به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از کردستان، عرفان سلیمی، حافظ روشن دل اهل سنت سنندجی در سال 1356 در خانوادهای روستایی در ده توریور به دنیا آمد و از همان اوان کودکی، چشمانش روشنایی دنیا را حس نکرد اما با وجود عشق و انگیزهای که در وجود پدرش بود دیدگانش به نور قرآن روشن شد، روشنایی که تا به امروز لحظه به لحظه در زندگیش ساری و جاری شده و خود نیز در این زمینه میگوید: من روشنایی را دیدهام که با هزاران چشم دنیایی نمیتوان حتی یک ذره از آن را حس کرد، براین اساس و برای آشنایی بیشتر با این حافظ کل قرآن گفتوگویی را انجام دادهایم تا انشاءالله ما نیز بتوانیم با آشنایی با آنان از برکات قرآن کریم بهرهمند شویم.
سلیمی با اشاره به نحوه ورودش به عرصه قرآن به ذکر خاطرهای پرداخت و گفت: در شش سالگی برای تحصیل به مدرسه روستا مراجعه کردم اما به دلیل نابیناییام قادر به ادامه تحصیل در مدرسه روستا نبودم، پدرم به شدت علاقهمند به فعالیت من در عرصه قرآن بود؛ حتی دلیل مراجعه من به مدرسه هم همین علاقه پدرم بود، به همین دلیل خود تصمیم گرفت تا کار آموزش قرآن را با من آغاز کند و باید بگویم که اولین استادم در زمینه قرآن، پدرم بوده است.
وی میگوید: از سن شش سالگی پدرم کار حفظ قرآن را با من آغاز کرد؛ اما چون در سن کودکی قرار داشتم و مشغول بازیگوشیهایم بودم و پدرم هم کشاورز بود و مشغله کاری زیادی داشت، فقط در زمستانها که فراغت بیشتری داشت حفظ قرآن را با من تمرین میکرد و در تابستان به دلیل اینکه فرصت نداشت آنچه را حفظ کرده بودم دوباره فراموش میکردم؛ اما این باعث نمیشد که پدرم از آموزش من خسته شود و در زمستان سال بعد دوباره تمرین آنچه که سال قبل به من آموزش داده بود را آغاز میکرد. این روند شش سال ادامه پیدا کرد و در این مدت من فقط توانستم نیم جزء قرآن را حفظ کنم تا اینکه در سال 68 پدرم مصمم شد بهصورت جدیتر به مسئله حفظ قرآن من بپردازد و خود داوطلب شد و ماموستایی را به روستا آورد تا کار حفظ قرآن را با من ادامه دهد.
حفظ چهار جزء قرآن زیر نظر روحانی روستا
وی گفت: در سال 69 روحانی روستا مستقر شد و کار حفظ قرآن را با عزمی جزم نزد استاد دومم ماموستا فاتح رحمتی آغاز کردم و بعضی از سورههای طولانی قرآن را به سختی با همت این استاد حفظ کردم، تا سال 71 با کمک ماموستای روستا چهار جزء قرآن کریم را حفظ کردم و در این سال ماموستا از روستا کوچ کرد.
سلیمی در ادامه میگوید: از سال 71 استاد سومم، یعنی نوارهای تلاوت استاد منشاوی پا به عرصه گذاشت و از آن موقع به بعد با نوارهای استاد منشاوی کار حفظ قرآن را ادامه دادم، دیگر نیازی به وجود پدرم برای حفظ قرآن نبود و با برنامهریزی روزی دو بار کار حفظ قرآن را ادامه میدادم، از سال 71 در حرکتی شتابگونه کار حفظ قرآن را به پیش بردم.
وی افزود: البته در آن زمان روستا برق نداشت و این یکی دیگر از مشکلات حفظ قرآن من بود اما چون پدرم از اینکه من به راحتی با ضبط صوت میتوانستم قرآن بخوانم خوشحال و مسرور بود، به هر کسی که به شهر میرفت پول خرید باطری برای ضبط صوت را میداد تا کار من عقب نیفتد، آن دستگاه ضبط صوت را پدرم از مکه برایم آورده بود.
نماز صبح زمستان سال 73 کار حفظ قرآن را به اتمام رساندم
وی با اشاره به اینکه چون پدرم مصمم بود که این کار انجام شود به سرانجام رسید، بیان کرد: هر اندازه که انسان کاری را با عزم و جدیت هرچه تمامتر در پیش گیرد قطعاً موفق خواهد شد همانگونه که من توانستم کل قرآن را حفظ کنم.
این حافظ روشندل در ادامه گفت: دورهای که قرآن را حفظ کردم 11 سال ادامه داشت و در طول این سالها من قرآن را با تجوید کامل و عملی آن هم با ترتیل استاد منشاوی حفظ کردم.
سلیمی با بیان اینکه موفقیت در حفظ قرآن به من ثابت کرد که میتوانم از تواناییهایم استفاده کنم، اظهار کرد: در این راستا در پاییز 74 برای تحصیل در مدرسه، روستا را ترک کردم و به دلیل آمادگی زیادی که داشتم بهار 75 کلاس پنجم ابتدایی را تمام کردم و در پاییز 75 در مدرسه بزرگسالان برای دوره راهنمایی نیز ثبت نام کرده و در پاییز 77 دوره دبیرستان را شروع و در بهار 81 به اتمام رساندم و در پاییز 81 با رتبه سه رقمی در رشته زبان و ادبیات عرب دانشگاه کردستان پذیرفته شدم و در طول چهار سال کارشناسی را تمام کردم و کارشناسی ارشد را در سال 85 در دانشگاه قزوین پذیرفته شدم، یک ترم در آنجا ماندم و بقیه را به دانشگاه کردستان آمدم، تز کارشناسی ارشدم را با عنوان «صور نحوی بلاغی تقدیم و تأخیر» تمام کردم، در سال 1387 زمینهای فراهم شد و ازدواج کردم و ثمره این زندگی پسری پنج ساله است.
کتابخانه نابینایان کردستان را بهصورت داوطلبانه راهاندازی کردم
وی عنوان کرد: در دوران تحصیلم در دانشگاه کردستان با مشکلات نابینایان در زمینه تهیه منابع و سایر مشکلات آموزشی مواجه بودم، همین قضیه موجب شد تلاش کنم در دانشگاه کردستان که محل تحصیل خودم بود و دوست دارم آنجا کار کنم کتابخانهای برای نابینایان راهاندازی کنم و تاکنون بهصورت داوطلبانه با این کتابخانه همکاری دارم.
این حافظ قرآن افزود: در سال 1391 با قبولی در آزمون استخدامی اداره کار، رفاه و تأمین اجتماعی، مشغول به کار شدم. آنچه را که امروز به آن رسیدهام به برکت نور قرآن و انگیزهای که کار حفظ قرآن در من ایجاد کرده است میدانم، به جایگاهی رسیدهام که هیچ وقت فکر نمیکردم به آنجا برسم.
وی با اشاره به موفقیتهایی که در عرصه قرآن کسب کرده است، عنوان کرد: مسابقه قرآنی در 17 مهر سال 1374 توسط سازمان بهزیستی میان نابینایان کشور در اراک برگزار شد، در آن مسابقه رتبه دوم را کسب کردم و در سال 1375 در مسابقات ورزشکاران کشور در تهران رتبه اول را کسب کردم و در سال 76 در مسابقات کشوری بندرعباس مقام اول را کسب کردم و در سالهای 76، 77 و 78 در مسابقات استانی فرهنگ و ارشاد اسلامی و بهزیستی رتبه اول تا سوم را کسب کردم.
مشوق خواهرم برای حفظ قرآن بودم
سلیمی با اشاره به اینکه در حال حاضر خواهرش شریفه سلیمی یکی از شاگردان موفق او در حفظ کل قرآن است، بیان کرد: به دلیل اینکه توانسته بودم پدرم را به آرزوی دیرینهاش برسانم بسیار خوشحال بودم و سعی کردم تا با ایجاد انگیزه در خواهرم که او نیز از ناحیه دو چشم نابیناست، او را به تواناییهایش آگاه کنم و او نیز توانست موفق به حفظ کل قرآن شود.
وی با اشاره به اینکه خواهرم کار حفظ قرآن را از شش سالگی آغاز کرد، عنوان کرد: او بعد از سالها تلاش و کوشش بسیار توانست در سن 17 سالگی حافظ کل قرآن شود و با نوری که قرآن در دل او روشن کرد امروز بسیار موفق است.
این حافظ روشندل یکی دیگر از شاگردانش را فرزند پنج سالهاش میداند و میگوید: کار حفظ قرآن را در پسرم زودتر آغاز کرده ام چون فرزندان را باید از کودکی با قرآن آشنا کرده و انس دهیم.
وی ادامه داد: وقت آزاد کمی برای تمرین حفظ قرآن با پسرم دارم؛ اما تمام تلاش خود را به کار گرفتهام و امروز بحمدلله موفق شده است 15 سوره قرآن را در قلب خود نگهداری کند.
افراد اندکی با جان و دل برای قرآن کار میکنند
سلیمی با انتقاد از فعالان عرصههای قرآنی گفت: یکی از بزرگترین معضلات فعالان قرآنی این است که افراد اندکی هستند که با جان و دل برای قرآن کار میکنند و در این عرصه جنبههای مادی رسوخ کرده است که همین امر موجب میشود تا ما با معیارهای قرآنی بیش از پیش فاصله بگیریم.