برآوردن مطالبات سنتی از ابزار مدرن توقع بی‌جاست
کد خبر: 1368280
تاریخ انتشار : ۰۹ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۵:۵۵
کاسه چه کنم تعامل دین و تکنولوژی را از دست رسانه بگیریم/

برآوردن مطالبات سنتی از ابزار مدرن توقع بی‌جاست

خبرنگاران افتخاری:استفاده از ابزار رسانه برای اقناع تفکر دینی جوانان هیچ‌گاه نمی‌تواند جایگزین منبر و کتاب شود. اکثر چالش‌های ما در حوزه تعامل دین و رسانه، چالش‌های نگرشی هستند و نباید از ابزاری که برای سرگرمی مردم به وجود آمده توقع تأثیرگذاری در حوزه بینش داشته باشیم؛ البته این اصلا به معنای ناامیدی از تسلط دین بر رسانه نیست.

امروزه رسانه‌های بی‌شماری ما را احاطه کرده‌اند که هر کس فراخور حال خود مطالبه متفاوتی از این رسانه‌ها را مطرح می‌کند. کارکرد رسانه روز به روز گسترش یافته و بیشتر از گذشته همراه و کمک‌رسان ما خواهند بود. آنچه مدت زیادی است که ذهن دلسوزان دین را به خود مشغول داشته این است که چرا تاکنون این ابزار مدرن نتوانسته به طور فراگیر پاسخگوی نیاز جوانان و اقشار مختلف مردم درحوزه دین باشد.

انفعال در برخورد با ابزارهای رسانه ما را به ورطه‌ای هولناک فرهنگی کشانده است، نبود فرهنگ درست برای استفاده از ابزار مدرن و برخورد منفعلانه با آن ما را به جایی رسانده تا دیگر جمع‌آوری ماهواره و استفاده از فیلترشکن‌ها را راهکاری کارآمد ندانیم و حضور آنها را به عنوان عضو غیرقابل انکار بپذیریم.

اما متأسفانه هنوز از پیامدهای دست روی دست گذاشتن‌هایمان درس نگرفته‌ایم و به جای استفاده مناسب و گسترده از این ابزار در پی تخریب آن برآمده‌ایم؛ به جای اصلاح نگرشمان به ابزار رسانه‌ای درصدد از بین بردن آن هستیم؛ با خود فکر نکرده‌ایم چگونه از این ابزار قدرتمند در جهت دست‌یابی به اهداف دینی و ارزشی خود استفاده کنیم و درباره چگونه تأثیرگذاری آن نیندیشیده‌ایم.

دراین مجال به این می‌پردازیم که آیا می‌توان از ابزار رسانه به عنوان یکی از ابزارهای گسترش مفاهیم دینی و اقناع روح جستجوگر جوانان مباحث گوناگون معرفتی و بنیادین استفاده کنیم.

مسئولان فرهنگی و متولیان تبلیغ دینی همیشه به فکر این بوده‌اند چه کنند تا تأثیرات احاطه امپریالیست جهانی بر ابزار قدرت را کاهش دهند و یا از آن خود کنند. این موضوع مربوط به امروز و دیروز نیست، از زمانی که انقلاب اسلامی بر پایه دین شکل گرفت ابزاری مثل تلویزیون نیز کارکرد خاص خود را پیدا کرد و چگونگی استفاده از ویدئو یکی از چالش‌های عمده متولیان فرهنگی شد.

سید شهیدان اهل قلم که الحق والانصاف با ذهن دوراندیش و جامع‌نگرش این نام را به شایستگی بر خود دارد از همان سال‌های اوایل انقلاب به تأثیر رسانه‌ها توجه جدی نشان داد و در باب آن مقالات متعدد نوشت. وی در این‌باره معتقد است: «من به ولایت مطلق تکنیک معتقد نیستم. ولایت تکنیک یک حقیقت است، اما مقید نه مطلق».
پروفسور مارشال مک لوهان، استاد مرکز مطالعات رسانه‌ای تورنتو و مطرح‌کننده مفهوم «دهکده جهانی»، معتقد است؛ اثرات تکنولوژی در قلمرو عقاید و مفاهیم حادث نمی‌شود، بلکه الگوهای احساسی را بدون مقاومت و به طور مستمر تغییر می‌دهد. (وسیله، پیام است. ص 70.)
شهید آوینی معتقد است «اگر این چنین نبود، مقاومت در برابر رسانه به مراتب افزایش می‌یافت. برای درک تفاوت آن می‌توان اثر یک جمله‌ فلسفی را با اثر یک قطعه‌ موسیقی مقایسه کرد. یک جمله‌ فلسفی را مخاطب از طریق عقل ادراک می‌کند و لذا شنیدن یا خواندن متون فلسفی جز برای آنان که اهل تفکر هستند، جذاب و لذت‌بخش نیست.
اما یک قطعه‌ موسیقی اصلاً با ساحت ادراکات عقلانی انسان ارتباطی مستقیم نمی‌یابد و اثرات آن بی‌واسطه‌ عقل و فهم، در قلمرو احساس و روان ظاهر می‌شود و بنابراین، برای لذت بردن از آن نیاز به طی مقدمات برهانی نیست. تأثیر موسیقی ساحت گسترده‌ای به مراتب وسیع‌تر از «کلام» را شامل می‌شود، اما عمق تأثیر کمتری دارد».

محمدجواد نجف‌لو، معاون فرهنگی دانشگاه مجازی المصطفی معتقد است: ماهیت فرهنگ اسلامی اکثرا کلامی است نه تصویری به همین دلیل از رسانه‌های کلامی یا نوشتاری بهتر می‌توان استفاده کرد تا رسانه‌های تصویری. البته استفاده مطلوب دینی از کتاب، مطبوعات، رادیو و اینترنت مشروط است که بدون رعایت آنها کارکرد تبلیغی دین نه تنها خنثی خواهد شد بلکه ضد دینی می‌شود.

در جایی دیگر شهید آوینی در مقاله  جادوی پنهان و خلسه نارسیستی چنین می‌نویسد «اثرات تکنولوژی به طور اعم، سینما و تلویزیون، خارج از حیطه‌ فهم ظاهر می‌شود و لذا مک لوهان سخن از جادوی وسایل و بار ناخودآگاه آنها می‌گوید.  تلویزیون آدم‌ها را مفتون و مسحور می‌کند و قابل انکار نیست که سحر آن در انسان‌های ضعیف‌النفس، کودکان و اشخاصی که آنان را اصطلاحاً عاطفی و احساساتی می‌خوانند بیشتر کارگر می‌افتد».

با تمام این اوصاف شناخت چالش‌های نگرشی در حوزه رسانه‌شناسی، جامعه‌شناسی، هنرشناسی، دشمن‌شناسی و آسیب‌شناسی در برون‌رفت از مشکلات  تعامل دین و رسانه بسیار راه‌گشاست.
حجت‌الاسلام والمسلمین حجت‌الله بیات، رئیس دانشکده علوم و معارف در تشریح چالش‌های نگرشی در تعامل دین و رسانه معتقد است: یکسری چالش‌ها نگرشی هستند و باید نگرشمان درست شود و باید از رسانه‌ها بهره‌گیری حداکثری داشته باشیم، با فرهنگ غنی اسلام غنای فرهنگی ایجاد کنیم، نگرش به لوازم خاتمیت، نگرش به لوازم تکنولوژی و به‌ویژه تکنولوژی رسانه، نگرش به تبلیغ را باید اصلاح کرد. ما باید طوری پیام اسلام را برسانیم که اتمام حجت شود، نگرش به مسئله امر به معروف و نهی از منکر، نگرش به هنر، نگرش به تحولات فرهنگی و اجتماعی و نگرش به پیامدهای تحولات در نظام ارتباطی امر بسیار مهمی است. کم‌توجهی به ملازمه معلومات و مهارت، کم توجهی به لوازم بُعد مهارتی، کم توجهی به تربیت نیرو و عدم حضور متدینین در عرصه هنر از چالش‌های مهارتی تعامل دین و رسانه است.
با توجه به چالش‌های روبرو در عرصه تأثیرگذاری رسانه بر دین‌داری مردم و چگونگی استفاده از رسانه در برآورد مطالبات دینی، توجه به ارزش‌های دینی در حوزه رسانه از دو جنبه تأثیرگذاری فراوان دارد؛ جنبه نخست، متوجه رهبران دینی است. در اوضاع کنونی، اگر رهبران ادیان و مذاهب بزرگ دنیا می‌خواهند دین و مذهب همچنان به منزله نیرویی قوی و اثرگذار در جامعه بماند، باید نسبت به گذشته فعال‌تر و اثرگذارتر عمل کنند و از ابزارهای کارآمد و اثربخشی که توسعه فن‌آوری‌های ارتباطی و اطلاعاتی در اختیار آنان گذاشته است، بهره گیرند.
جنبه دوم به سیاست‌گذاران رسانه‌های گروهی مربوط می‌شود. مدیران، سیاست‌گذاران و برنامه‌ریزان رسانه‌های گروهی نیز باید به مسئولیت رسانه‌ها در برابر جامعه، توجه جدی داشته باشند و جنبه هدایتگری و فرهنگ‌سازی رسانه‌ها در جامعه را در اولویت قرار دهند تا انحصار سرمایه و رسانه از دست گروهی محدود که باعث جذب و سوق‌دهی اکثر مردم به سوی این قطب‌ها خارج شود تا بیش از این برای نظام سرمایه‌داری قدرت مضاعف ایجاد نکند.

ابراهیم فیاض معتقد است: برنامه‌ریزی فرهنگی برای توسعه فرهنگی یعنی برنامه‌ریزی برای آوردن گذشته به زمان حال  و آینده و تطابق آن با حال و آینده که رسانه‌ها می‌توانند این مهم را اجرا کنند.
 وی بیان می‌کند: ساختار درونی هر جامعه به شدت در مسائل تغیر و توسعه فرهنگی تأثیر دارد. پس باید در فرایند سیاستگذاری، ساختار معرفتی و اجتماعی هر جامعه‌ را به گونه‌ای جدی در نظر گرفت. ما در فرایند برنامه‌ریزی و سیاستگذاری باید قبل از هر چیز از حیث معرفتی و اجتماعی  ساختارشکنی کنیم و فقط دل خوش به فرهنگ مقصد و اصلی غرب نباشیم بلکه ساختار خودمان را  مهم‌تر بیانگاریم، چیزی که تا به حال از آن غفلت  کرده‌ایم و به جای دستیابی به توسعه فرهنگی دچهار بحران فرهنگی شده‌ایم.
فیاض ادامه می‌دهد:  آنچه مهم است این است که فلسفه، ادبیات  و هنر به فرهنگ عامه تبدیل شود و علم بتواند با  با تکنولوژی این مسئولیت را به خوبی به انجام برساند و دین نیز بتواند معنابخشی خود را خوب انجام دهد و زمانی که کشوری نتواند این‌چنین کند فرهنگ خود را منفعل کرده است.
پس علم و تکنولوژی مانند بستر زیرین فرهنگ عمومی است و آن را همچون  چرخ‌های ارابه جلو می‌برد ولی دین نیز آسمان و فضای بالای این فرهنگ عمومی است. اگر دین نبود شاید فلسفه و ادبیات و هنر به وجود نمی‌آمد. پس دین افق‌ساز فرهنگ عمومی است.
ما شأن انسان را تا به آن اندازه بالا نمی‌بریم که او را بی‌نیاز از استفاده ابزار و تکنولوژی بدانیم، بلکه انسان را شایسته بهره‌گیری حداکثری و مناسب از مواهب می‌دانیم پس لازم است تا نگرش خود را در تعامل دین و رسانه اصلاح کنیم و از توقعات بی‌جا در آوردن مطالبات مذهبی پرهیز کنیم.

*مهسا نظری

captcha