به گزارش خبرنگار ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی سبحانی، رئیس انجمن کلام اسلامی حوزه علمیه قم، شب گذشته 29 فروردینماه در شرح آیات اعتقادی قرآن، به تفسیر آیه ۲۱۳ سوره بقره پرداخت و اظهار کرد: انسانها برای رسیدن به حقیقت، امکانات و ابزارهای مختلفی در اختیار دارند. از عقل و احساس بهرهمند هستند و درون آنها، عواطف و گرایشات مختلفی وجود دارد. فطرت به عنوان یکی از منابع معرفت زمینهساز بسیاری از آگاهیهای بعدی است و انسان را در مسیر راهیابی به سعادت همراهی میکند، اما سؤال این است که آیا اینها برای رسیدن به حقیقت کافیست و آیا انسانها با تلاشهای فردی خودشان میتوانند راه خوشبختی را پیدا کنند؟ تا چه اندازه انسانها نیازمند هدایتهای فراانسانی هستند؟
وی ادامه داد: در آیه 213 سوره مبارکه بقره آمده است: «كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ ۚ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ ۖ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ ۗ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ؛ مردم یک گروه بودند، خدا رسولان را فرستاد که (نیکوکاران را) بشارت دهند و (بدان را) بترسانند و با آنها کتاب به راستی فرستاد تا در موارد نزاع مردم تنها دین خدا به عدالت حکمفرما باشد و در کتاب حق، اختلاف و شبهه نیفکندند، مگر همان گروه که بر آنان کتاب آسمانی آمد، برای تعدی به حقوق یکدیگر، پس خداوند به لطف خود اهل ایمان را از آن ظلمت شبهات و اختلافات به نور حق هدایت فرمود و خدا هرکه را خواهد راه راست بنماید». قرآن کریم از دورهای یاد میکند که انسانها امت واحده و یکدست و دارای شرایط یکسان بودند. در مورد اینکه منظور از امت واحده بودن به چه معناست، بحثهای مختلفی شده، اما در اینجا منظور، یکپارچگی تکوینی نیست یا چنین نیست که در بُعد اجتماعی از نظر مقام و مرتبت در یک دسته بوده باشند، بلکه روشن است منظور قرآن کریم به اموریست که به دین مربوط است، چنانچه در ادامه آیه شریفه همه سخن در باب دین است. بنابراین قرآن کریم میفرماید زمانی بوده که انسانها از نظر نوع مذهب، اعتقاد و گرایشهای دینی، یکپارچه بودند، سپس در میان آنها اختلافی پیش آمد و آن یکپارچگی اولیه از بین رفت؛ لذا خداوند انبیایی را فرستاد تا در بین آنها داوری کرده و زمینههای فتنهجویی و انحراف را ریشهکن کنند.
حجتالاسلام سبحانی یادآور شد: وجود انبیا(ع) جریان جدیدی را در میان امت ایجاد کرده است. در این آیه شریفه از دو اختلاف سخن گفته شده است: اختلافی که باعث شد آن امت یکپارچه دچار تشتت شوند و اختلاف دومی که مردم بر سر خود دین و دستورات دینی داشتند. گروهی با انبیای الهی همراه شده و گروهی با انبیا(ع) به اختلاف پرداختند. قرآن کریم میفرماید این اختلاف دوم، برخلاف اختلاف نخستین طبیعی نیست، بلکه از روی سرکشی صورت میگیرد. گروهی که در مقابل انبیا(ع) قرار میگیرند و پیامهای آنان را نفی میکنند، از روی غرور و دنیاپرستی نمیخواهند زیر بار تعالیم انبیا(ع) بروند و اینجاست که انسانها به دو گروه مؤمن و غیرمؤمن تقسیم میشوند.
رئیس انجمن کلام اسلامی حوزه گفت: خدای متعال میفرماید: در اینجاست که خداوند از طریق انبیای خود اهل ایمان را هدایت میکند و انبیا(ع) تلاش میکنند با ارائه درست آگاهیها و نشان دادن جهتهای حرکت، انسان را به راه راست هدایت کنند. خداوند میفرماید که اختلافهای کسانی که اهل بغی نیستند را از بین میبرد. هدایت به سمت راه مستقیم و راه حقیقی خوشبختی انسان، کاری است که از طریق انبیا(ع) و با تعالیم آنان حاصل میشود.
وی تصریح کرد: از این آیه شریفه این نکته به دست میآید که انسانها با آنکه فطرتی الهی دارند، اما بدون انبیا(ع) و کتب الهی، دچار اختلاف میشوند و زمینههای انحراف بیرونی سبب میشود که عقل و فطرت آنها مسیر درست را پیدا نکند و اوهام جای عقل آنها را گرفته و از واقعیت درونی خود غافل شوند. اینجاست که برای رسیدن به حقیقت، گذشته از ابزارهای ادراکی و امر فطری درونی، نیازمند تعالیم بیرونی هستند و وجود انبیای الهی برای این است که انسان بتواند از درونمایههای وجودی خودش در مسیر شناخت سعادت، انتخاب راه درست و پیروی از این مسیر استفاده کند.
حجتالاسلام سبحانی بیان کرد: در این آیه شریفه نکات مهم و اساسی و کلیدواژههایی وجود دارد که باید آنها را به درستی شناخت. نخست اینکه در این آیه، از زمانی یاد میشود که انسانها گروهی یکپارچه بودند. در این مورد مفسران سخنهایی گفتهاند اما از این آیه پیداست که این زمان، زمانی است که قبل از ارسال انبیای دارای کتاب بوده است. در روایات ما این دوره به زمانی در پایان دوره جانشینان حضرت آدم و پیش از بعثت حضرت نوح اشاره دارد. آن زمانی است که انبیا(ع) و اوصیای الهی در حالت تقیه و به صورت پنهانی تبلیغ میکنند و امکان دسترسی مردم به پیام الهی وجود ندارد. از این آیه شریفه مسلم است که آن زمان، هنوز انبیای الهی همراه با شریعت و آموزههای کامل که در قالب کتاب صادر میشود، وجود ندارند.
وی افزود: درست است آیه شریفه ما را به زمان خاصی ارجاع میدهد که در تاریخ وجود داشته، اما در عین حال یک حالت درونی است که در انسان به صورت طبیعی حاصل میشود. انسان در غیبت انبیا(ع) و پیشوایان دینی که وظیفه هدایت انسان را بر عهده دارند، دچار چنین حالتی میشود که درست است در یک مقطع زمانی به صورت برجسته حاصل شده، اما ظاهراً نمونههای دیگر در دورههای تاریخی دیگر وجود دارد و احتمال اینکه این شرایط برای گروهها و اقوام دیگر به وجود بیاید، هست و این مطلب از ذیل مباحثی که خواهیم گفت روشن میشود.
رئیس انجمن کلام اسلامی حوزه ادامه داد: نکته بعد این است که منظور از یکدستی در تعبیر امت واحده چیست؟ گروهی گفتهاند منظور از امت واحده این است که همه انسانها یک مذهب صحیح دارند؛ لذا خداوند تعبیر امت واحده را در مدح آنها آورده است. اما سؤال این است که اگر آنها بر هدایت هستند، چرا دچار اختلاف میشوند و قرآن کریم میفرماید: پس از این مرحله است که خداوند انبیای خود را میفرستد. گروهی دیگر معتقدند منظور از امت واحده، امت واحده بر ضلالت هستند و بر کفر، شرک و تباهی زندگی میکردند و وحدت آنها، وحدت در ضلالت بوده است. این نکته هم صحیح نیست و به دلایل مختلف رد شده است. آنچه به فراوانی به آن اشاره شده این است که حالت امت واحده شرایطی است که انسانها هنوز به پیامهای الهی از طریق انبیا(ع) دسترسی ندارند و هنوز نمیدانند حقیقت چیست و با مسیر گمراهی و هدایت آشنایی ندارند؛ لذا بر اساس گمانها و تلاشهای خودشان چیزی را میپندارند. بنابراین همه آنها از منظر هدایت و ضلالت در یک مرحله هستند.
حجتالاسلام سبحانی گفت: در روایاتی از امام صادق(ع) پرسیده شده که منظور از امت واحده چیست و آیا آنها بر هدایت بودند یا بر ضلالت؟ ایشان فرمودند آنها «ضلال» بودند. ضلال یعنی کسی که سرگشته است و هنوز معنای هدایت را نمیداند. بنابراین نه کافر بودند، نه مشرک و نه مؤمن؛ چراکه هیچکدام از جهتهای ایمان و کفر را نداشتند، چون هنوز هدایتی به آنها نرسیده بود. از امام باقر(ع) نیز در این زمینه پرسیدند که فرمودند: منظور از این امت واحده، بر فطرت خدا و خاصیتهای اولیه وجودی و درونی بودن است؛ یعنی هنوز این انسانها به هدایت نرسیدهاند؛ لذا خداوند انبیا(ع) و کتب آسمانی را میفرستد تا اختلافهای آنها را برطرف کند و پس از آن است که مفهوم ایمان را طرح میکند و اینجاست که مفهوم کفر و ایمان قابل طرح است.
وی یادآور شد: در برخی از آیات شریفه از جمله آیه 19 سوره یونس تصریح شده است: «وَ مَا كَانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً وَاحِدَةً فَاخْتَلَفُوا ۚ وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فِيمَا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ؛ و مردم (در فطرت توحید) یک طایفه بیش نبودند، پس از آن فرقهفرقه شدند (و به انواع شرک و دینهای باطل گرویدند) و اگر کلمهای که در ازل از حق سبقت یافته (که برای آزمایش مهلت یابند) نبود، البته اختلافهایشان خاتمه یافته و حکم به هلاکت کافران داده میشد». این اختلاف نخستین، ناشی از عدم هدایت است و این نشان میدهد که وجود ابزارهای شناخت، همانند احساس و عقل، بهتنهایی برای هدایت کافی نیست؛ لذا انبیای الهی میآیند و عقل انسانها را بیدار و آنها را به تفکر واداشته و فطرت بشر را شکوفا میکنند. هدایتهای انبیا(ع) از نوع هدایتهای عقلی و فطری است؛ لذا وجود انبیا(ع) برای هدایت از طریق عقل و فطرت ضروری است.
رئیس انجمن کلام اسلامی حوزه در پایان گفت: پس میتوانیم اینگونه داوری کنیم که گروههایی از انسانها که هدایت الهی به آنها نرسیده است، حتی اگر در یکپارچگی باشند این یکپارچگی آنها هیچ ارزشی ندارد و زمانی ارزش پیدا میکند که دستورات دینی به وجود میآید. در پاسخ به این سؤال که آیا توانمندی درونی انسان برای هدایت کافیست یا خیر؟ پاسخ قرآن این است که کافی نیست و باید حجتهای الهی بیایند تاابعاد حقیقت را بر انسان، آشکار کنند و امور عقلی را از طریق عقل و امور فطری را از طریق بیدار کردن فطرت به آنها تذکر و البته حقایقی را به آنها آموزش دهند که نیازمند وحی الهی و تعلیمات دینی است.
انتهای پیام