به گزارش ایکنا از کرمانشاه، سلسله نشستهای علمی امامت و رهبری با محوریت کتاب امامت و رهبری اثر استاد شهید مطهری در سه جلسه با حضور محمد خیاط زنجانی، مدیر واحد مطالعاتی اسلامی و پژوهشهای فرهنگی و بنیان مرصوص با همکاری انجمن علمی و فناوری دانشکده علوم قرآنی کرمانشاه و مرکز کلام اسلامی با همکاری انجمن علمی دانشکده علوم قرآنی آمل و تفسیر واحد کرمانشاه و خانه اندیشه برگزار شد.
در این نشست محمد خیاط زنجانی، مدیر واحد مطالعاتی اسلامی و پژوهشهای فرهنگی و بنیان مرصوص، با بیان مباحثی، اظهار کرد: بحث پیرامون امامت و رهبری است، مسئله امامت و رهبری مسئلهای است که مخصوصاً در این ایام بسیار مهم است که در خصوص آن باید بحث شود.
وی یکی از ایام بسیار مهم که باید در این خصوص به بحث پرداخت را ماه محرم دانست و افزود: امیرالمؤنین (ع) در نهجالبلاغه میفرمایند: چارهای نیست که که مردم امیر داشته باشند و زمانی این مسئله مطرح میشود، مسائلی، چون امامت و رهبری نیز مطرح میشود و، چون نیاز مردم است، شهید مطهری در این باب میگوید: اگر شما دو نفر بودید که یک نفر باید رهبر شود و دیگری تابع، در جامعه باید مسئله امامت و رهبری حل شود، لذا کتاب امامت و رهبری از هر جهت بسیار مناسب است.
خیاط زنجانی تصریح کرد: امامت و رهبری یک معنا خاص و یک معنای عام دارد، در معنای خاص، امامت و رهبری میشود و امامت و رهبری ائمه (ع) درخصوص اداره جامعه و در دوران پس از رحلت رسول خدا (ص) معنای عام در وابستگی کامل به معنای خاص است زمانی بخواهد حکومت اسلامی شکل بگیرد.
وی بیان کرد: بحث امامت و رهبری بحثی است که از زمان ائمه و نحوه اداره آن و بهترین آن سیره ائمه اطهار است اگر کتاب نهجالبلاغه را دریابیم پیرامون حکومت اسلامی و مباحث اینچنینی است. رکن اصلی حکومت و حاکمیت از قدرت برآمده، اما در نظام اسلامی پایه حکومت پایه ولایت است یعنی رابطه امامت و امت رابطه دوستانه است زمانی که پیامبر (ص) حضرت علی (ع) را جانشین خود خواندند (من کنت مولا فهذا علی مولا) کلمه مولا از، ولی میآید که واژه، ولی از دوستی و سرپرستی است، آنچه سبب میشود حاکم از محکم جدا شود، حاکم دارای ملیکه قدرت است و ولایت نوعی از قدرت است براساس حکومت بر قلبها، در نهجالبلاغه حضرت علی (ع) هیچگاه خود را صاحب قدرت و حاکم نخواند، چون رابطهای که بود رابطه دوستی و محبت بود و نکته بسیار مهم در غدیر همین است و در غدیر چیز جدیدی گفته نشده، بلکه همان چیزهایی است که در طی سالها گفته شده و مسئلهای نبوده فقط در همان روز کفته شده باشد. در غدیر رابطه امامت و امت گفته میشود و رابطهای دوستانه، تفاوتها در حکومت اسلامی و غیر اسلامی وجود دارد، غدیر به خاطر این اکمال دین شد، که قرار شد امامت و رهبری بعد پیامبر و اداره جامعه بعد ایشان مشخص شود.
خیاط زنجانی گفت: نباید فکر کرد که امامت تنها مختص شیعه مذهبان است بلکه امامت بسیار مهم و قابل پذیرش است برای تمام جاومع چه شیعه چه اهل سنت، استاد مطهری بررسی میکنند که سیره امیرالمؤمنین (ع) در مواجهه با حکومت مسلمانان چه بوده است، چکار کرده است، میفرمایند که امام همراهی میکردند در تمام زمینهها و مهمترین نگرش اهل بیت (ع) به بدعت گذاری مخالفند و در هر چه میخواست بدعت ایجاد شود ورود میکردند، با ایجاد فرایندهای ناصحیح در جهان اسلام نمیسازند، امامت در واقع یعنی پیشوایی فردی بر مردم و به معنی، اول مرجعیت دینی و دوم رهبری سیاسی اجتماعی، پیامبر به دریافت و آموزش قواعد و قوانین زندگی میپرداختند که نیاز زندگی مردم بود، اما در مورد امامت، امامت نمیآید به احکام و قوانین دین اضافه کند شارع دین نیست.
وی عنوان کرد: به این سؤال باید توجه شود که آیا دینی نازل نشود بهتر است یا اینکه دینی نازل بشود، اما درست تفسیر نشود و در نتیجه به اسم خدا و پیامبر بیانات و وقایع و قوانین ناصحیح ترویج داده شود، مشخص است که در مورد دوم بسیار آسیب دهندهتر از این است که کلاً دینی نباشد، لذا امام وظیفه داد که دین را تفسیر کند و بطور صحیح توضیح دهد.
مدیر واحد مطالعاتی اسلامی و پژوهشهای فرهنگی و بنیان مرصوص افزود: اگر گفته میشود اباعبدالله یعنی پدر من و شما، پدر کسانی که اهل عبادت هستند و عبادت و محبت با هم عجین است، هر جا که بذر محبت باشد آنجا عبادت است، استاد مطهری میگوید ما در طول تاریخ اسلام هر زمان که سخن از مسئله امامت شده در ذهن مسئله حکومت متبادل شده، حکومت یکی از شاخههای امامت است و رابطه بین این دو به صورت شأن و صاحب شأن است، اصل امامت در مرجعیت دین است، نقش امام در تبیین دین دو وظیفه دارد یک تبیین دین و مرجعیت دینی و دوم رهبری جامعه است؛ سنت شامل عترت است در حدیث ثقلین برخی از منابع اهل سنت به جای کتاب الله عترتی گفتند کتاب الله و سنتی، ما درباره حدیث داشتیم که اگر دو حدیث داشته باشیم یکی عام باشد و یکی خاص باشد باید معنای خاص را در نظر بگیریم، در مقوله بعد از رحلت پیامبر یکسری اتفاقی میافتد که مبین وجود امامت است یک منبع نگارش حدیث پیامبر دو آنچه پیامبر بیان کرده سبب شده برخی از حدیث به دست مسلمین نرسد به همین دلیل اهل سنت به سمت قیاس رفتند، زمانی قیاس صحیح است که ما علت را بدانیم، اگر دینی نازل نشود بهتر از این است که دینی نازل بشود و تفسیر و تببین غلط باشد، ابوحنیفه میگوید من فقط ۵۱ روایت از روایات نبی مکرم اسلام را حدیث معتبر میدانم، در اینجا ضرورت وجود امام بر ما صادر میشود.
وی گفت: آیتالله جوادی آملی در کتاب ولایت فقیه نقل میکند نظریه ولایت فقیه یک نظریهای است در ساحت کلام اسلامی، ولی باید قدرت ولایت داشته باشد، استاد مطهری اشاره میکند که به کتاب تجدید الاعتقاد که از کتابهای مهم کلامی در جهان شیعه است بلکه علمایی از اهل سنت هم مورد توجه قرار داده، این کتاب توجه فلسفی به کلام است مخصوصاً در بخش توحید وجود امام از طرف خدا ضروری است یعنی کمک کردن به انسان برای اینکه بتواند به هدایت برسد.
خیاط زنجانی بیان کرد: این ایام و مناسبتها را اصطلاحاً شهید مطهری در مباحث آن اشاره میکند و میگوید که این ایام به شعارالله مشهور است که شعار از ریشه شعور است یعنی در تنظیم شعارالله مبنا و معنا و مفهوم شعور مطرح است، انشاالله بتوانیم از این روزها حداکثر بهره را ببریم به آن درجه از شعوری که شعور حسینی است یعنی شعور در ذیل فهم عاشورا برسیم.
وی تصریح: مفسر قرآن در تفسیر البرهان اعتقاد دارد که تقریبا همه آیات قرآن در بحث ولایت است یعنی ما وقتی اکثر آیات قرآن را میخوانیم به مسئله امامت اشاره شده البته مبتنی بر روایات البرهان که یک تفسیر روایی است. اما روایی که با مسئله روایت تبیین شده است. یعنی شما میبینید در بسیاری از آیات قرآن اهل بیت (ع) در آیات را به معنای امامت و ولایت ترجمه و تفسیر کرده است حتی آیاتی که ربط مستقیمی به این آیات نداشته باشد که ظاهراً با مسئله امامت مربوط نیست، اما شما میبینید که در البرهان و در سیره عرفا میبینید که این کار را انجام دادهاند. از آیات قرآن در مفاهیم امامت و ولایت بهرهمند شدند، در نقطه مقابل هم میبینید که برخی میگویند در قرآن اصلاً نامی از امیرالمؤمنین (ع) نیست. ما حتی در بین علمای شیعه هم داریم علمایی که اعتقاد دارند هیچ یک از آیات قرآن در وصف اهل بیت (ع) نیست. حتی آیه تطهیر از آیاتی است که هم علمای شیعه و هم علمای اهل سنت تقریباً اعتقاد دارند که با ماجرای اهل عبا ارتباط دارد. آیه تطهیر را در جریان هستید که امیرالمؤنین (ع) و حضرت زهرا (س) و امام حسن (ع) و امام حسین (ع) با هم آمدند و پیامبر (ص) عبای خودشان را درآوردند و بالای سر اهل بیت (ع) خود قرار میدهند، خودشان هم زیر آن عبا قرار میگیرند و آیه تطهیر که خداوند اراده کردهاند اهل بیت (ع) از هرگونه رجس (گناه) از خاندان اهل بیت (ع) دور کند. تقریباً این اجماع هست که این آیه در شأن اهل بیت (ع) نازل شده است و حتی اینکه ام سلمه درخواست میکند که بیایند و زیر عبا قرار بگیرند، ولی پیامبر (ص) فرمودند که تو خوب هستی، ولی اینجا جایی نیست که تو قرار بگیری، یعنی حتی همسر پیامبر هم نمیتواند جز پنج تن آل عبا باشد.
وی گفت: شهید مطهری تعبیر زیبایی میکند، میگوید که نه یک شیعه و نه یک سنی بلکه یک مسیحی که در باره آیه تطهیر مطالعه انجام بدهد و این آیه را از منظر کتب شیعی و اهل سنت بررسی کند آیا جز بر این اذعان خواهد کرد که این آیه در شأن اهل بیت (ع) نازل شده است. اهل بیت (ع) عین طهارت هستند.
مدیر واحد مطالعاتی اسلامی و پژوهشهای فرهنگی و بنیان مرصوص تصریح کرد: آن عالم تشیع میگوید آیه تطهیر به مسئله امامت ربطی ندارد و این هم نمیآوریم که کیست از طرفی عالم بزرگ اهل سنت که در حوزه عرفان صاحب نظر و شخصیت ویژه و اثرگذاری است میگوید منظور از آیه تطهیر پنج تن آل عبا است.
وی اظهار کرد:اهل بیت (ع) عین طهارت هستند امکان خطا دارند مانند ناطق بودن انسان که عینیت دارد یعنی عین انسان است. انسانی را پیدا کنید که ناطق نباشد؛ لذا شما در مباحث عرفانی و معرفتی میخوانید که اگر حضرت دستور دادند که همه خانهها مسجد بسته شود الا درب خانه اهل بیت پیامبر (ص) دلیلش این است که ایشان از هر نوع ناپاکی به دور هستند و جالب این است که در منابع و دیدگاههای اهل سنت این مسئله مطرح شده آیه تطهیر به این صراحت که حتی علمای اهل سنت روی آن تأکید دارند و فتوای آیاتی است که در زمان پیامبر نازل شده ام سلمه به عنوان همسر پیامبر از ایشان درخواست کردند که در زیر عبای پیامبر قرار بگیرد میگوید میخواهم جز اهل بیت (ع) قرار بگیرم پیامبر اجازه نمیدهند؛ بنابراین نص روایی و تاریخی امام قبل و بعد از این آیه درباره زنان پیامبر است. چه برداشتی در ذهن مخاطبی که با شرایط نزول آیه آشنا نیست به وجود میآید. آیه در شأن زنان پیامبر است.
وی افزود: آیا منابعی هست هست که نشان دهد این آیه درباره زنان پیامبر آمده است. خیر چنین روایتی وجود ندارد. درباره ماجرای غدیر آیه الیوم اکملت دینکم در کجا آمده است. در جایی آمده که موضوع درباره گوشت حرام است و یکدفعه این آیه بیان میشود. در واقع آیات دیگری نیز هست مثل انما ولیکم الله ورسوله:، ولی شما خداوند، پیامبر و کسانی هستند که در رکوع نماز زکات میدهند، این اتفاق یک اتفاق خاص است وقتی کتب روایی اهل سنت و تشیع مراجعه کنیم نزدیک معنا را به امام علی (ع) و اینکه انگشتر را در حین نماز میبخشد. عرفا افسار اربعه را کمالی برای امیرالمؤمنین (ع) میدانند یعنی ایشان از مرحله حق آرام آرام به سوی خلق آمده و این بالاترین مرحله کمال است و حضرت به حد اعلای کمال رسیده است و دیگر نیاز نیست که فقط حق را ببیند دیدن خلق تأثیری بر خداشناسی و توحید انسان ندارد. یکی از شبهات کمال است، ولی در اصل معنویت و رشد است. مانند آیهای که به حضرت ابراهیم (ع) مربوط میشود. آزمایشهای متعددی مانند ذبح فرزند و گلستان شدن آتش را تجربه کرد خداوند میفرماید مقام امامت را به تو عطا کردیم و حضرت ابراهیم (ع) درباره رسیدن فرزندانش به این مقام سؤال میکند، ولی خدواند میفرماید که مقام امامت به ظالمین نمیرسدو یعنی خداوند نسبت به مقام امامت تعهد داردو اهل معرفت داشتن امام را واجب میدانند، چون اولین آدم خلق شده پیامبر بوده است. چون جهاد بدون امام از دیدگاه عرفای اهل سنت از هم میپاشد. آخرین نفر هم باید انسانی کامل باشد. امام صادق (ع) میفرمایند زمین لحظهای بدون امام باشد از هم میپاشد. چرا خداوند در قرآن به صراحت مسئله امامت را توضیح دادند. خداوند به پیامبر فرمودند که اگر امامت را ابلاغ نکنی رسالتت را پایان نرساندهای.
خیاط زنجانی تصریح کرد: از خلیفه دوم پرسیدند چرا امام علی (ع) را انتخاب نکردی گفت احتیاط کردم یعنی ممکن بود نسبت به اسلام و نگرشهای اسلامی فاصله بگیرند. اما اگر قرار بود بعد از پیامبر هم امامت به بنی هاشم برسد دوگانگی در جهان اسلام شکل میگرفت. امام حسین (ع) میفرمایند که ما نمیخواهیم بدعت ایجاد شود چرا امام حسن (ع) صلح میکند و امام حسین (ع) قیام میکند. چون معاویه خطا را آشکار انجام نمیداد، ولی یزید گناه و خطا را آشکار انجام میداد. امامان بدعت را نمیپذیرند ممکن است کسانی از یک آیه تمرد میکنند میتوانند از آیات دیگری هم تمرد کنند درصورتی که قرآن یک کتاب است و باید همه آیات آن را بپذیریم. کسانی که فهم صحیحی از آیات قرآن کریم دارند متوجه میشوند که قرآن درباره مسئله امامت صحبت کرده، عصمت در آن جایی هست که حریم الهی شکسته نشود. بین خیر و خیر دیگری اگر معصومی یکی را انتخاب کرد عصمت دچار چالش نمیشود مثلاً در نماز مستحبی پیش میآید که امام به مسئله بیت المال و مشکلات مالی توجه میکردند، ما اگر بدانیم در ظرفی سم کشنده است قطعاً از آن نمیخوریم علم یقینی منجر به عمل میشود اکتساب العلم امام و نبی است. علم امام و نبی این است که آنها دچار خطا نمیشوند و علم نبی دو نکته دارد بخشی از علم مختص پیامبر است مثلاً حروف مقطعه رابطه بین خدا و پیامبر است بخشی از علم نبی وجود دارد که به درد ما میخورد و نبی وظیفه دارد بخشی از علم را که به درد ما میخورد. نبی وظیفه دارد بخشی از علم را که به درد ما میخورد و در کمال ما مؤثر است در اختیار ما قرار دهدو بنی این علم را از فرشته وحی دریافت کرده و ما از پیامبر دریافت کردیم اگر واژهای غیر مولی در غدیر مطرح میشد هر کس یک چیزی میگفت مثلاً میگفت امام علی (ع) خلیفه شماست. حکومت باید تحت ولایت شکل بگیرد. نوع اداره حکومت بعد از پیامبر بر پایه ولایت یعنی محبت و دوستی امت بود. آخرین نکته اینکه نوعی علم وجود دارد که درونی است نه اینکه از طریق کلاس درس به فرد آموزش داده شود.
انتهای پیام