به گزارش ایکنا؛ غلامحسین ابراهیمیدینانی در برنامه معرفت که شب گذشته، 29 شهریور، از شبکه چهارم سیما پخش شد به ارائه توضیحاتی در زمینه سخنان فیض کاشانی در کتاب کلمات مکنون پرداخت و بیان کرد: فیض با توجه به چندین آیه و روایت میگوید که حتی ملائکه به این زبان صحبت میکنند که «لَوْ دَنَوْتُ أَنْمُلَةً لَاحْتَرَقْتُ»؛ این زباِن جبرئیل است که در شب معراج، حضرت رسول(ص) به جبرئیل گفت بیا و او در پاسخ گفت اگر یک بند انگشت جلوتر بیایم میسوزم؛ یعنی نمیتوانم بیش از این پیش بیایم. «گفت جبریلا بِپَر اندر پیام، گفت رو رو من حریف تونِیم». جبرئیل گفت دیگر نمیتوانیم جلوتر بیاییم.
ظرف فکر کمتر از آن است که حقتعالی در آن بگنجد
وی در ادامه افزود: سپس میگوید: «ان الله احتجب عن الابصار»، یعنی خداوند از چشمها محجوب است. هیچ چشم ظاهری خدا را نمیتواند ببیند. خداوند محجوب است و چند آیه و روایت در این زمینه وجود دارد که خداوند به عِز عظمت و جلال خود در افکار نمیگنجد؛ یعنی ظرف فکر کمتر از آن است که حقیقت حق تعالی در آن بگنجد.
ابراهیمیدینانی تصریح کرد: فیض اینها را میگوید که با اینکه حقتعالی شکار هیچ فکری نمیشود، اما اولیاء خداوند میگوید که «لم اعبد ربا لم اره»، یعنی خدایی که نبینند عبادت نمیکنند که در حقیقت این عبارت نیز از حضرت امیر(ع) است. بنابراین در اینجا دو دسته آیات و روایات داریم؛ یکی اینکه فرشته میگوید که نمیتوانم ببینم و دیگر اینکه امام علی(ع) میگوید خدایی که آن را نبینم عبادت نمیکنم. لذا در اینجا گویی تناقض وجود دارد که باید آن را تبیین کرد.
وی در ادامه افزود: پردههای عالم غیب وجود دارد و خدا پشت پردههای زمین و آسمان است و از پشت پرده نیز نمیتوان او را دید. امام علی(ع) فرمود: اگر همه این پردهها برداشته شوند، یقین من بیشتر نمیشود، یعنی تو گویی که اصلاً پردهای وجود ندارد. اصل مسئله اینجا است که باید در مورد این دو تفکر و مقام که میگوید راهی برای دیدن خدا نیست و این کلام علی(ع) که فرمود میبینم و پردهای وجود ندارد بحث کرد.
بینهایت فاصله میان مرتبه اسفلالسافلین تا اعلی علیین
این چهره ماندگار فلسفه در ادامه افزود: هر دو مقام، مقام انسان است، اما در اینجا میتوانید فاصله انسان را ببینید که چقدر است. انسان میتواند در اعلی علیین یعنی مقامی که علی(ع) از آن سخن میگوید، باشد و از این طرف میتواند در اسفل السافلین، یعنی پایینترین مقام انسانی قرار گیرد که مرتبه حس و خوردن و خوابیدن و شهوات و زندگی روزمره را شامل میشود. مانند حیوانی که این نحوه زندگی را دارد و از حس ادراکی پایینتر نیست. آن اعلی علیین تا آخرین مرتبه عقل میرود و این مرتبه خوردن و حس نیز اسفلالسافلین است و فاصله این انسان که در اسفلالسافلین قرار دارد با انسانی که در مرتبه اعلی علیین است بیکران است. در تمام عالم هستی نمیتوانید یک موجود را پیدا کنید که فاصله وجودی پایین و بالایش، این قدر زیاد باشد. جبرئیل نیز این طور نیست که این قدر فاصله داشته باشد. او در ملکوت است، اما در اسفلالسافلین نیست. موجودی که در اینجا اسفل است نیز اعلی علیین را ندارد؛ پس موجودی که هم مقام اسفل و هم مقام اعلی را دارد، فقط انسان است و غیر از انسان موجودی که هر دو مقام را بتواند تجربه کند نداریم.
ابراهیمیدینانی تصریح کرد: همچنین انسان تنها موجودی است که بین خیر و شر و خوبی و بدی تمایز قائل است. او میداند که خوب و بد چیست، اما حیوانات خوب و بد را نمیفهمند. حیوانات قرارداد اجتماعی ندارند. البته ممکن است اجتماعی زندگی کنند، اما قرارداد اجتماعی ندارند. ولی انسان قرارداد را میفهمد، مینویسد و امضا میکند و پایبند به قرارداد است، البته اگر مانند برخی از امروزیها از قرارداد خارج نشود، ولی در هر صورت قرارداد و تعهد دارد و قرارداد اجتماعی سرش میشود. از جمله خواص دیگر انسان، علاوه بر شناخت قرارداد این است که اخلاق دارد، اما حیوانات از اخلاق حرف نمیزنند و اخلاقی نیستند و اخلاقیات برای یک حیوان معنایی ندارد.
این مدرس برجسته فلسفه با طرح این پرسش که اخلاقیات چیست؟ بیان کرد: اخلاقیات به معنای خوب و بد است. این انسان است که اخلاقی است و اخلاقیات را میفهمد، حتی برخی از آدمهایی که دین ندارند، نیز به اخلاق متعهد هستند و میگویند و مینویسند که میخواهیم اخلاق را رعایت کنیم. بنابراین هیچ موجودی غیر از انسان از اخلاق دم نمیزند و هیچ موجودی بجز انسان در عالم نیست که اخلاق را رعایت کند، اما اظهار تاسف بنده از این جهت است که با اینکه انسان اخلاقی است و خوب و بد را میفهمد، اما وقتی میخواهد از اخلاق سخن بگوید، به صیغه سوم شخص سخن میگوید که اخلاق، چیز خوبی است که مردم به آن عمل کنند و میگوید، اگر مردم عمل کنند خوب است. نمیگوید اگر رعایت کنم خوب است، معمولاً میگویند اخلاق خوب است و اگر دیگران رعایت کنند خوب است اما کمتر میشنویم که بگویند اگر من رعایت کنم خوب است.
وی در ادامه افزود: اینکه گفتیم انسان از اسفلالسافلین تا اعلی علیین میتواند پیش برود را میتوان با یک مثال توضیح داد. بچهها را دیدهاید که تازه راه رفتن یاد میگیرند. اگر یک پرنده به دستشان بدهید، این بچه پرندهای که به دستش میدهید را نوازش نمیکند، بلکه بیشتر او را اذیت میکند. بنابراین اگر یک موجود ضعیفی به دست بچه بدهید، اذیتش میکند، اما قصد اذیت ندارد، ولی وقتی بزرگ شد این کار را نمیکند. در حقیقت آن حالت حیوانی اول در او وجود دارد و ضعیفکش است، اما وقتی بزرگ شد، جسم و عقلش باهم رشد میکنند و عقل وقتی رشد کرد، به او میگوید که این کبوتر ضعیف است و نباید او را اذیت کنی. پس هرچه عقل بالا برود، انسان اختیار بهتری دارد.
خیر آن چیزی است که نور عقل اختیار میکند
خداوند از عقل آزاد محجوب نیست