به گزارش ایکنا، جلسه تفسیر قرآن کریم آیتالله سیدمصطفی محققداماد، مدرس حوزه و دانشگاه شب گذشته، 26 فروردین برگزار شد که گزارشی از مباحث این جلسه را در ادامه میخوانید؛
اگر بگوییم خلاصه هدف انبیا توحید است و نتیجه توحید، ارتباط انسان با خداست، گزاف نگفتیم. گفتوگو با خدا همان چیزی است که اصطلاحا به آن دعا میگوییم. دعا رابطهای است که انسان با خدا برقرار میسازد. به موجب گزارش قرآن مجید، بزرگان و اولیای خدا به درجهای میرسند که مستقیما خواستههای خود را با خدا در میان میگذارند. ابراهیم(ع) میگوید اگر من مریض شوم شفایم را از خدا میخواهم، وقتی تشنه میشوم برای سیراب کردن خودم آب آشامیدنی را از خدا میخواهم.
دو فرزند بزرگ که هنگامهای در تاریخ بشریت بودند از طریق دعای پدر و مادرشان متولد شدند. این دو فرزند پسرخاله هستند. یکی حضرت عیسی و یکی یحیی. در مورد عیسی، مادرش هم از طریق دعا متولد شده است. جالب این است که قرآن انگیزه دعای زکریا را وضعیت دعای مریم، مادر عیسی دانسته است. در قضیه مریم، مادرش به درگاه خدا دعا میکند و در قضیه یحیی پدر دعا میکند یعنی گفتوگو با خدا زن و مرد ندارد.
مادر مریم از خدا میخواهد به رغم پیری و سالخوردگی خدا به او فرزند بدهد و میدهد ولی پدر این فرزند، قبل از تولد فرزند فوت میکند. تکفل این کودک به عهده شوهرخالهاش یعنی جناب زکریا قرار میگیرد اما وقتی زکریا نگاه میکند این کودک چنان مرتبط با خدا شده است که روزیاش مستقیم از ناحیه خدا میآید «كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا»، او هم به درگاه خدا دست به دعا بلند میکند: «هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ». یعنی این فضای روحانی موجب میشود زکریا هم به درگاه خدا برود و از خدا فرزند بخواهد.
یکی از مشکلترین مشکلات بشر نحوه تربیت فرزند است. به طور کلی تعلیم و تربیت از معضلات زندگی بشری است. جناب کانت فیلسوف قرن نوزدهم میلادی کتابی به نام تعلیم و تربیت دارد. در آنجا مینویسد از بین ابداعات بشر دو هنر از همه مهمتر و مشکلتر است یکی هنر مملکتداری و دیگری هنر تعلیم و تربیت؛ یعنی به اندازه اینکه یک نفر یک کشور را اداره کند، تربیت یک انسان سخت و مشکل است. ناپلئون معتقد بود بین فن تعلیم و تربیت و مملکتداری ارتباط وجود دارد چون تا وقتی انسان به کودکان نیاموخته باشد باید جمهوریخواه یا سلطنتطلب باشند حکومت شکل نمیگیرد.
به هر ترتیب، قرآن به ما میآموزد پدر و مادران برای فرزندان خود دعا کنند و فرزندان هم برای پدران و مادران خود دعا کنند: «وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا». زکریا هم از خدا درخواست کرد که خداوند فرزند شایستهای به او عطا کند و در مورد فرزندش سه خواسته داشته است. یکی اینکه: «قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً». اولین صفت، صفت طیبه بودن است. طیب هر چیزی برای دیگری آن فردی است که برایش سازگار باشد. اگر الف برای ب طیب است یعنی حاجت ب را برمیآورد. فرزند طیب فرزندی که با خواستههای پدرش مطابقت داشته باشد. زکریا دیده بود خدا فرزندی به مادر مریم داده است که دارای کرامتی خدادادی است، لذا از خدا میخواهد فرزندی به او بدهد که کرامات خدادادی داشته باشد.
در سوره مریم همین داستان تکرار میشود ولی از قول زکریا گفته میشود: «وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِنْ وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا». در اینجا زکریا از خدا میخواهد آن فرزند ولی باشد. «ولی» یعنی کسی که متکفل کارهای دیگری است یعنی این فرزند، متولی زندگی من باشد. بعد میفرماید: «يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا». یعنی در درجه اول میخواهد که آن فرزند زندگی مرا مدیریت کند و نسبت به پدر و مادر بیتعهد نباشد، در درجه دوم از هر جهت مورد رضایت باشد هم از نظر علمی و هم از نظر عملی یعنی کسی باشد هم اعتقادش درست باشد و هم عملش مورد پسند باشد. بنابراین زکریا سه چیز برای فرزندش خواست؛ یکی اینکه ولی من باشد و نسبت به مدیریت من متعهد باشد، یکی اینکه مورد رضایت باشد و راضیه مرضیه باشد و یکی اینکه طیبه باشد.
انتهای پیام