به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی، وقتی با وحید مجتهدزاده تماس گرفتیم به دلیل شرایط خاص جسمیاش حاضر به مصاحبه نشد و علت رد کردن خواسته ما را از کار افتادگی پنجاه درصد از قلب، هشتاد درصد از کلیهها و هشتاد درصد از بیناییاش عنوان کرد؛ با این پاسخ منتظر بود ما نیز مانند دیگران با شنیدن این موضوع گوشی را قطع کرده و به سراغ آدمهای تازه نفس برویم، اما وقتی اصرار ما را دید بالاخره قبول کرد که گوشهای از خاطرات گذشته و سختیهای این روزهایش را برایمان بازگو کند.
برای عیادت به خانه وحید مجتهدزاده که طبقه همکف یکی از آپارتمانهای خیابان امامت مشهد بود، رفتیم. در را دانیال، پسر شش سالهاش باز کرد، خانهای کوچک و زیبا که در گوشهای از آن بستر بیماری این قاری به چشم میخورد.
این قاری بینالمللی به عنوان نماینده و سفیر قرآنی ایران در محافل قرآنی کشورهایی همچون ترکمنستان، هندوستان، تانزانیا، زنگبار، مالزی، چین، سوریه و لبنان حضور یافته و با تلاوتهای خود پیام اسلام را به جویندگان حقیقت مخابره کرده است. اما این روزها حال و هوای این استاد پیشکسوت مساعد نیست، بیماری دیابت چنان بر او چیره شده که به قلب، کلیهها و بیناییاش آسیب رسانده است.
به گفته خودش متولد 1347 است در حالی که شناسنامه تاریخ تولدش را 1349 نشان میدهد. وی در سنین کودکی با قرآن آشنا شد و به رسم آن زمان قرآن را در مکتبخانه آموخت و پس از آن همراهی برادر بزرگترش، جواد مجتهدزاده به عنوان الگو و نمونه چراغ راه زندگی او شد و اینگونه پایش را به محافل قرآنی باز کرد.
دست و پنجه نرم کردن با بیماری
22 سالش بود که متوجه شد او هم مانند بقیه اعضای خانوادهاش به بیماری دیابت مبتلا است، حاج جواد، برادرش قبل از او بینایی خود را به خاطر این بیماری از دست داده بود؛ لذا از همان زمان تصمیم گرفت تا با پیشگیری با این بیماری مبارزه کند. برادرش به او هشدار داده بود که بیشتر مواظب دیابتش باشد، این بیماری شوخیبردار نیست و ممکن است انجام تلاوتهای پرشورش همراه با این بیماری به چشمهایش آسیب برساند، اما حاجی خیالش راحت بود چون میدانست که رعایت میکند و به این زودیها غول دیابت نمیتواند او را به زمین بزند، اما آرام آرام سوی چشمانش کم شد.
سال 92 بود که به خاطر بیماریش به چشم پزشک مراجعه کرد، آنجا بود که فهمید چشم چپش تنها پنج درصد و چشم راستش تنها بیست درصد بینایی دارد. این موضوع برای حاج وحید سخت بود چرا که دیگر نمیتوانست قرآن را به درستی ببیند.
تنگی نفس که به سراغش آمد دیگر نمیتوانست مثل سابق قرآن تلاوت کند به دکتر مراجعه کرد، به او گفتند که یکی از رگهای قلبش بسته شده و این باعث تنگی نفس او شده به گونهای که دیگر نفسی برای تلاوت کلام الهی نداشت؛ این ناتوانی در تلاوت قرآن آن قدر برای حاج وحید سنگین بود که در دیدار با مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی با اشک و تأسف عنوان کرد: در حال حاضر نمیتوانم حتی یک «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» را تا انتها تلاوت کنم. هیچ چیزی برای یک قاری بدتر و دردناکتر از آن نیست که نتواند بخواند.
افتخارات قرآنی
اولین موفقیت مهمش سال 66 با شرکت در مسابقات سراسرى قرآن کریم دانشآموزان با کسب مقام نخست رقم خورد، سال 79 نیز بعد از کسب مقام دومی در مسابقات سراسرى قرآن کریم سازمان اوقاف و امور خیریه، توانست به مسابقات بینالمللی مالزی راه یابد که در آنجا نیز مقام سومی این مسابقات را از آن خود کرد.
این قاری کشورمان در سال 81 نیز در مسابقات سراسرى قرآن کریم سازمان اوقاف و امور خیریه و مسابقات قرآن کریم سازمان تبلیغات اسلامى به ترتیب مقامهای سوم و اول را به خود اختصاص داد.
مجتهدزاده که از داوران کشورمان در عرصه مسابقات قرآن نیز به شمار میرود، حکم داوری تجوید خود را از سازمان دارالقرآن کریم با بهترین نمره آزمون دریافت کرده است و یکی از گزینههای داوری تجوید در مشهد به شمار میرود.
وی این گونه در مورد گذشتهاش میگوید: حدود 26 سال امر داوری قرآن کریم را در مسابقات مختلف انجام دادهام و در این مدت تلاش کردم حب و بغض شخصی را در قضاوت وارد نکنم تا در حق کسی ظلمی صورت نگیرد و اگر خطا و اشتباهی هم صورت گرفته، بدون غرض و خصومت بوده است. من بسیار انتقادپذیر هستم و در همه مسابقات اعلام میکنم که اگر کسی به نحوه داوری من اعتراض دارد اعلام کند تا رسیدگی شود.
خانهنشینی و همسری که پا به پای شوهرش میرود
این قاری توانمند که روزگاری همه کارهای روزمره خود را به تنهایی انجام میداد، امروز تنها در گوشهای از خانه در بستر بیماریش به سر میبرد و مجبور به استراحت دائم است چرا که به خاطر این ناراحتیها نمیتواند به تنهایی کارهای روزمره خود را انجام دهد اما همیشه هستند زنانی که ایثار کرده و با گذشتن از خود راحتی را برای دیگران به ارمغان بیاورند.
حال که حاج وحید به خاطر بیماریاش دیگر دید چندانی ندارد، همسرش همواره در کنار او به سر میبرد و یار او در روزهای درد و تنهایی است، همسرش در این باره میگوید: دکتر گفته باید راه برود و تحرک داشته باشد؛ برای همین گاهی برای خرید با هم بیرون میرویم اما باید همیشه یک نفر کنارش باشد.
حرف همسر حاج وحید که به اینجا میرسد حاج وحید اضافه میکند: همسرم چند ویژگی خاص دارد، از جمله اینکه دست پخت بسیار عالی دارند و خیلی هم تمیز و منظم است، اگر اغراق نباشد من اصلا کسی که تا این حد در خانهداری، روابط اجتماعی و رعایت حریمها دقت داشته باشد، ندیدهام.
شروع زندگی مشترک این قاری بینالمللی
این استاد قرآن کریم درباره شروع زندگی مشترکش گفت: وقتی تصمیم به ازدواج گرفتم فردی توسط خواهر کوچکم معرفی شد، بعد از هماهنگی صورت گرفته میان خانوادهها، به خواستگاری رفتیم و در آن جلسه متوجه شدم ایشان با حیا و محجبه هستند و پس از صحبتهای اولیه قرار عقد گذاشته شد؛ این اتفاق مهم زندگیم در سال 76 رخ داد.
وقتی حاج وحید به خواستگاری همسرش میرود، انتظار داشت مانند تمام خواستگاریها از خانواده داماد چند تکه لوازم بخواهند اما پدر زن حاج وحید گفته، من برای دخترم چیزی نمیخواهم چون تنها دخترم را به قرآن هدیه کردهام.
نخستین حج تمتع به برکت ازدواج
آرزوی هر مسلمانی رفتن به مکه است و حاج وحید از این موضوع مستثنی نیست. خودش عنوان میکند من قبل از ازدواجم هر چه برای رفتن به سفر حج عمره تلاش میکردم، قسمت نمیشد. اما به برکت ازدواج به محض اینکه عقد کردم به حج تمتع مشرف شدم؛ این حج به دلیل کسب مقام پنجمی در مسابقات قرآنی کشور بود.
خاطرات سفیر قرآنی ایران به زنگبار و توسل به حضرت علی(ع)
مجتهدزاده با بیان اینکه از سوی جمهوری اسلامی ایران به همراه مرحوم حاج محمد غفاری جهت انجام تبلیغ به تانزانیا اعزام شدند، افزود: قبل از ورودمان به این کشور، وهابیت علیه ما بسیار تبلیغ کرده بود که این گروه ایرانی در حدی نیستند که بخواهند در اینجا تلاوت کنند، اتفاقا آن روز که جمعه آخر ماه رمضان سال 76 بود، قرار شد تلاوت ما بعد از نماز جمعه اجرا شود، دو استاد مصری نیز آنجا حضور داشتند و قرار بود در همان برنامه تلاوت داشته باشند.
از آن جهت که یکی از اساتید مصری علیه قاریان ایرانی تبلیغ کرده بود ما برای حفظ از شرّ آنها به امام علی(ع) متوسل شدیم. در مصر رسم بر این است که ابتدا بزرگترها میخوانند بعد کوچکترها. بر عکس ایران، همان قاری که علیه ما تبلیغ کرده بود با تکبر خاصی در جایگاه نشست، اما به لطف خدا و توسلی که ما کرده بودیم هنوز چند آیه بیشتر نخوانده بود که در تلاوت دچار مشکل شد. این مسئله به قدری ناگهانی و غیرمنتظره بود که بعد از لحظاتی طولانی مجبور شد به قرائت پایان دهد.
بعد از ایشان نوبت به استاد غفاری رسید، ایشان بسیار زیبا تلاوت کردند. در آن جمع من، از همه کوچکتر بودم، برای همین به عنوان آخرین نفر تلاوت کردم. فکر میکنم سوره اسراء را خواندم. بعد از تلاوتم، مرحوم استاد غفاری گفت: «به لطف خدا و امام علی(ع) بسیار قشنگ خواندی اما میترسیدم در آیههای طولانی نفس کم بیاوری و آبروی ما برود»؛ اما بعد از تلاوت من در آن جمع به قدری ما را تشویق کردند که بینظیر بود.
تفسیر قرآن کریم؛ بزرگترین آرزو
وی از سالها قبل، یکی از بزرگترین آرزوهای خود را ورود به عرصه تفسیر قرآن بیان کرده بود اما از آنجا که انسان به همه آرزوهای خود نمیرسد و یا اگر برسد با سختیهای بسیاری همراه خواهد بود، این قاری کشورمان به دلیل حاد شدن بیماری، تاکنون فرصت فعالیت در تفسیر قرآن را پیدا نکرده است، امید که این آرزوی دیرینه پیشکسوت کشورمان محقق شود.