مصطفی مرشدلو، پژوهشگر دین و رسانه یادداشتی درباره فیلم سینمایی «دینامیت» که به تازگی به شبکه نمایش خانگی رسیده، برای ایکنا ارسال کرده است که متن آن را در ادامه میخوانید؛
دینامیت آخرین ساخته مسعود اطیابی است که به عنوان یکی از پرفروشترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران، البته به لحاظ حجم فروش ریالی آن، معرفی شده است. فیلم روایت طنزمحوری از مناسبات و تعاملهای برخی از طبقات مختلف اجتماعی در برابر هم را باز مینماید.
طبقه مذهبی مقید به برگزاری مناسک مذهبی که به ظاهر خشک و انعطاف ناپذیرند در مقابل طبقه مرفهی قرار میگیرد که فارغ از مخالفتهای این مذهبیها، دورهمیهای بزم خود را برگزار و در گفتمان اجتماعی متفاوتی سیر میکند. قرار است در بستر این کشاکشها و رفتارهای متضاد موقعیتهای طنزی خلق شود که کم و بیش فیلم اطیابی در این بخش توفیق دارد.
اما فیلم چه از حیث اجرا و چه از حیث محتوایی که تولید میکند گرفتار نقصهای قابل ملاحظهای است که در نهایت جایگاه اثر را در حد فیلمْفارسیهای متعارف تنزل میدهد.
بازیهای فیلم در حد اغراق شدهای تصنعی هستند، گویی سینماگر تعمد داشته که فیلماش یادآور نمایشهای رو حوضی یا کمدیهای سبک تئاتری باشد. لحن ادای احساسات توسط شخصیتی که پژمان جمشیدی نقشاش را ایفا میکند انعکاس تام و تمام همین اغراق تصنعی در ادای سخنان و حالاتاش است. به همین میزان شخصیت طلبه همخانهاش نیز حامل همین اغراق در چشم و گوشبستگی است. به همین نسبت که این شخصیتها دو شخصیت پخمه تصویر میشوند، از مرحله پرت بودنشان نیز حاوی یک سادهسازی در شخصیتسازی و اغراق در آن است. به طور مثال سکانسی که جمشیدی گالن مشروب را سرکه فرض میکند یا او و همخانهاش بستهبندیهای گیاه مخدر را داروی گیاهی تلقی کرده و به توزیعشان کمک میکنند، نشاندهنده سطح هوشی نازل این طلبههاست و صرفا بستری برای ایجاد موقعیت طنز فراهم میکند، آن هم طنزی فاقد بُعد معنایی یا شناختی خاصی.
فیلم هیچ اطلاعات روشنی از این دو طلبه به مخاطب ارائه نمیکند؛ این که در چه مقطعی مشغول دروس حوزوی هستند یا چه الزامی آنها را به سمت اجاره منزل مسکونی سوق داده است و این که چرا در حوزه درسی خود حاضر نمیشوند و هر وقت که آنها را میبینیم عاطل و بیکار مشغول چرخ زدن در شبکههای اجتماعی و ارسال محتواهای صوتی و تصویری هستند یا مشغول فعالیت در جهت امرار معاش.
فیلم با نازلسازی همه مسائل و روابطِ انسانی تنها سعی در ساختن فضایی هپروتی و نئشهوار دارد که در طی آن همه رفتارها و کنشهای متقابل شخصیتها به صرف رفتارهایی برای خنده گرفتن بیشتر از مخاطب تبدیل شود بدون این که بار معرفتی و شناختیای پشت رفتارها باشد و منطق متعارف انسانی داشته باشند. این که چنین روشی در نهایت قرار است کدام بخش از آسیبهای ناشی از تنشهای اجتماعی بین گروههای مختلف شکلدهنده جامعه را طرح و فضای تفکر بر روی آن را فراهم کند، سوالی است که در نهایت بی پاسخ میماند.
ساختن فیلمی با چنین سطحی از نازلسازی روابط انسانی و فروکاستن تنشهای اجتماعی در سطح مسائلی مثل برگزاری پارتی یا موارد مشابه، تنها و تنها در محدوده همان زمان نمایش فیلم تاثیر دارد و تنها هدف فیلم گذران اوقات فراغتی بدون هیچ فعالیت جدی معرفتی و اندیشهگی است.
از این سادهسازیِ تصویرِ روابط و مناسبات اجتماعی که بگذریم اتفاق بدتری در فیلم اطیابی رخ میدهد که به مراتب قابل تاملتر است. فیلم اطیابی با عادی سازی مصرف مواد مخدر روانگردان یا مشروبات الکی، از این دو عنصر ابزاری به تصویر میکشد که مصرف آنها در نهایت تنها ابزاری برای نیل به شادی و سرخوشی بیشتر هستند و نه تنها آسیب شناسیای از این شیوه مصرف آنها نمیکند بلکه مخاطب را برای رسیدن به حالتی نشئهوار و هپروتی دعوت به استفاده از چنین مواد و مشروباتی میکند. متاسفانه چنین عادیسازیای در فضایی صورت میگیرد که طبق آمارهای رسمی و غیر رسمی سالانه موارد بسیار زیادی از مصرفکنندگان مشروبات الکلی دستساز جان خود را از دست دادهاند یا آسیبهای جدی به سلامت جسمی آنها وارد شده است.
در مورد استعمال مواد مخدر نیز کم و بیش عوارض جانبی مختلفی گزارش شده است که در فیلم با نادیدهانگاری آن، به صرف تصویرسازی سرخوش انگارانه از استعمال آنها اکتفا شده است. این رویه برخورد با چنین رفتارهای پرخطری بدون توجه به تبعات فرهنگی آن به نظر میرسد آسیبزایی به مراتب بیشتری نسبت به هدف سینماگر در ایجاد فضایی شاد برای خانوادهها و مخاطبان داشته باشد. آیا ایجاد فضایی شاد به هر قیمت و برای کشاندن مخاطب بیشتر به سینما برای فروش و سود بیشتر توجیه کننده مناسبی برای چنین بدآموزیهایی است؟
آیا این رفتارهای پرخطر را در زرورق یک کمدی یا طنز پیچاندن و به خورد مخاطب دادن در نهایت بستر فرهنگیای ایجاد میکند تا مخاطب ترغیب به پرهیز از رفتارهای نابهنجار و پر آسیبی شود که به عمد در فیلم پیامدها و آسیبهایشان نادیده گرفته شدهاند؟
با توجه به مطالب پیش گفته به نظر میآید فیلم دینامیت به رغم توفیقی که در جلب مخاطب و فروش در گیشه داشته در نهایت از سطح یک فیلم آسیبزا و پوچانگار فراتر نمیرود.
انتهای پیام