سینما فرزند تمامی هنرهای امروز جهان است و با اینکه رایانه را هنر هشتم خواندهاند و خیلی دیرتر از سینما پا به دنیای اختراعات بشری گذاشته است در زیرمجموعه و در خدمت سینما قرار میگیرد بهطوری که بسیاری از آثار سینمایی مشهور به صورت بازی رایانهای درمیآیند و تعدادی از بازیهای رایانهای با اقتباس سینمایی شهرت پیدا میکنند.
نمایش قدرت نظامی یک کشور به صورتهای مختلفی انجام میشود که از آن جمله میتوان به مانورهای نظامی و ماموریتهای مختلف در مبارزه با اشرار، قاچاقچیان، ستون پنجم دشمن و مهرههای پنهان دشمن در داخل اشاره کرد. اما آنچه که از اهمیت بیشتری در این زمینه برخوردار است نمایش عمومی این اقتدار است و برای بالا بردن ضریب بازخورد این موضوع نیاز به رسانهای با گستردگی، فراوانی، جذابیت و دسترسی بسیار بالا داریم که آن را به جهانیان عرضه کند و همه متفق القولند که این بار سنگین را جز سینما، هنر دیگری توانایی به دوش کشیدن ندارد.
جنگی که آغاز دفاع بود
سینمای ایران و سینماگران کشور با شروع جنگ تحمیلی احساس وظیفه کردند و از همان ماه اول کلید ساخت بسیاری از فیلمهای دفاع مقدس زده شد که به دلیل وضعیت حساس انقلاب و تهاجم همهجانبه دنیا به رهبری امریکا و با قوای عراقی به کشور، فیلمها رنگ و بوی احساسی و شعاری داشتند و رفتهرفته به آثار سطح بالاتری تبدیل شدند.
در این برهه سینمای ایران وظیفهاش را به بهترین شکلی انجام داد و برخی از فیلمسازانی که پیش از انقلاب دغدغههای دیگری داشتند به جنگ و تشویق مردم برای دفاع از وطن پرداختند که از قضا تبعات درخشان زیادی داشت.
برزخیها، کانی مانگا، افق، مهاجر و بسیاری دیگر از فیلمها ساخته شد که در آنها نسل انقلاب و نسل پیش از آن همدل و همدوش به ساخت آثار دفاع مقدس پرداختند. اولین شلیکهایی که تیر آن درست به هدف خورد. هرچند برخی از تصاویر به دلیل غلو زیاد تصنعی به نظر میرسید و از آن جمله میتوان به تیراندازی سعید راد با دو مسلسل ژ۳ به صورت همزمان و هر یکدریک دست، اشاره کرد اما بههرحال تهییج قوای نظامی و پارتیزانی و نامنظم کشور را به دنبال داشت.
در این دوره مستندهای بسیار خوبی نیز پخش و از تلویزیون پخش شد که تأثیر بسیار زیادی در نمایش حقانیت ایران و معنویات حاصل از جنگ تحمیلی برای رزمندگان داشت و مشهورترین آنها روایت فتح زندهیاد شهید آوینی با صدای آرامشبخش و منبعث از قرار قلبیاش بود که بینندگان ثابت زیادی – و ازجمله حقیر- را تماشاگر ثابت خود کرده بود و بازخورد بسیار بالایی داشت.
سیر تطور سینمای دفاع مقدس
در دهه اول انقلاب که مصادف با ایام دفاع مقدس شد روحیه رزمندگی و دفاع از وطن و نقش رزمندگان و قوای رزمی در این زمینه به صورت مستقیم فیلمها را گرفته بود و هیچگونه نقدی در این زمینه دیده نمیشد. شخصیتها همه سیاهوسفید بودند و غیر از خیر و شر چیزی در فیلمها دیده نمیشد.
پرداختن به عملیاتها، حملههای جنگی، تکها و پاتکها، نبرد ایمان با ماشین جنگی دشمن و مواردی از این دست عمده محتوای فیلمها را گرفته بود و فضای معنوی رزمندگان اسلام و سبعیت نیروهای دشمن وجههای کاملاً حماسی و حقانیت طلبانه به فیلمها داده بود که اگرچه درست بود اما به دلیل ضعف در شخصیتپردازی و توجه بیشتر به موارد رزمی فیلمهایی کاملاً جنگی و تکبعدی ساخته شد.
دهه دوم انقلاب با گذشت دو سال از ایام دفاع مقدس آغاز شد اما همچنان فیلمهای دفاع مقدس تولید و با استقبال مردم روبهرو میشد. صداوسیما نیز تمام فیلمهای این دو دهه را پس از اکران عمومی از تلویزیون پخش و بازپخش میکرد و با وجود این مردم در پخشهای تکراری نیز فیلمها را نگاه میکردند و دوست داشتند که بخشی از آن به دلیل محیط معنوی فیلم و از سویی نوستالژیک فیلم برای همه بود چرا که همه مردم از بزرگ و کوچک درگیر جنگ بودند و هر یک به نوعی ادای وظیفه کرده و نسبت به آن حساسیت داشتند.
در این دهه برخی آثار تولید شد که نیروهای مسلح در آنها در کنار نمایش موارد نظامی عواطف و احساسات و موارد دیگر بشری و اجتماعی را به نمایش میگذاشتند و فیلمهایی که مربوط به عوارض پس از جنگ و مسائلی چون اسرای جنگی، جانبازان و خانوادههای نیروهای مسلح و مشکلاتی که ممکن است با آنها دستبهگریبان باشند مورد بررسی قرار گرفت که در یک تطور به وجود آمده در فیلمسازان و فیلمنامه نویسان به وجود آمد.
خون تازه در رگ سینما
حاتمی کیا، ملاقلی پور، محسنی نسب، درویش، داد، لطیفی و برزیده نامهایی هستند که در دهه هفتاد آثار دفاع مقدس را با رویکردی تازه معرفی کردند درحالیکه کارگردانانی چون شورجه، برادران بهمنی، قاسمی جامی، سلحشور و حر در فضای قبلی ادامه کار دادند و به جای مسائل پیرامونی نیروهای مسلح به نقش مستقیم آنان در جبهه جنگ پرداختند. برخی از کارگردانان نیز با استفاده از تسهیلات موجود برای ساخت فیلم دفاع مقدس آثاری نازل ارائه کردند که فقط جنبه اکشن داشت و قرار دادن آنها در رده آثار دفاع مقدس خیانت به این نوع سینماست که در کشورمان به صورت یک ژانر درآمده است.
بااینحال در این دهه کارگردانان بااستعداد و آگاه در آمادهباش بودند تا با تهاجم دیگری از سوی دشمن با رسانه سینما به شفافسازی اذهان عمومی و به تصویرکشیدن چهره حقیقی نیروهای مسلح بپردازند. در این میان کارگردانانی چون شفیع آقامحمدیان، حبیب بهمنی و قویدل به نقش نیروی انتظامی در فیلمها پرداختند و برای مثال در مروارید سیاه نقش نیروهای اطلاعاتی کشور هم به نمایش درآمد و رفتهرفته فیلمهای جدی درباره نیروی پلیس ایران نیز ساخته شد.
پسامدرن و جنگ تحمیلی
دهه هشتاد سرآغاز جنبشهای ادبی و هنری بسیاری در کشور بود که متأثر از ورود پستمدرنیسم ناگهانی به کشور بود و تأثیرات بسیاری بر هنرها به ویژه سینما گذاشت. ساخت فیلمهای اپیزودیک در سینمای دفاع مقدس، حضور شخصیتهای خاکستری مردد در این فیلمها و طرح پرسشهای بسیار در زمینه جانبازان، آزادگان و در کل وضعیت نیروهای مسلح جنگدیده پس از جنگ حرف اصلی فیلمهایی بود که در عمده آثار این دهه دیده میشود و در این میان فیلمهای فیلمسازان متعهد و کهنهکاری چون حاتمی کیا و درویش را نیز گرفت هر چند سالها قبل حاتمی کیا در «از کرخه تا راین» نگاهی متفاوت به این موضوع داشت و در دهه قبل مرحوم ملاقلی پور در «نجاتیافتگان» از چنین منظری به موضوع اشاره کرده بود.
نظریات پسامدرن در هنر و به تبع آن در سینما شاید دیر به سینمای ایران رسید اما توجه زیادی را به خود جلب کرد و به دلیل حضور ناگهانی چون تبی تند گذشت و هیجانات آن سریع فروکش کرد. با این وجود تأثیرات محتوایی خود را بر سینما گذاشت و فیلمهایی که در این زمینه به وجود آمدند در دوره خود شهرت پیدا کردند و آن را تاکنون حفظ کردهاند.
متأسفانه به دلیل نبود تعاریف صریح و برداشت غلط برخی فیلمسازان از این واژه در هنر، که ریشه آن به نبود متون ادبی ایرانی در این زمینه و ضعف در اقتباس برمیگردد هر کس تعبیری از این نوع فیلمها دارد و برای مثال «طبل بزرگ زیر پای چپ» از منظر برخی مردود و از نگاه بعضی مقبول و عدهای هم برخی مواردش را قبول دارند و باقی را رد میکنند.
بههرحال باید توجه داشت که تأثیرات پستمدرنیسم در سینمای جهان منجر به ایجاز، برجسته کردن هنرهای دیگر و کمک بیشتر از آنها گرفتن در سینما، طرح مسائل روز و گستردهتر کردن تخیل در نگارش فیلمنامه منجر شده که بهخودی خود موارد بدی نیستند و در صورت استفاده صحیح میتوانند به ساخت یک فیلم خوب در زمینه دفاع مقدس بیانجامد اگر فیلمنامهنویس و کارگردان تعاریف درست از آن داشته و در ساختار فیلمنامه و فیلم آن را رعایت کنند.
البته به دلیل ساختارشکنی زمانی و مکانی در آثار پستمدرن تدوین نیز در کنار فیلمنامه و کارگردانی از اهمیت هموزنی برخوردار است و باید توجه ویژهای به آن داشت.
نکتهای که نباید از نظر دور داشت و از اهمیت زیادی برخوردار است این است که کشور ما به دلیل وقوع انقلاب در سالهای پیدایش مدرنیته در جهان و وقوع بلافاصله جنگ تحمیلی که طولانیترین جنگ قرن بیستم در جهان به شمار میرود از سویی و تحریمهای مختلف سیاسی اقتصادی فرهنگی از طرفی، تحولات مدرنیته را کمتر به خود دیده است و باید قبول کرد که به تقریب ما وارد مدرنیته نشده پا به دوران پسامدرن گذاشتهایم و این موضوع بر تمام وجوه زندگی ازجمله فرهنگ و هنر ما تأثیر گذاشته است.
ازآنجاکه پستمدرن دوران رجعت است و پالایش؛ یعنی بازگشت به سنتهای خوب و دور ریختن سنتهای نامناسب و متأثر از خرافات و باورهای غلط، سینمای دفاع مقدس نیز میتواند با بهرهگیری از امکانات روز صنعت سینما و فیلمنامههای قوی رکود نسبی خود را از بین برده و تولدی دوباره پیدا کند.
در حال حاضر فیلمهایی چون موقعیت مهدی نشان میدهند که سینمای دفاع مقدس علیرغم بیمهریها به بلوغ رسیده و فیلمهای صرف اکشن و اولیهای چون برزخیها به تغییری بنیادین رسیده که باید از تولید آنها حمایت کرد.
عباس کریمی عباسی
انتهای پیام