آیا کودکی برای آغاز یادگیری آموزههای دینی زود نیست؟ یک سؤال مهم و اساسی و گاه با جهتگیری نامحسوس است که این القا را در ذهنها به وجود میآورد که آموزش در دوران کودکی برای آنان مضر است و برای یادگیری مفاهیم دینی وقت بسیار است، اما آیا حقیقتاً اینگونه است؟ برای پاسخ به سؤال از طریق روایی و اجتماعی موضوع را بررسی خواهیم کرد.
در روایات آمده است که امام باقر(ع) میفرمایند: «چون کودک سه ساله شود هفت بار به او بگو بخوان «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ» بعد، واگذارش تا به سن سه سال و هفت ماه و بیست روز برسد، هفت بار به او بگویند، بگو «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ»، و دیگر تا چهار سالگی او را واگذار و چون چهار سالش تمام شد هفت بار بگوید «صلی اللَّه علی محمد و آل محمد» و ولش کن تا پنج سالگی به او گفته شود دست راست و چپ کدام است؟ وقتی فهمید، رو به قبله واداشته شود و سجده کند و باز واگذارش کنید تا 6 سالگی چون شش ساله شد رکوع و سجود آموزد تا هفت ساله شود، در این سن دستور نماز دهند تا دست و صورت را بشوید وضو بگیرد، بعد به نمازش وادارند».
در روایت در جایی که اشاره دارد رهایش کنید نه اینکه بیتفاوت باشیم بلکه منظور این است که برای جاافتادن مسائل اعتقادی مانند خداشناسی و نوبت امامت و غیره به زمان نیاز است و باید با کودکان با زبان نرم و آرام پیش رفت و مطالب را غیرمستقیم نه همراه با فشار و سختگیری مطالب را در این دوران تثبیت کرد.
در وصیت حضرت علی(ع) به امام حسن(ع) میخوانیم «دل فرزند هم چون زمین ناکشته است؛ هر چه در آن بکارند، بار آورد؛ پس به ادب آموختنت پرداختم، پیش از آن که دلت سخت شود و خرَدت هوایی دیگر گیرد؛ تا با رأی قاطع روی به کار آری».
رسول خدا(ص) میفرمایند «مَثَل آن کس که در کودکی به فراگیری مطالب پردازد، همانند حکاکی بر سنگ است»؛ بسیار احادیثی از این دست وجود دارد و نشانگر آن است که نه تنها دوران کودکی برای فراگیری آموزههای دینی زود نیست بلکه بهترین و درستترین زمان است، زیرا اگر ما از دوران کودکی مفاهیم و تربیت را آغاز نکنیم دشمن دست به کار خواهد شد و تأثیر خود را در جان و روان کودک خواهد گذاشت.
علم، تأثیر غیرمستقیم رسانه و روابط اجتماعی را بر روان کودک تأیید کرده است؛ یعنی وقتی برنامهای از رسانه، ماهواره و شبکههای اجتماعی که مناسب سن کودک نیست و یا در تضاد با مفاهیم و آموزههای دینی است در حال پخش باشد هر چند کودک ما مستقیم به آن گوش فرا ندهد و یا در حال بازی و غیره باشد ولی تأثیرش را بر روان کودک خواهد گذاشت. پس رها کردن کودک در این سنین با توجه به این همه هجمه آشکار دشمن کار عاقلانهای نیست و اثرات جبرانناپذیری به بار خواهد آورد ضمن اینکه هدف دین از فراگیری آموزههای دینی، آموزش غیرمستقیم است نه آموزش مستقیم و همراه با جبر.
روشهای آموزشهای مفاهیم دینی به کودکان باید همراه با نرمی و مهربانی و در قالب بازی و داستان و شعر صورت گیرد و این تأثیر غیرمستقیم در سنین بزرگسالی تبدیل به علاقهمندی به دین همراه با آموزش درست میشود و تأثیر غیرمستقیم رسانه که اکثراً هم معاند هستند و با اسلام و مفاهیم دینی جبهه دارند، اگر سبب دینستیزی نشود سبب دینگریزی در دوران و مراحل بعدی خواهد شد و باید از این واقعه ترسید و قبل از اینکه دشمن دست به کار شود و در قالبهای رنگین و فریبنده ذهن و قلب کودکانمان را تسخیر کند در این زمینه فعالانه و دلسوزانه کار کنیم و بذر محبت و دوستی اهل بیت(ع) را در دلشان بکاریم تا به درخت تنومند مهدوی تبدیل شود و با هر بادی تکان نخورد.
امروزه این امر بر کسی پوشیده نیست که کودکان امروزی به دلایل مختلف اجتماعی و امکانات وسیع و غیره که از دوران کودکی بهوفور در دسترس آنها قرار دارد بسیار باهوش هستند و به همین دلیل اکثر والدین کودکان خود را در کلاسهای مختلف از قبیل زبان، کامپیوتر، موسیقی و ورزش ثبتنام میکنند و اکثر فرزندان نیز علاقهمند و اغلب هم موفق هستند ولی فکر نمیکنیم چرا وقتی پای اسلام و آموزشهای قرآن و کلاسهای قرآنی که به میان میآید اکثر والدین مخالفت کرده و میگویند که زود است.
بیاییم با خودمان رو راست باشیم آیا غیر از این است که دشمن در جنگ نرم در ذهن والدین عزیز اینگونه القا کرده که یادگیری این مطالب برای کودکان ثقیل است در حالی که وقتی پای کلاسهای دیگر به میان میآید اینگونه نیست اگر اندکی بصیرت به خرج دهیم به هدف دشمن پی خواهیم برد پس بار دیگر عنوان میکنم بیاییم در میدانی که دشمن طراحی میکند بازی نکنیم و قبل از هر کاری یا حرفی را بپذیریم اندکی بصیرت به خرج دهیم و کودکان خود را با آموزش مفاهیم الهی و مهدوی بیمه کنیم.
معصومه انصاری، کارشناس مهدویت
انتهای پیام