نفرت‌پراکنی، فساد و جنگ؛ میراث مسموم نتانیاهو در عرصه سیاست
کد خبر: 3977319
تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۱:۱۳
ایکنا گزارش می‌دهد؛

نفرت‌پراکنی، فساد و جنگ؛ میراث مسموم نتانیاهو در عرصه سیاست

بنیامین نتانیاهو، سیاستمدار صهیونیست، شب گذشته سرانجام پس از 12 سال، منصب نخست‌وزیری رژیم صهیونیستی را ترک کرد. بسیاری از کارشناسان معتقدند که میراث دوران وی چیزی جز فساد و سوء استفاده از قدرت در عرصه داخلی و جنگ و نفرت‌پراکنی در عرصه سیاست خارجی این رژیم نبوده است.

به گزارش ایکنا، با رأی کنست رژیم صهیونیستی به نفتالی بنت حکومت 12 ساله بنیامین نتانیاهو که طولانی‌ترین دوران یک نخست‌وزیر در این رژیم تا کنون به شمار می‌رود، شب گذشته، 23 خرداد به سر آمد. 

نتانیاهو در جلسه رأی اعتماد به کابینه جدید اسرائیل مدعی شد: مقامات ایران به دلیل روی کار آمدن دولتی ضعیف و سازشگر در اسرائیل که مانند دولت من توانایی ایستادگی در برابر آمریکا را ندارد، جشن گرفته‌اند.

وی با حمله به ائتلاف نفتالی بنت، رهبر حزب یمینا و یائیر لاپید، رهبر حزب یش عتید گفت که دولت ائتلافی آنها بر اساس اتحادی خائنانه شکل گرفته است. نتانیاهو افزود که دوران این دولت بسیار کوتاه خواهد بود و وی به سرعت به عرصه قدرت بازخواهد گشت.

فساد و نژادپرستی، میراث داخلی نتانیاهو

امجد العمری، روزنامه‌نگار متخصص در امور رژیم صهیونیستی، اعلام کرد برکناری نتانیاهو از نخست‌وزیری پیامدهای زیادی در صحنه سیاسی اسرائیل برای وی خواهد داشت.

العمری افزود: عدم حضور نتانیاهو در منصب نخست‌وزیری باعث می‌شود که مصونیت وی از محاکمه در پرونده‌های فسادی که به آن متهم شده از بین برود. نتانیاهو در سال گذشته در سه پرونده جداگانه به رشوه‌خواری، خیانت در امانت و کلاهبرداری، محاکمه شده است.

وی ادامه داد: نتانیاهو طی دو سال گذشته، با استفاده از شرایطی که به دلیل شیوع ویروس کرونا ایجاد شده، از موقعیت خود برای مانع تراشی در برابر دادرسی استفاده کرده است. اما اکنون، پس از سرنگونی رسمی او، دادرسی وی در پرونده‌های فساد تسریع خواهد شد، زیرا او اکنون فقط یک عضو کنست است که قدرت سیاسی ندارد.

همچنین عادل شدید، کارشناس امور اسرائیل به خبرگزاری آناتولی گفت که نتانیاهو سخت تلاش خواهد کرد تا به دلیل پرونده‌های فسادی که به آن متهم است، به مرحله‌ای نرسد که دستگیر شود. 

وی افزود: بازداشت نشدن نتانیاهو مستلزم بازگشت وی به نخست‌وزیری در انتخابات آینده است.

جدای از پرونده‌های فساد نتانیاهو، وی همواره متهم بوده است که باقی ماندن در قدرت به هر قیمت، برای او بالاترین اولویت بوده است. از همین رو وی بیشتر از هر چیز حفظ پایگاه سیاسی خود را در رأس سیاست‌های دولت قرار می‌داد. این امر اغلب به معنای قرار دادن گروه‌های سیاسی و قومی در برابر یکدیگر بود. شعارهای نژادپرستانه و ضدعربی، در رأس سیاست‌های نتانیاهو بود.

او در داخل، با تفرقه‌افکنی حکومت کرد. او نه تنها گروه‌های سیاسی مانند چپ‌ها و فعالان مختلف را شیطانی جلوه داد، بلکه حتی علیه گروه‌های حقوق بشری نیز به دلیل شهادت دادن در دادگاه‌های سازمان ملل در مورد جنایات جنگی رویکرد خصمانه در پیش گرفت. وی قانونی را تصویب کرد که آنها را مجبور به اعلام منابع کمک خارجی خود می‌کند. او مخالفان سیاسی خود را خائن به ملت می‌خواند و مدعی بود آنها با اجازه دادن به تشکیل یک کشور فلسطینی، اسرائیل را به فروش می‌رسانند و با برخورد نرم با حماس اجازه می‌دهند موشک‌های فلسطینی به سوی اراضی اشغالی شلیک شوند.

نتانیاهو حتی در درون حزب خود (لیکود)، به خصومت با رقبای سیاسی‌اش مشهور بود. حتی استادان وی، مانند ریوون ریولین، رئیس‌ سابق رژیم صهیونیستی  که در به قدرت رسیدن وی کمک کردند، بعدها از سوی نتانیاهو به عنوان تهدید قلمداد شدند. هنگامی که ریولین کاندیدای ریاست این رژیم شد، نتانیاهو کارزاری را برای تخریب نامزدی او به راه انداخت.

نتانیاهو بیشتر به یک ایدئولوژی فوق‌العاده ملی‌گرای صهیونیستی متکی بود که در جامعه اسرائیل نفوذ کرده و اکنون بر اهرم‌های قدرت دولت تسلط دارد. او ده‌ها هزار خانه جدید در شهرک‌های صهیونیست‌نشین ساخت. در دوره حاکمیت وی، پاکسازی قومی فلسطینیان از سرزمینهای خود هم در کرانه باختری و هم در بیت‌المقدس شرقی با سرعت بیشتری ادامه داشت.

هدف او و حامیانش، از بین بردن هرگونه احتمال وجود یک کشور فلسطینی بود. در این کار او به طرز بی‌رحمانه‌ای موفق بود. در حال حاضر، هیچ حزب سیاسی حتی آنهایی که ادعا می‌کنند چپ هستند، حقوق ملی فلسطینیان را به رسمیت نمی‌شناسند. به ندرت می‌توان در بین سیاستمداران این رژیم، در پشتیبانی از راه حل دو دولت سخنی را بشنوید. تنها چهره‌هایی که این بحث را پیش می‌برند، دموکرات‌های آمریکایی و صهیونیست‌های لیبرال یهودی آمریکایی هستند.

نژادپرستی و عرب‌ستیزی در راس تفکر سیاسی نتانیاهو بود. او در سال 2018،  قانون موسوم به دولت ملت را برای تصویب در کنست ارائه کرد. این قانون در واقع اعراب ساکن سرزمین‌های اشغالی را به عنوان شهروندان درجه دوم معرفی می‌کند. همچنین زبان عربی دیگر یک زبان رسمی دولتی به شمار نمی‌رود. بر اساس این قانون، از این به بعد، اسرائیل فقط باید کشوری خاص یهودیان باشد. اعرابی که از سال 1948 شهروند این رژیم شدند، به شدت احساس بی‌احترامی کردند. این قانون حقوق آنها، را پایمال کرد. این قانون باعث به راه افتادن شورش‌هایی در شهرهای فلسطینی‌نشین در اراضی اشغالی در ماه گذشته شد.

نتانیاهو به عنوان بخشی از تلاش‌های طولانی مدت خود برای حفظ قدرت، موفق شد بسیاری از رسانه‌های کشور را کنترل کند. برخی از این تلاش‌ها شامل معامله‌هایی بود كه در آن مدیران رسانه‌ها به دلیل پوشش سیاسی مطلوب او پاداش می‌گرفتند. 

 حفظ کرسی قدرت، انگیزه دشمن‌سازی نتانیاهو 

در سطح منطقه، ترسی که نتانیاهو کوشید در میان اسرائیلی‌ها نسبت به دشمنان خارجی ایجاد کند، باعث ایجاد انسجامی مصنوعی شد. وی به دشمن‌تراشی از ایران، حماس و حزب‌الله نیاز داشت تا قدرت خود را در میان رأی‌دهندگان اسرائیلی حفظ کند. وی یک دهه عملیات تروریستی علیه تهران آغاز کرد و کوشید مانع از آنچه تلاش برای دستیابی به قدرت منطقه‌ای ایران می‌خواند شود.

نتانیاهو با اقداماتی از جمله ترور دانشمندان هسته‌ای، موساد را به کارشکنی در برنامه هسته‌ای ایران هدایت کرد. او همچنین دستور حملات هوایی علیه پایگاه‌های مقاومت در سوریه را صادر کرد.

در سال 2014، نتانیاهو با حمله به غزه به بهانه جلوگیری از حملات موشکی علیه اسرائیل، عملیات موسوم به «لبه محافظ» را آغاز کرد. بیش از 2 هزار و سیصد فلسطینی در این عملیات کشته شدند که بیشتر آنها غیرنظامی بودند. 

ماه گذشته، نتانیاهو با حمله مجدد به فلسطینیان که در واکنش به وحشیگری پلیس اسرائیل در مسجدالاقصی و در همبستگی با خانواده‌های فلسطینی در شیخ جراح، قیام کردند، دوباره به غزه حمله کرد. این بار عملیات نظامی با دخالت جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا، 11 روز به طول انجامید. در این عملیات نیز صدها فلسطینی جان خود را از دست دادند.

برخلاف حملات قبلی، این بار نه اسرائیلی‌ها و نه کشورهای جهان با ادعای نتانیاهو که اسرائیل فقط از خود در برابر موشک‌های حماس دفاع می‌کند، متقاعد شدند. در عوض، آنها حملات هوایی بی‌رحمانه اسرائیل را به عنوان اقدامی متجاوزانه علیه غیرنظامیان قلمداد کردند. به عقیده صاحب‌نظران، این جنگ هدف استراتژیک دیگری جز کمک به حفظ نتانیاهو در قدرت نداشت زیرا رقبای سیاسی وی تا زمانی که جنگ در جریان بود جرات طرح نقشه علیه او را نداشتند.

نتانیاهو مانند دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور پیشین آمریکا، همیشه از حمایت اقلیتی قوی از اسرائیلی‌ها برخوردار بوده است. همانند ترامپ، اکثر اسرائیلی‌ها او را دوست نداشتند و به او بی‌اعتماد بودند، اما هرگز به اندازه کافی متحد نبودند که بتوانند وی را از قدرت خارج کند.

در دوران او، شکاف بین غنی و فقیر، نیروهای سکولار و مذهبی، فلسطینی و یهودی، راست و چپ بیش از گذشته عمیق شده است. نتانیاهو میراثی از نفرت، ترس و خیانت را به جا گذاشت که این میراث حتی با روی کار آمدن دولت جدید نیز به سادگی از بین‌رفتنی نیست. 

سؤالی که تل‌آویو و رهبران جدید آن با آن روبه‌رو هستند، این است که آیا آنها می‌توانند خسارات وارده در دوران نتانیاهو را برطرف کنند؟ یا اینکه نفوذ وی ادامه خواهد یافت و این رژیم به روند نزولی به سمت استبدادی که او آغاز کرده ادامه خواهد داد.

گزارش از محسن حدادی

انتهای پیام
captcha