ازدواج آسان برکت‌آفرین است/ آستین‌ها را بالا بزنید
کد خبر: 3831870
تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۳:۲۱
مروری بر خاطرات شیرین ازدواج حبیب مهکام، پیشکسوت قرآنی/

ازدواج آسان برکت‌آفرین است/ آستین‌ها را بالا بزنید

گروه فعالیت‌های قرآنی ــ حبیب مهکام، پیشکسوت قرآنی، به نکته‌ای از آیه «هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ» اشاره کرد و گفت: همسران در جهات دیگر هم به سان لباس و جامه یکدیگر را پوشش دهند، یعنی حتی در غیاب هم حافظ یکدیگر باشند و از نظر سربلندی، عزت نفس و حفظ آبرو و شرف همدیگر را پوشش دهند.

زن‌ و شوهر حتی در غیاب هم حافظ عزت و آبروی هم باشند/ آستین‌ها را بالا بزنیدنشستن در نزد بزرگترهای باتجربه و دانستن نحوه عبور از راهی که ما در پیش داریم و شنیدن درباره چگونگی گذران این راه از سوی این موسفیدان ضروری است. تجربیات این افراد راه را برای ما هموار می‌کند و از سختی‌های آن می‌کاهد. سنت حسنه ازدواج نیز مدتی است که برای جوانان این مرزوبوم به یک اژدهای چند سر تبدیل شده است و ترس از مواجهه با آن روزبه‌روز افزایش می‌یابد، اما وقتی پای سخن این بزرگان می‌نشینیم، می‌شنویم که تمامی آن سختی‌ها را نیز آنان در ایام جوانی در شکل‌های دیگری به جان خریده‌اند، اما اکنون فقط حلاوت آن را در ذهن دارند و شاکر درگاه الهی هستند. در ادامه مشروح گفت‌وگوی خبرنگار ایکنا با حبیب مهکام، پیشکسوت عرصه قرآنی، از نظر می‌گذرد؛

ایکنا ـ با توجه به اینکه در هفته ملی ازدواج هستیم، خوب است که جوانان قرآنی کشورمان با چگونگی ازدواج اساتید این عرصه آشنا شوند. جنابعالی چه زمان و چگونه ازدواج کردید؟

ضمن عرض سلام و تبریک سالروز ازدواج فرخنده امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) و نیز گرامیداشت هفته ملی ازدواج، سال 1352 بود که من در هیئت چهارده معصوم(ع) مسئول آموزش قرآن و بیان تفسیر بودم، آقای ناطق نوری هم سخنران آن جلسات بودند، در ماه رمضان آن سال هر شب جلسه مفصل قرآن داشتیم و مردم استقبال گرمی داشتند، شب 26 رمضان در حالی که 29 ساله بودم و از منزل به جلسه می‌رفتم، خیلی صمیمی و بی‌هیچ مقدمه‌ای به خداوند گفتم: خدایا! من زن می‌خواهم، خداوند این ندای حقیر را شنید و اصطلاحاً: سَمِعَ الله لِمَن حَمِدَه. آن شب بعد از پایان قرائت و تفسیر و سخنرانی، آقای ناطق نشسته بود، به من رو کرد و پرسید: آقای مهکام، چند تا بچه دارید؟ گفتم: آقای ناطق خدا مادرشان را برساند. با تعجب گفت: شما ازدواج نکرده‌اید؟ سپس به مرحوم حسین احمدی رو کرد و گفت: سریعاً آستین‌ها را برای آقای مهکام بالا بزنید. از همان شب این دو نفر واسطه الهی شدند و کمتر از یک ماه بعد از پایان ماه رمضان آن سال، ما موفق به عقد و ازدواج شدیم. برای شکرانه این بحث، لازم است بگویم الحمدلله، ازدواج موفقی داشته‌ام.

باید یک توضیح مهمی به جوان‌ها عرض کنم، کتابی چاپ شد که عنوانش این بود: «ازدواج عاقلانه نه عاشقانه»، ازدواج وقتی عاقلانه باشد ازدواج موفقی می‌شود، وقتی ازدواج موفق باشد، زندگی شیرین و عاشقانه می‌شود، آن وقت این بیت شعر هم تحقق پیدا می‌کند: «من کی‌ام؟ لیلی و لیلی کیست من/ ما یکی روحیم اندر دو بدن» که این بیت به آیه‌ای از سوره روم هم اشاره دارد: «وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَة».

مهم‌ترین درس و پیام این آیه برای زوجین و نسل جوان این است که زن و شوهر در زندگی مشترک برای هم باشند نه بر هم تا آن فراز برجسته در آیه 187 سوره بقره محقق شود. این فراز برجسته در میان حکمی درباره ماه رمضان بیان شده و به زندگی مشترک اشاره دارد، می‌فرماید: «هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ» ای آقایان! ای خانم‌ها! شما باید در غیاب هم حافظ هم باشید و در جهات دیگر هم به سان لباس و جامه، یکدیگر را پوشش دهید، مخصوصاً از نظر سربلندی و عزت نفس و حفظ آبرو و شرف یکدیگر در بین دوستان و بستگان و آشنایان.

ایکنا ــ پیش از ازدواج، چه ویژگی‌هایی برای همسر مطلوب و ایده‌آل مد نظر داشتید؟

من از سال 1345 که در دانشکده حقوق تهران دانشجو شدم، از همان سال به طور منظم و مرتب، هیئتی و قرآنی شدم. آنچه برای من ایده‌آل بود، این بود که خانواده همسر آینده من قرآنی و متدین باشد به خصوص اهل نماز، الحمدلله همین طور هم شد.

ایکنا ــ درباره خرج و مخارج آغاز زندگی مشترکتان بگویید. آیا زندگی را ساده آغاز کردید؟

یادم می‌آید در سال 52 از خیابان لاله‌زار با مرحوم برادرم یک سکه طلا خریدیم به قیمت سیصد تومان، به محض اینکه خانم را دیدم با خود گفتم «به نگاهی فروختم خود را، چه کنم بیشتر نمی‌ارزم»، همین که ایشان چایی را آوردند من سکه را گذاشتم کف دستشان، یعنی حُسن انتخابم را خواستم نشان بدهم.

از نظر هزینه یادم می‌آید حدود 13 هزار تومان خرج کردم که برای آن زمان هزینه خوبی بود، آقای ناطق نوری با یک روحانی دیگر در منزل پدر خانم بدون تشریفات عقد را جاری کردند، اگر بگویم تعداد خانم‌ها کمتر از 30 نفر و تعداد آقایان کمتر از 25 نفر بود، حرف درستی زدم. خیلی تشریفات برای ازدواج لازم نیست، بالا بردن خرج و مخارج برای داماد سختی ایجاد می‌کند، آن هم در شرایط اقتصادی فعلی.

این سنت ازدواج آسان از اهل بیت(ع) به ما رسیده است، در حدیث نبوی(ص) درباره ازدواج می‌خوانیم: یسّروا ولا تعسّروا، ازدواج را بگیرید و نه سخت، مثلاً لازم نیست حتماً مهریه را بالا گرفت، البته در شرایط فعلی بر سر مهریه خیلی چانه می‌زنند در حالی که انسان‌ها از نظر اقتصادی قابل ارزش‌گذاری نیستند، ارزش انسان به انسانیتِ او ارتباط دارد، «تنِ آدمی شریف است به جان آدمیت، نه همین لباسِ زیباست نشان آدمیت،... رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند، بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت»، واقعاً خوش به حال کسی که در تمام ابعاد زندگی، خدا را مد نظر قرار بدهد و با خودبینی مبارزه کند، آن وقت شاید ازدواجش موفق شود.

آیه 119 سوره مبارکه توبه می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ» یعنی ای مؤمنان! متقی و مطیع امر و نهی خدا و پیامبر باشید و همگام با صادقین باشید، در تفسیر آمده است که صادقین همان اهل بیت(ع) هستند، مکتب اهل بیت(ع) پر از نور معنویت است و سعادت در قرآن و اهل بیت(ع) است. قرآن صامت، وحی الهی است و قرآن‌های ناطق، اهل بیت(ع) هستند. فرازی برجسته در زیارت عاشورا را به یاد شما عزیزان می‌آورم که می‌گوید: اللهم اجعل محیای محیا محمدٍ و آل محمد، به خاطر همین است که هدایت و سعادت واقعی در مکتب قرآن و اهل بیت(ع) است.

ایکنا ـ جناب استاد، در طول زندگی مشترک ممکن است اختلاف نظرها و تفاوت سلیقه به وجود بیاید. چگونه می‌توان این‌ موارد را مدیریت کرد؟

اختلاف نظرها در زندگی مشترک یک امر طبیعی است زیرا دو جوان از دو خانواده متفاوت جدا شده‌اند و با آرزوهای آنچنانی یک زندگی نو را تشکیل داده‌اند.

ببینید در امر ازدواج، موضوع سنخیت و هم‌فرهنگ بودن دو خانواده بسیار مهم است، مثال عرض می‌کنم، من مراغه‌ای هستم، فرهنگ مراغه با تبریز که خانمم اهل آنجاست، 80 درصد انطباق دارد، آن 20 درصد اختلاف قابل مسامحه است و مشکلی نیست، اما مثلاً یک تبریزی با مشهدی شاید اختلاف بیشتری داشته باشد، تا بخواهند با هم تعامل پیدا کنند، سختی زیادی می‌کشند، بنابر این به عنوان یک قرآنی که تجربه زندگی مشترک را نیر داشته‌ام به جوانان عرض می‌کنم سنخیت در سبک زندگی را برای شروع زندگی مشترک مدنظر قرار دهند، بعداً نگویند: آخر ما نمی‌دانستیم! باید تحقیق می‌کردید! اگر سنخیت وجود داشته باشد، مشکلات کوچک در زندگی به راحتی و با تفاهم و تعامل حل می‌شود.

تفاهم یعنی گذشت نسبی و تعامل یعنی ترجیح دادن نظر طرف مقابل به خود که هر دوی آن در زندگی لازم است، الحمدلله خانم بنده از من، از نظر معرفت بالاتر و فهمیده‌تر است، این را برای رضای خدا عرض می‌کنم و منیت ندارم، همیشه سعی می‌کنم به گونه‌ای رفتار کنم که ایشان دوست داشته باشد و نظرشان مقدم باشد، زندگی زمانی به معنای واقعی شیرین می‌شود که زن و شوهر دیگری را بر خود مقدم بدارند تا جایی که با شرع انور الهی مخالفت نداشته باشد.

آیه 34 سوره نساء می‌فرماید: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ» بسیاری درباره این آیه، نظرِ شخصیِ مغرورانه خودشان را اعمال می‌کنند، اینگونه نیست، زن و شوهر هر دو مخلوق خدا هستند و هر دو ارزش دارند، اگر از جهاتی در احکام الهی فرق دارند، مصلحت جامعه است، همه ترجمه‌ها را بررسی کرده‌ام و اصل مطلب را به شما می‌گویم، قوّامون علی النساء یعنی مرد و پدر خانواده، مدیرِ مسئول خانواده است، خانم‌ها هم مربی خانواده هستند. هر دو باید به موازات هم و با تفاهم و تعامل، زندگی خانواده را اداره کنند تا فرزندان با تربیت دینی پرورش پیدا کنند و در آینده شاگردان مکتب قرآن و اهل بیت(ع) باشند.

پدر باید حق مدیریت خانواده را به خوبی ادا کند، یکی از موارد در مدیریت مسئله‌ای است که در سوره تحریم بدان اشاره شده: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ، پدر باید این قدر مؤمن باشد که هم خانواده را با شرایط لطافت بیان و تبلیغ مؤثر دین به گونه‌ای بر خانواده تأثیر بگذارد که آن‌ها هم ان‌شاءالله اهل بهشت باشند.

ایکنا ــ چه باید کرد تا فضای زندگی مشترک معنوی بماند و اگر هم خدا فرزندی عنایت کرد، فرزندان قرآنی تربیت شوند؟

حافظ یک بیت شعر دارد که خیلی پرمغز است، از زبان فرزندان است: «مکن در این چمنم سرزنش به خودرویی، چنان که پرورشم می‌دهند می‌رویم»، کانون خانواده اولین و مهمترین کانون و مرکز و محیط برای تربیت فرزندان است، پدر و مادر باید از نظر فکری و رفتاری خودشان الگو باشند. لذا خواهش می‌کنم پدر و مادر حتماً از همان ابتدای به دنیا آمدن بچه، اگر دختر بود او را خانم خطاب کنند و اگر پسر بود، او را آقا صدا کنند. اگر در کودکی به فرزندان شخصیت بدهیم در آینده، عقده‌ای بار نمی‌آیند.

ایکنا ــ گفته می‌شود به فرزندان تحمیل نکنید چون اثر عکس دارد. نظرتان در این زمینه چیست؟

تحمیل کردن و دستور دادن اعصاب فرزند را به هم می‌ریزد، من به فضل الهی اگر منیت نباشد، تا این لحظه در خانواده «باید» نگفته‌ام، این را تفضل الهی می‌دانم. هر وقت خواسته‌ایم کاری را انجام دهیم، گفته‌ام اگر صلاح می‌دانید این کار را انجام دهیم. این نمی‌شود مگر با محبت. من برای محبت سه بیت شعر می‌خوانم که به آن دقت کنید: «از محبت خارها گل می‌شود، وز محبت سرکه‌ها مُل می‌شود، از محبت تلخ‌ها شیرین شود، وز محبت مس‌ها زرین شود، از محبت نار نوری می‌شود، وز محبت دیو حوری می‌شود»

مرد وقتی به خانه می‌آید، نباید با اخلاق خشن وارد شود، خانم زحمت کشیده و کار کرده و انتظار دارد که پدر خانواده با چهره‌ای بشاش و شاداب وارد شود، ناراحتی بیرون خانه را باید در همان بیرون گذاشت و بعد به خانه وارد شد. یک دعایی را اینجا عرض می‌کنم اگر از بداخلاقی کسی نگرانی دارید، پیش از ورودش 21 بار عبارت «یا شهید» را ذکر کنید، همین که وارد شد به صورت او فوت کنید، این قدر بداخلاقی او به لطافت تبدیل می‌شود که حد ندارد.

ایکنا ــ ازدواج فرزندان شما چگونه انجام گرفت؟ و چه توصیه‌ای برای جوان‌ها در زمینه ازدواج دارید؟

خداوند یک آقامهدی و یک حسین آقا به من عنایت کرده است، هر دو هم ازدواج کرده‌اند، من در هر دو به اقتضای پدر بودن با مسئولیتی که احساس کردم از هر لحاظ کمکشان کردم، خدا یک نوه دختری به من داده که اسمشان مبینا خانم است. یکی هم آقا میکائیل پسر حسین آقا.

امروز از نظر هزینه و اقتصادی، ازدواج خیلی وحشت‌آور شده است، اما باید بگویم که برای اکثریت جوانان در طول تاریخ، همیشه امر ازدواج مشکل بوده است، یعنی در همان سال 52 هم که من عقد کردم شرایط سخت بود، 15 هزار تومان قرض کردم و با 13 هزارتومان عقد را برگزار کردم، از جوانان خواهش می‌کنم آیه 32 سوره نور را بخوانند، این آیه درس‌ها و پیام‌هایی درباره امر ازدواج دارد که عرض می‌کنم. به بزرگان توصیه می‌کند نسبت به ازدواج جوانان اقدام کنید این یعنی احساس مسئولیت، بعد می‌گوید کاری کنید که ازدواج با آدم‌های صالح تحقق یابد، واسطه ازدواج شوید و کاری کنید که دوجوان به هم برسند، جوان‌ها هم باید نظر پدر و مادر را جلب کنند.

نکته مهم این است: «إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ»، اگر دو جوان برای ازدواج دغدغه مالی دارند، خداوند تضمین می‌کند که مشکل آن‌ها را رفع می‌کند و آن‌ها را در زندگی مشترک بی‌نیاز می‌کند. جوانان امروز می‌گویند اجاره خانه و قیمت ماشین و ... بسیار بالاست و به همین دلیل نسبت به ازدواج وحشت می‌کنند، اینجا باید برایشان این شعر را بخوانیم: «آنچه شیران را کند روبه مزاج، ازدواج است، ازدواج است ازدواج»، پس اگر با معیارهای الهی و به شیوه‌ای که خداوند تأیید کرده، برای ازدواج قدم بردارید، خداوند تضمین کرده است که نیاز مالی شما را رفع کند، حالا چگونه؟ نمی‌دانیم، درباره این «نمی‌دانیم» تحقیقی را انجام داده‌ام، بیش از 200 آیه با نشانی یادداشت کرده‌ام که موضوعات خارج از ذهن و علم بشر است، قرار نیست همه چیز را بفهمیم! خداوند در سوره اسراء درباره روح می‌فرماید: از علم جز قلیل به شما داده نشده است، چرا بشر فکر می‌کند همه چیز را می‌داند؟

پس اگر بخواهیم با اقتصاد و امکانات روز بررسی کنیم، هیچ جوانی جز آن‌هایی که ثروت کلان دارند، به ازدواج اقدام نمی‌کنند، اما خداوند امید می‌دهد و تضمین می‌کند، اگر رنگ، رنگ قرآنی و اهل بیتی بود، همین که عروس‌خانم به خانه شوهر بیاید، خداوند چندبرابر به آن‌ها اعطا می‌کند. آیات دوم و سوم سوره طلاق را بخوانید، می‌فرماید: «ومَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ»، هرکس تقوای خدا را پیشه کند، خداوند برایش گشایش قرار می‌دهد و از جایی که فکرش را نمی‌کند، او را روزی می‌دهد.

گفت‌وگو از مجتبی اصغری

انتهای پیام

مطالب مرتبط
captcha