدمی، بیشترین ارزشهای ضروری را گردآوری میکند تا با جذب شیوههای ارتباطی و فناوریهای نوین میان انسانهای پیرو آن، ارتباط برقرار کرده و به نوعی خود را با شرایط جدید سازگار سازد.
برای مثال امروز راجع به زندگی پیامبر(ص)، فیلمهای بسیاری ساخته شده است، اما اگر فیلم محمد رسولالله(ص) را که در سال ۱۹۷۰ ساخته شد و میتوان هر روز آن را دید و خسته نشد با فیلمهای مشابه که نه هنرپیشهها و نه دیالوگها و حتی سناریوهای خوبی ندارند، مقایسه کنید متوجه خواهید شد که یک بخش مهم جهان رسانه هنر است. بخش دیگر آن تابع مقتصضیات ادبی و بخش دیگر آن تابع مختصات فنی و مقتضیات جامعهشناسی است؛ لذا رسانه دینی برای اینکه بتواند موفق باشد باید از تمام وسایل، تجهیزات و امکانات اجتماعی، فرهنگی، هنری و ادبی برخوردار باشد تا بتواند امر دینی را که پر از رقیب است به درستی بازتاب، بازتولید و بازنمایی کند.
وهاب خدابخشی
انتهای پیام