به گزارش ایکنا؛ چهارمین جلسه از سلسله جلسات تفسیر قرآن شریف لکزایی، دانشیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، با محوریت آراء و اندیشههای امام موسی صدر در کتاب «برای زندگی»، شب گذشته، 28 فروردینماه، برگزار شد که در ادامه مشروح آن از نظر میگذرد؛
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم * تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ * مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَمَا كَسَبَ * سَيَصْلَى نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ * وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ * فِي جِيدِهَا حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ».
دلیل نامگذاری و شأن نزول سوره این است که ابولهب، عموی پیامبر(ص) به ایشان اهانتی کرد و این سوره در پاسخ به آن دشنام نازل میشود. مسد نیز ریسمانی است که از لیف خرما بافته میشود. آیات سوره نشاندهنده نحوه مقابله پیامبران با دشمنانش در مکه است. آن زمان پیامبر(ص) فاقد هر نوع قدرت سختافزاری است و مخالفین از هر مسیری برای آزار ایشان استفاده میکردند و پیامبر(ص) قدرتی جز همین آیات و قلم و بیانش برای رویایی با مخالفین در اختیار نداشت. بنابراین در اینجا قدرتنمایی بیان و قلم است که با انزال این سوره صورت گرفته و رویارویی با مخالفین، نرمافزاری است. آیه به زیانهای مخالفینی پرداخته که به پیامبر(ص) آزار زیادی را تحمیل کردند.
شأن نزول این آیات ابولهب و همسرش است، اما امام موسی صدر، معتقد است این سوره مشمول هر کسی است که حق را انکار میکند. بنابراین این آیات محصور در مصداق آن زمان و ابولهب نیستند، بلکه هر کسی که رسالت و حقیقت را منکر شود، مشمول این آیه است و انکارکنندگان حق، زیانکارانند و مالشان به آنها سودی نمیرساند.
در دعوتی که پیامبر(ص) از عشیره خود به عمل میآورد که ایمان آوردند و رسالت ایشان را قبول کنند، هم خود ابولهب به پیامبر(ص) دشنام میدهد و این آیه پاسخ آن دشنام است و هم همسر ایشان از دو طریق رسول خدا(ص) را آزار میداد؛ یکی اقدام عملی بود که هیزم جمع کردن و قرار دادن آنها بر سر راه پیامبر(ص) بود و نکته دوم، بحث افترا و سخنچینی بود که خطاب به پیامبر(ص) انجام میداد. سخنانی را به دروغ از رسول خدا(ص) به قریش و برعکس منتقل میکرد و عواطف و احساسات افراد را به منظور ترویج اختلافها و به خصوص ایجاد مانع بر سر راه تبلیغ رسالت رسول خدا(ص) تحریک میکرد.
بنابراین از این منظر هم «حَمَّالَةَ الْحَطَبِ» نامیده شده است و هیزمکشی کنایهای از سخنچینی است که با هر کلمه، آتش فتنهای را گرم میکند. اختلاف به مثابه آتش پنداشته شده است، چنانکه جنگ نیز آتشافروزی است؛ لذا چون آتش منشا بلا است، این هیزمکشی که کنایه از سخنچینی است نیز باعث میشود اختلافهای عمیق به وجود آید و آتشافروزی صورت گیرد و در نهایت، این کار، سبب فروپاشی جامعه و خانواده هم میشود.
امام موسی صدر سه درس را از این سوره بیان میکنند؛ یک درس این است که در مسیر حقیقت و رسالت، هیچ رانتی وجود ندارد و حقیقتجویی و حقیقتگرایی، با تبعیض مناسبتی ندارد. اینجا ژن خوبی نداریم و ابولهب عموی پیامبر(ص) است و میبینیم که با صریحترین کلمات مورد هجوم قرار میگیرد. بنابراین، در اسلام نژادپرستی نفی میشود. همه در برابر خداوند برابر هستند و مردم نیز در برابر حقیقت و رسالت برابر هستند و حتی اگر عموی پیامبر(ص) هم باشد و بخواهد در برابر حق بایستد، ممکن است با شدیدترین تهاجم مواجه شود.
البته ایشان بحثهای دیگری نیز دارند، از جمله اینکه ابوسفیان و یارانش به عنوان قدرت به این رسالت نگاه میکردند، کما اینکه وقتی عثمان خلیفه شد، میگوید این فرصت را غنیمت بشمارید و ابوسفیان سوگند میخورد که وحی و ... در کار نبوده است؛ لذا تلقی دنیوی از رسالت داشتند، اما قرآن این را مطرح نمیکند.
درس دومی که مطرح میشود، در باب نتیجه سخنچینی و تأثیر آن در جامعه و جانها است که فرمودند نتیجه سخنچینی در جانها و جامعه و بدی آن، نزد خدا است. اینجا یک کسی به اسم ابولهب و همسرش است که با اسلام مقابله میکند، اما این سخنچینی باعث فروپاشی جانها و جامعه میشود، به ویژه که امروزه میبینیم ابزارهای برخی از رسانهها در شکل و شمایل پیچیدهای با سرعت زیادی مشغول این سخنچینی هستند. بنابراین، ابزار تخریبی آنها به شدت افزایش یافته و بعد تخریبی زیادی یافته است.
درس سومی که امام از این سوره میگیرد، روش تبلیغاتی قرآن و پیامبر(ص) است. ایشان میگویند تبلیغات و دعوت صادقانه و استفاده قرآن از شیوه رفیع در مدح و ذم در این آیه و آیات دیگری که مشابه این باشد، قابل استفاده است. به دلیل فصاحت بسیار این سوره و همچنین آبروریزی که برای ابولهب برجای گذاشت، اینها را در میان اهل مکه انگشتنما کرد. قرآن و رسالت از روش تبلیغاتی استفاده میکردند و در دوره مکه، پیامبر(ص) ابزار قدرت سختی نداشت که بخواهد با دشمنان خود مقابله کند، بنابراین تشویق خدمتگذار و نکوهش خائن در آیات قرآن وجود دارد؛ لذا باید در برابر دشمنان از یک روش موثر بهره ببریم و نمیتوانیم در همه زمینهها یکسان عمل کنیم.
در اینجا یک رذیله اخلاقی را هم نفی میکند که آن عمل سخنچینی است. بنابراین اگر بخواهیم مباحث امام را در این سوره جمعبندی کنیم، باید بگوییم از نظر قرآن سخنچین، کسی است که در میان شهروندان جامعه اخبار و مشکلات را منتقل میکند و این کار به دلیل فتنهانگیزی است و این نیت خیر نیست و آتشافروزی را برجسته میکند. این یک نگاه اجتماعی است که امام به این صورت دارد و همزمان یک نوع نگاه تربیتی هم هست، چون اگر سخنچین باشیم و در برابر حق بایستیم، مصداق این سوره خواهیم بود.
انتهای پیام