به گزارش ایکنا؛ جلسه درس تفسیر تربیتی قرآن کریم آیتالله هادی عباسی خراسانی، امروز سهشنبه، 1 مهرماه در حوزه علمیه قم برگزار شد. وی در این جلسه به توضیح درباره آیه «بسم الله الرحمن الرحیم» پرداخت و اظهار کرد: آیه کریمه «بسم الله» از چهار اسم تشکیل شده است: «اسم»، «الله»، «الرحمن»، «الرحیم». کلمه «الله» یکی از برترین و جامعترین نامهای حضرت حق است و حتی از بیشترین نامهایی است که در قرآن مطرح شده است و قریب به دو هزار و هفتصد مرتبه در آیات قرآن اسم جلاله حضرت حق مطرح شده است و میتوانیم بگوییم که ارجاع همه اسماء به این اسم شریف است.
وی ادامه داد: کلمه «الله» میتواند اشتقاقات متعددی داشته باشد. اصل اسم جلاله «الله»، «اله» بود و «اله» بر هر معبودی اطلاق میشود؛ یعنی هر چیزی پرسش شود، بر آن «اله» اطلاق میشود. «اله» به معنای «مألوه» است و مألوه به معنای معبود است، اعم از اینکه حق باشد یا غیر حق باشد؛ مثلاً در قرآن میخوانیم: «لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا». «الهه» جمع «اله» است، اله به معنای معبود است و هر چیزی معبود واقع شود، به آن اله میگوییم. کلمه «الله» اسم جامعی است که جامع همه اسماء و کمالات باری تعالی است و جز بر حضرت حق، بر چیز دیگری اطلاق نمیشود. در فلسفه گفتیم که «اله» به لحاظ مفهوم دارای افراد است، ولی به لحاظ مصداق دارای یک فرد بیشتر نیست؛ مثل مفهوم واجبالوجوب که به لحاظ مفهوم دارای افراد است، ولی به بلحاظ وجود خارجی، یک فرد بیشتر ندارد. پس فردیت و احدیتش را از برهان خارجی میفهمیم.
استاد سطوح عالی حوزه علمیه ادامه داد: پس «اله» دارای مصادیق است، اما «الله» دارای یک مصداق است و یک حقیقت بیشتر نیست. بنابراین کلمه الله اسم علم شده است، تا جایی که بعضی مفسرین به این نتیجه رسیدند که حتی نباید از اشتقاق «الله» حرف بزنیم. تنها سورهای که در تمام آیات آن از «بسم الله» تا آیه آخر، اسم «الله» در آن تکرار شده، سوره مجادله است. اگر قرار باشد جایگاه این اسم شریف را در «بسم الله» مطرح کنیم، عرض ما این است این «اسم» که به الله اضافه شده، معنایش این است که هر کاری بخواهد آغاز شود، باید با نام حضرت حق باشد. ظاهراً «بسم الله» مشترک بین همه انبیای الهی است و این اسم در اختیار همه انبیا بوده است؛ چنانکه حضرت نوح فرمود: «بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا».
وی تصریح کرد: صفت «الرحمن» و «الرحیم» از واژه رحمت مشتق است. ما رحمت را به معنای مهربانی و شفقت معنای میکنیم، اما آیا رحمت به همین معناست؟ به لحاظ وزن صرفی، «الرحمن» صیغه مبالغه است، ولی «الرحیم» صفت مشبهه است. «الرحمن» دلالت بر کثرت دارد، ولی «الرحیم» دلالت بر استمرار دارد. متأسفانه در برخی ترجمهها این دو کلمه را خوب ترجمه نکردند؛ چون بخشنده و مهربان ملازم رحمن و رحیم است. پس ما باید چگونه این دو واژه را معنا کنیم؟ «الرحمن» یعنی «واسعهالرحمه»، «الرحیم» یعنی «دائمالرحمه». اگر قرار باشد این واژهها را به فارسی ترجمه کنیم، «رحمن» یعنی خدایی که رحمتش گسترده بر همه آفریدگان است و «رحیم» یعنی کسی که رحمتش ویژه انسانهای مخصوصی است. در برخی از دعاها میخوانیم: «يَا رَحْمَانَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ رَحِيمَهُمَا».
مفسر قرآن کریم یادآور شد: اگر اینطور باشد که ما رحمت را به معنای مهربانی بگیریم، عطوفت و مهربانی از مقوله انفعال است و نه از مقوله فعل، پس چطور با حضرت حق میسازد؟ آیا وقتی به خداوند نسبت رحمت میدهیم، مثل نسبتی است که به خودمان میدهیم؟ ظاهرا اینگونه نیست. امیرالمومنین(ع) رحمت باری تعالی را معنا کردند: «رَحِيمٌ لاَ يُوصَفُ بِالرِّقَّةِ»؛ یعنی خداوند رحیم است، اما مهربان اصطلاحی نیست که از مقوله انفعال باشد. در من و شما رحمت انفعالی است، اما در حضرت حق، رحمت فعلیه است. مطلب مهمی که اینجا مطرح میشود، این است که گرچه رحمن و رحیم در نفس رحمت و انتساب به حضرت حق یکی هستند، ولی در خصوصیت نسبتی با هم مختلف هستند؛ یکی رحمت واسعه، جامع و اولیه است و یکی رحمت ثانویه است. یک رحمت، رحمت فراگیر است و یکی رحمت خصوصی و «کان بالمومنین رحیماً».
انتهای پیام