در آیین مقدس اسلام، مسئله شخصیت اجتماعی افراد و همچنین سازگاری با محیط و حسن معاشرت با مردم مورد توجه بسیار است. اولیای گرامی اسلام، ضمن احادیث بسیاری، صفات پسندیده شخصیت و ارزش سازگاری با محیط را به عبارات مختلفی توصیه کردهاند. از حضرت سجاد نقل شده که پیامبر اکرم (ص) فرمود: «خیر و سعادت برای کسی است که اخلاقش پسندیده و خُویش پاک باشد، باطنش نیکو و ظاهرش خوب باشد، مازاد اموال خود را انفاق کند و از ادای سخنان زائد امساک نماید و با همه مردم به عدل و انصاف رفتار کند.»
جوانانی که طبیعتا سالم و موزون آفریده شدهاند، در سایه مراقبتهای والدین و مربیان شایسته به آسانی میتوانند خود را با جامعه تطبیق دهند و به اثبات شخصیت و سازگاری با محیط موفق شوند. برعکس جوانانی که به طور طبیعی نقایص و معایبی دارند یا در محیط خانواده و اجتماع بد تربیت شدهاند با مشکلات زیادی روبهرو میشوند و به سختی میتوانند خود را با جامعه تطبیق دهند. در نتیجه عدهای از آنها منزوی و بعضی به دلیل طغیان و سرکشی مرتکب جرم و جنایت میشوند و برخی دیگر نیز کاملاً خود را میبازند و اقدام به خودکشی میکنند.
رانک در این زمینه علت اصلی حملههای عصبی را همین ترس از اثبات شخصیت بیان میکند. گروه طغیانگر زمانی که نمیتوانند با محیط کنار آیند در سماجت و پافشاری خود اصرار میورزند و در نهایت جزء اشخاص فاسد و بزهکار اجتماع میشوند. عدهای از آنها نمیتوانند شغلی را قبول کنند و تحت حمایت خانواده باقی میمانند یا حتی تن به خودکشی میدهند.
جوانان، شیفته اظهار وجود و دلباخته ابراز لیاقت و شایستگی هستند و برای رسیدن به آن از هیچ کوششی دریغ نمیکنند. مثلاً جوانی که برای اولینبار در یکی از مؤسسات یا ادارات دولتی شغلی به دست میآورد و مسئولیتی را به عهده میگیرد، بسیار خوشحال و مسرور میشود. او احساس میکند که مقبول جامعه شده و شخصیتش در مرکز توجه قرار گرفته است. اولین پولی که از این طریق دریافت میکند هر چقدر هم ناچیز باشد برای او بسیار ارزشمند است و آن را سند و نشان لیاقت و شایستگی خود میداند.
برعکس، جوانی که نمیتواند با مردم به درستی ارتباط برقرار کند و ابراز وجود نماید دائما غمگین و افسرده و از محرومیت خود در رنج و عذاب است. بنابراین یکی از تمایلات درونی نسل جوان احراز شخصیت و حسن سازگاری با اجتماع است.
حس تقلید یکی از تمایلات درونی است که در تمام افراد بشر وجود دارد و در نسل جوان شدیدتر است. انسان به وسیله تقلید از تجربیات علمی و عملی دیگران زودتر به نتیجه میرسد و مدارج ترقی و تعالی را سریع تر طی میکند.
نوجوانان و جوانان برای ساختن شخصیت خود و برگزیدن صفات لازم از دیگران تقلید میکنند. آنها با توجه به حس تشخصطلبی و خودنمایی از افراد مشهور و ممتاز پیروی و نسبت به قهرمانان واقعی یا افسانهای ابراز علاقه میکنند. دوست دارند که تاریخ آنها را به دقت بخوانند و از جزر و مد زندگی آنها اطلاع یابند و آنان را الگوی خود قرار دهند.
یکی از امیال و خواهشهای درونی جوانان این است که مانند بزرگسالان به شخصیتشان احترام گذاشته شود و مورد ستایش قرار گیرند. آنها از پدر و مادر و سایرین انتظار دارند که به آنها به چشم یک فرد کامل نگاه کنند و با آنان برخورد کودکانه نداشته باشند. او میخواهد در تمام رفتار و گفتار مانند بزرگسالان باشد. از محیط خانواده فراتر رود و وارد عرصه پهناور اجتماع شود و خود را برای عضویت در جامعه آماده کند. اگر این تمایل طبیعی به طرز صحیح و بدون هیچگونه افراط و تفریط ارضا شود جوانان میتوانند به آسانی خود را با جامعه تطبیق دهند و به سازگاری با اجتماع مجهز شوند. والدین در این زمینه باید به صورت صحیح به آنان آزادی و استقلال دهند و آنان را در تنگنا قرار ندهند و موجبات خشم و ناراحتی آنها را فراهم نکنند. جوانان هم متقابلاً باید در ارضای تمایل آزادی و استقلالطلبی حد و حدود خود را بشناسند تا همواره رابطه آنها با والدین بر اساس دوستی و احترام استوار شود.
دوران حساس جوانی دوران شرافتدوستی و عزتخواهی است. جوانان به طور طبیعی عاشق سربلندی و مناعت طبع هستند و از چیزی که باعث کمترین تحقیر و اهانتی به آنها شود گریزان و متنفرند. جوانان اگر بتوانند این تمایل فطری را در خود زنده و حاکم کنند و رفتار و گفتار خود را با آن هماهنگ سازند به سعادت واقعی خواهند رسید. چنانچه بر خلاف این عمل کنند زمینه بدبختی خود را فراهم میکنند و در راه سقوط و تباهی قدم بر میدارند. حضرت علی (ع) در این زمینه میفرماید:«ارزش شخصیت هر فردی وابسته به روشی است که اتخاذ میکند. اگر نفس خود را از پستی و دنائت نگه داشت، به مقام رفیع انسانی نایل میشود و اگر عزت و حیثیت معنوی خود را ترک گفت، به دنائت و ذلّت می گراید».
جوانی که دارای عزت نفس و شرافت انسانی است، نه تنها به ذلت گناه تن نمیدهد و شخصیت خود و دیگران را خوار نمیکند، بلکه در مقابل خدمت کردن به دیگران از آنها پاداش نمیخواهد و با توقع و تمجید خود را خوار نمیکند. امام صادق (ع) میفرماید:
«بدان هر عمل کریمانه و کار پسندیدهای که درباره یکی از بندگان خدا انجام دادهای، در واقع به شخص خود احترام نمودهای و شرف خویشتن را زیبا ساختهای، پس هرگز تشکر خدمتی را که درباره خود کردهای، از دیگران مخواه.»
تمایل فطری به ایمان و اخلاق که به تقدیر حکیمانه الهی در نهاد بشر نهاده شده و در دوران جوانی به صورت جهش احساسات مذهبی آشکار میگردد، یکی از بهترین و نیرومندترین پایگاههای تربیتی نسل جوان است. مربیان دانا باید از این تمایل فطری و کششهای روحانی به نحو احسن و شایسته استفاده کنند و آن را همواره در ضمیر جوانان زنده و بیدار نگه دارند. این امر مستلزم پیروی از برنامه خلقت و اطاعت از قوانین آفرینش است. تربیتی که با ندای فطرت هماهنگ باشد، مایه خوشبختی و سعادت ابدی است و پیوسته ثابت و پایدار خواهند ماند.
بر همین اساس، اسلام به تمنیات طبیعی جوانان توجه دارد و هر یک را در جای خود و به طرز صحیح ارضا میکند. اسلام با پرورش ایمان و اخلاق در دوران بلوغ، جوانان را به فراگرفتن قرآن و اطاعت از اوامر الهی موظف میکند. امام صادق (علیه السلام) میفرماید: «کسی که تلاوت قرآن میکند، اگر جوان با ایمان باشد، قرآن با گوشت و خونش آمیخته میشود و در همه اعضای بدنش اثر میگذارد».
رسول اکرم (ص) نیز می فرماید: «خداوند هفت گروه را سایه رحمت خود جای میدهد، روزی که سایهای جز سایه او نیست. اول زمامداران دادگر و دوم جوانی که در عبادت خداوند پرورش یافته باشد.»
رفیق خوب و شایسته در همه دوران زندگی بسیار ارزنده و مهم است، اما برای نسل جوان از اهمیت ویژهای برخوردار است. آنها تحت تأثیر دوست خوب و با فضیلت شخصیت خود را تقویت میکنند و استعدادهای خود را به فعلیت در میآورند و خود را برای فعالیتهای اجتماعی آماده سازند. با توجه به این مسئله نداشتن رفیق شایسته و دوست صمیمی مایه محرومیتهایی در دنیا و تأثراتی در آخرت میشود.
اما مصیبت بسیار بزرگ همنشینی و رفاقت با افراد فاسد و ناباب است که جوان را به گمراهی میکشاند و او آرزو میکند که ای کاش با چنین عنصر فاسدی طرح رفاقت نریخته بودم. قرآن در این زمینه میفرماید: «یا وَیْلَتی لَیْتَنی لَمْ اَتَّخِذْ فلانا خلیلاً؛ وای بر من! ای کاش فلان مرد پلید و گناهکار را دوست نمیگرفتم و به مصاحبتش تن نمیدادم».
اولیای گرامی اسلام هم خطر رفاقتهای مضر را یادآور شده و پیروان خود را از همنشینی با افراد فاسد و تبهکار بر حذر داشتهاند. حضرت علی (ع) در این زمینه میفرماید: «از رفاقت با کسانی که افکارشان خطا و اعمالشان ناپسند است، بر حذر باش؛ چه آدمی به خوی و منش رفیقش خو میگیرد و به افکار و اعمال وی معتاد میشود. همچنین میفرماید: «آنان که با بدان همنشینی می کنند از گزندهای بلا و گرفتاری در امان نیستند.»
منابع:
ensani.ir
نهجالبلاغه
اصول کافی