وی افزود: به طوری که در اواخر قرن نوزدهم صحبت از این بود که به قرن بیستم که رسیدیم، دیگر جایی برای دین نیست. ولی در نیمه دوم قرن بیستم تصویر عوض شد و دو مرتبه بازگشت به دین شروع شد.
وی در توضیح دلایل بازگشت به دین، به نقش دین در علم اشاره کرد و گفت: رایجترین تقسیم بندی در مورد دین میگوید که این دو یا مستقل از هم هستند یا با هم تعارض دارند، یا میتوانند با هم همدلی داشته باشند و یا این دو باهم یکی هستند.
رئیس گروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف بیان کرد: کسانی که علم و دین را مستقل میدانند، میگویند که این دو از نظر موضوع و روش و هدف و زبان باهم متفاوتاند. موضوع دین، خدا و موضوع علم، جهان طبیعت میباشد، روش علم، تجربی و روش دین، عقلی است. هدف دین نزدیکی به خدا و هدف علم شناخت جهان طبیعت بوده، زبان علم پیشبینی و کنترل، و زبان دین نیایش و عبادت است. البته چنین کسانی لزوما منکر دین نیستند.
گلشنی ادامه داد: بعضیها این دو را متعارض میدانند؛ افراد این گروه اکثرا مادیگرایان و ماتریالیستها هستند که اصلا شانی برای دین قائل نیستند و معتقدند که جواب هرچیزی را میتوان از علم گرفت.
وی بیان کرد: عدهای میان علم و دین زمینههای مشترکی قائل هستند، یعنی میگویند بعضی سوالاتی که در علم مطرح میشوند را دین میتواند پاسخ دهد، مثلا هدف خلقت چیست و ما به کجا میرویم؟
بنیانگذار و رئیس فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف ادامه داد: یکی از برندگان جایزه نوبل میگوید علم نمیتواند بسیاری از سوالات را پاسخ دهد و فرض اینکه علم میتواند تمام سوالات را جواب دهد به شکست منتهی میشود.
وی گفت: آنها میگویند ایمان، هم در علم مطرح است و هم در دین. در دین ما چیزهایی را به صورت ایمانی میپذیریم، همچنین در علم هم چیزهای زیادی را به صورت ایمانی میپذیریم، مثلا میپذیریم که طبیعت را میتوان به زبان ریاضیات توضیح داد.یکی از بزرگان میگوید که بر درگاه علم نوشتهاند که شما باید ایمان داشته باشید.
گلشنی تصریح کرد: دیدگاه چهارم این است که یک جهانبینی جامع هم میتواند تکلیف دین هم تکلیف علم را معلوم کند. بعضی از بزرگان در نیمه دوم قرن بیستم صریحا این مسئله را بیان کردند، مثلا یکی از فیزیکدانان بسیار مشهور میگوید«علم به دین نیاز دارد که منشا و توفیقات آن را توضیح دهد.»
وی افزود: متافیزیک دینی میتواند سوالاتی که علم دربارهی مبدا و معاد میکند را جواب دهد. یکی از برندگان جوایز نوبل در فیزیک میگوید«به عقیده من اگر در صرفا از دیدگاه علمی تفحص کنیم، سوالات مربوط به مبدا و معاد همواره بدون جواب میمانند، بنابراین من معتقدم که ما نیاز به یک حوزه دینی یا متافیزیکی داریم.»
وی ادامه داد: اینها معتقدند که در واقع علم در طول دین است، یعنی یکی از وظایفی که دین معلوم کرده مطالعه طبیعت است. اینها دین و علم را جدا نمیدانند، دین عباداتی مانند نماز و روزه را معلوم کرده و یکی از عبادات مطالعه و تفکر در جهان خلقت است.
عضو هیئت علمی داشکده فیزیک دانشگاه صنعتی شریف با اشاره به نقل قول یکی از برندگان جایزه نوبل فیزیک که گفته«من تفحص علمی درباره این جهان را بخشی از دین میدانم.»، گفت: اینها کارهای علمی را یک نوع عبادت تلقی میکنند و این دقیقا دیدگاهی است که بعدا توسط دانشمندان مسلمان در عصر درخشان تمدن اسلامی بیان شد.آنها کارهای خود را عبادت دینی تلقی میکردند.
وی با بیان اینکه نویسنده کتاب social factor of Islam میگوید«مسلمانانی که درگیر کاوش علمی شدند، این کار را کردند چون میخواستند در عجایب طبیعت علائم عظمت خداوندی را کشف کنند.» ، تصریح کرد: یعنی برای مسلمانان آن زمان هم این دیدگاه مطرح بود، همان طور که نیوتون هم همین دیدگاه را داشت، زیرا او هم کار علمی خود را نوعی عبادت تلقی میکرد.
وی افزود: به همین دلیل نیوتون بعد از اینکه مهمترین کتابش را که دربارهی اصول فیزیک بود، نوشت، نامهای به یکی از اسقفهای انگلیسی نوشت و هدف خود از نوشتن آن کتاب را هدایت مردم به سوی خدا بیان کرد.
گلشنی نقش دین در علم را 4 نقش اساسی فراهم کردن اصول متافیزیکی در علم؛ ارائه مجاری شناخت طبیعت؛ جواب دادن به سوالاتی که علم نمیتواند جواب دهد و راهنمایی اصولی در کاربردهای علم دانست و گفت: پوزیتیویستها فکر میکردند که ما فرضیه نمیسازیم؛ ما فقط میبینیم تجربه چه میگوید و حواسمان چه نشان می دهد.
عضو هیئتعلمی دانشکده فیزیک دانشگاه صنعتی شریف اظهارکرد: در نیمه دون قرن بیستم اتفاقهای مهمی افتاد، یعنی وقتی مکاتب فلسفه علم به وجود آمدند،گرچه مکاتب مختلفی بودند، ولی یک چیزی را نشان دادند و آن این بود که ما با ذهن خالی با طبیعت روبرو نمیشویم و همواره یک مفروضاتی داریم.
وی گفت: هایزنبرگ،که یکی از بزگترین فیزیکدانان قرن بیستم بود، وقتی میخواستند شتابگرها را در اروپا بسازند و ذرات بنیادین و انرژیهای بالا را تولید کنند، مخالفت کرد و گفت که ما به آخر خط تقسیم ماده رسیدهایم و بیشتر از این نتیجهای نمیگیریم.
گلشنی ادامه داد: اگر توجه کنید، برای هرکدام از فیزیکدانان، اصلی حاکم است. مثلا هایزنبرگ میگفت من فقط تئوریهایی را میپسندم که ساده باشند؛ چیزهایی که از نظر منطقی سادهترین مفروضات را داشته باشند.شما ریشه این حرفها را در ابنسینا نیز مشاهده میکنید.
عضو هیئت علمی دانشکده فیزیک دانشگاه صنعتی شریف بیان کرد: اکنون در کیهانشناسی روز بحث تعدد جهانها وجود دارد، کسانی دنبال این بحث رفتند که از خداباوری پرهیز کنند. خداپرستان میگویند که تنظیم ظریف این دنیا توسط خداوند انجام شده و امثال هاوکینگ برای پرهیز از این قضیه میگویند که ما بینهایت جهان داریم و بلاخره در یکی، شرایطی پیدا شده که ما به وجود بیاییم.
وی ادامه داد: جواب این نظریه به زیبایی داده شده است؛فرض یک خدای قادر و واحد که هرکاری را بتواند انجام دهد، یک فرض متافیزیکی است و فرض بینهایت جهانی که ما نمیتوانیم ببینیم و موازی هستند هم یک فرض متافیزیکی است.
به گفته گلشنی یکی دیگر از مسائل مورد بحث در میان فیزیکدانان این است که آیا این جهان هدفی هم دارد یا نه؟یکی از فیزیکدانان برنده نوبل میگوید«هرچه جهان را بیشتر مطالعه میکنم،آن را بیهدفتر مییابم»
وی افزود: در جواب این حرف میگویند که اگر جهان هدف ندارد، اصلا مطالعه علمی معنای خود را از دست میدهد و دیگر اینکه نیافتن هدف، دلیل نبودن هدف نیست.
گلشنی خاطرنشان کرد: بعدها وقتی از این فیزیکدان راجع به این جمله از او سوال شد، جواب داد «هیچ جملهای از من به اندازه این جمله مورد تعرض قرار نگرفت.»بعد نظر خود را عوض میکند و میگوید:«منظور من این بود که هرچه بیشتر طبیعت را مشاهده میکنیم،درک هدف آن مشکلتر میشود.»
وی درباره توضیح نقش دوم دین بر علم گفت: قرآن از ما خواسته که خودمان برویم و مسائل طبیعت را کشف کنیم، نمونه آن «قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ؛ بگو :در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است؟ سپس خداوند (به همین گونه) جهان آخرت را ایجاد مى کند; خدا یقیناً بر هر چیز تواناست! » است.
شهود و وحی؛ دو راهی که دین برای کشف طبیعت ارائه میدهد
عضو هیئت علمی دانشکده فیزیک دانشگاه صنعتی شریف ادامه داد: دین دو راه دیگر را هم برای کشف طبیعت ارائه میکند :شهود و وحی.
وی افزود: کسانی که به دین اعتقاد ندارند، به وحی هم اعتقادی ندارند. ولی بسیاری از افراد به شهود اعتقاد دارند. مثلا شما سالها راجعبه مسالهای تفکر کردهاید و ناگهان جرقهای در ذهن شما زده میشود و کل جواب به شما الهام میشود که شهود نام دارد.
رئیس گروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف در کاربرد شهود در علم توضیح داد: فیزیکدان مخترع لیزر بیان میکند که ایده اختراع لیزر به صورت کاملا اتفاقی و با شهود به ذهن وی خطور کرد. یا مثلا شیمیدان بزرگ کاشف حلقه بنزن زمانی که کنار بخاری در حال خواب بود،خواب میبیند که ماری دم خودش را در دهن او فروکرد و از آنجا او حلقه بنزن را کشف کرد.
ملحدان هم به شهود اعتقاد دارند
وی ادامه داد: حتی ملحدان هم به شهود اعتقاد دارند.کیهانشناس بزرگ و ملحدی که البته در اواخر عمر مقداری تغییر کرد، شهود را قبول داشت و میگفت:«چیزی مثل سمفونی بتهوون در آن حالت ناشنوایی، یک سیگنال کیهانی است که به وی الهام میشود و یا همین طور اشعار گوته.
گلشنی حالت سوم را پاسخ دین به سوالاتی که علم قادر به پاسخ به آنها نیست دانست و گفت: این نکته در نیمه دوم قرن بیستم مورد توجه قرار گرفت که علم نمیتواند سوالات مربوط به اخلاق و زیباییها را پاسخ دهد.
دین میتواند سوءاستفادهها از علم را کنترل کند
وی به نقش دین در کاربردهای علم اشاره کرد و افزود:دین میتواند سوءاستفادهها از علم را کنترل کند؛ همانطور که در قرآن گفته شده است که از انسان دربارهی تمام کارهایی که انجام میدهد،سوال خواهد شد.
گلشنی ادامه داد: علم تا به حال پیشرفتهای بسیار زیادی داشته، اما سوءاستفاده از آن هم بسیار زیاد بوده. در پایان جنگ جهانی دوم بسیاری از دانشمندان در مورد سوءاستفادهها از علم بسیار نگران شدند.پس دین میتواند به عنوان ترمزی در استفاده از علمی که محیط زیست را به هم میزند و یا زندگی انسانها را تهدید میکند، عمل کند.
وی در پایان گفت: علمی که در اسلام مطرح است یک بعد نظری و یک بعد عملی دارد. بعد نظری به انسان یک بینش الهی میدهد که خداوند را آفریننده و اداره کننده جهان میداند و در بعد عملی به کاربردهای علم جهت می دهد و آن را به رفع نیازهای مشروع یک جامعه اسلامی وا میدارد.