بازخوانی زندگی شهید فاضل در «حسرتش با من»
کد خبر: 4002654
تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱۴۰۰ - ۰۹:۲۲
در گفت‌وگو با همسر شهید بررسی شد؛

بازخوانی زندگی شهید فاضل در «حسرتش با من»

کتاب «حسرتش با من» به خاطرات مریم‌السادات حسینی، همسر سردار شهیدحاج کمال فاضل فرمانده دلیر گردان یا زهرا(س) از تیپ 44 قمر بنی‌هاشم استان در دوران هشت سال دفاع مقدس اختصاص دارد که به قلم طاهره حمزه‌پور اسدی، بازنویسی شده و به‌زودی وارد بازار نشر می‌شود.

سیدکمال فاضل دهکردی ۲۶ تیر ۱۳۴۲ در شهرکرد به دنیا آمد. او تا پایان دوره متوسطه در رشته فنی درس خواند و دیپلم گرفت. شهید فاضل در عملیات‌های مختلف از جمله فتح‌المبین، بیت‌المقدس، رمضان و با سمت فرماندهی در عملیات‌های محرم، والفجر۴، خیبر و همچنین خطوط پدافندی مختلف حضور داشت. این شهید والامقام ۲۱ بهمن ۱۳۶۴ مصادف با دهه فاطمیه با سمت فرمانده گردان یازهرا(س) در عملیات والفجر۸ در اروندرود بر اثر اصابت ترکش به ناحیه دست و سر شهید شد و مزارش در بهشت دومعصوم شهرکرد قرار دارد. مدیر دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری انقلاب اسلامی چهارمحال و بختیاری به تازگی از پایان مراحل تدوین کتاب «حسرتش با من» خاطرات مریم‌السادات حسینی، همسر سردار شهیدحاج کمال فاضل فرمانده دلیر گردان یا زهرا(س) از تیپ 44 قمر بنی‌هاشم استان در دوران هشت سال دفاع مقدس، خبر داد، به همین بهانه در گزارش پیش رو، نخست گفت‌وگویی با این مقام مسئول در خصوص جزئیات این کتاب داریم و سپس پای صحبت‌های مریم‌السادات حسینی، همسر شهید فاضل می‌نشینیم.

قاسم فتاحی نافچی، مدیر دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری انقلاب اسلامی چهارمحال و بختیاری در گفت‌وگو با ایکنا با اشاره به تعبیر مقام معظم رهبری از دفاع مقدس، اظهار کرد: به تعبیر ایشان، دفاع مقدس گنجینه‌ای است که از باورها و اعتقادات و ارزش‌ها تا ایثارگری‌ها و جانفشانی‌ها را در خود جای داده است؛ در طی سالیان پس از جنگ از این گنجینه غفلت شده و عده زیادی از شاهدان و نقش‌آفرینان جنگ و همرزمان شهدا بی آنکه سخنی از جنگ از خود به یادگار بگذارند، از دنیا رفته‌اند.

وی ادامه داد: پرداختن به تاریخ شفاهی دفاع مقدس و گفت‌وگو با دست اندرکاران جنگ تحمیلی از سربازان ساده تا فرماندهان و راهبران دفاع مقدس و یا حتی خانواده‌های شهدا و ایثارگران که به‌صورت غیرمستقیم با جنگ درگیر بودند و اطلاعاتی از جنگ و شهید یا رزمنده خود در ذهن دارند، از ضرورت‌هاست اما متأسفانه در برهه‌ای از سال‌های پس از دفاع مقدس مورد توجه قرار نگرفته است.

فتاحی پیشینه تاریخ شفاهی در کشور را طولانی ندانست و تصریح کرد: این شیوه بیان واقعیات از حدود ۱۰ سال پیش در حوزه جنگ و دفاع مقدس آغاز و با استناد به کلام مادران، همسران و خانواده شهدا وقایع فراوانی از جنگ تحمیلی ثبت و کارهای غنی و پرمحتوای فراوانی منتشر و به‌ویژه در اختیار جوانان و نوجوانان قرار گرفته است.

مدیر دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری انقلاب اسلامی با اشاره به رویکرد این دفتر در ثبت و ماندگار ساختن وقایع جنگ تحمیلی، گفت: در حال حاضر، دو اثر در آستانه ورود به بازار نشر هستند، کتاب «حسرتش با من» به خاطرات مریم‌السادات حسینی، همسر سردار شهیدحاج کمال فاضل فرمانده دلیر گردان یا زهرا(س) از تیپ 44 قمر بنی‌هاشم استان در دوران هشت سال دفاع مقدس اختصاص دارد که به قلم طاهره حمزه‌پور اسدی، بازنویسی شده و به‌زودی وارد بازار نشر می‌شود.

فتاحی کتاب دوم را مربوط به خاطرات سرهنگ پاسدار محمد محمدی ثانی دانست و بیان کرد: این اثر با عنوان «جونقان ـ کردستان، یک نفر» به زودی منشر می‌شود. این مجموعه ارزشمند حاوی خاطرات و مستندات همه سال‌های دفاع مقدس بجز چند عملیات است و سخنان بدیع و ناگفته‌‌های جذاب و خواندنی از سال‌های دفاع مقدس را در اختیار خوانندگان قرار داده است.


بیشتر بخوانید:


در ادامه، مریم‌السادات حسینی، همسر سردار شهید سید کمال فاضل فرمانده دلیر گردان یا زهرا(س) از تیپ 44 قمر بنی‌هاشم استان در دوران هشت سال دفاع مقدس به پرسش‌های خبرنگار ایکنا در خصوص ویژگی‌‌های شهید و خاطراتش از زندگی مشترک با شهید پاسخ داده است.

ایکنا- از ماجرای آشنایی و ازدواج با شهید فاضل بگویید.

در سال 1362 در حالی که شهید ۲۰ و بنده ۱۶ سال داشتیم، ازدواج کردیم. ماجرای آشنایی به زمانی باز می‌گردد که برادرم عبدالله و شهید فاضل دوستان صمیمی و همرزم زخمی و در بیمارستان کاشانی اصفهان بستری شدند. در همان برهه زمانی بنده به‌همراه خانواده برای ملاقات با برادرم به بیمارستان رفتیم که سیدکمال مرا در آنجا دیده بود و سپس به خواستگاری آمدند و پدرم با شناختی که داشت با این ازدواج موافقت کرد. با یک خرید مختصر و برگزاری مراسم عقد و عروسی ساده راهی خانه بخت شدم. یک هفته پس از ازدواج، شهید فاضل راهی جبهه شد و این دوری و فراق برایم بسیار سخت بود، در طی این یک هفته چنان به شهید وابسته شده بودم که گویی سال‌هاست او را می‌شناختم. این وابستگی و علاقه همواره با من بود و بعد از شهادتش نیز چنان در من پررنگ بود که همیشه در عالم رویا شهید را می‌دیدم و هنوز هم اگر مشکلی در زندگی برایم پیش می‌آید، شهید به خوابم می‌آید.

ایکنا- خبر شهادت شهید فاضل را چگونه دریافت کردید؟

سیدکمال دو سال و دو ماه پس از ازدواج به شهادت رسید و در طی این مدت هیچگاه فرصتی پیش نیامد که یک ماه مستمر در شهرکرد بماند و پیوسته در جبهه حضور داشت. شهید فاضل در تاریخ ۲۱ بهمن ۱۴۶۴ به‌عنوان فرمانده گردان یازهرا(س) در عملیات والفجر هشت در منطقه اروندرود با اصابت ترکش به سر شهید شد. زمانی که خبر شهادت سیدکمال را دریافت کردیم، از برادرم نیز که در خط مقدم بود، خبری نداشتیم و روزهای سختی سپری می‌شد.

ایکنا- پنج سال پس از شهادت شهید فاضل با دوست و همرزم وی و جانباز ۸ سال دفاع مقدس ازدواج کردید، دراین باره توضیح بدهید.

حاصل این ازدواج دو فرزند دختر و پسر است. زمانی که پسرم به دنیا آمد همسرم به دلیل علاقه و ارادتش به شهید فاضل نام او را کمال گذاشت. در ابتدا صدا زدن پسرم با این نام برایم بسیار دشوار بود و این کودک به‌قدری شبیه سیدکمال بود که حتی طاقت نگاه کردن به صورتش را هم نداشتم، تا اینکه شبی شهید را در خواب دیدم که کمال را از گهواره برداشت و در آغوش گرفت، به او گفتم می‌بینی چقدر شبیه خودت است و همنام توست اما من طاقت ندارم با این اسم صدایش کنم، می‌خواهم تغییرش دهم، شهید گفت که این کار را نکن و کمال صدایش کن. آن رویا کمکم کرد که با این موضوع کنار بیایم.

برادرم نیز که جانباز شیمیایی بود و ۱۰ سال پس از پایان جنگ به شهادت رسید علاقه زیادی به پسرم داشت و همه جا او را با خود همراه می‌برد، همیشه می‌گفت شهید کمال برگشته است. این وابستگی به‌قدری زیاد بود که شهادت برادرم تأثیر روحی منفی زیادی بر پسرم داشت.

ایکنا- شهید کمال را با اخلاق وارسته و معنویت در جبهه می‌شناختند، قدری از جلوه‌های این معنویت را در زندگی مشترک توضیح بدهید.

بله ویژگی برجسته شهید همین اخلاص و مداومت در عبادت و معنویت چهره بود، وی در مدتی که در خانه حضور داشت به عبادت مشغول بود و چنان معنویتی در موقع دعا و مناجات داشت که مرا تحت تأثیر قرار می‌داد. گریه در هنگام مناجات و قرائت ادعیه و زیارات و توسل به ائمه اطهار(ع) برای بنده در آن سن و سال پایین جای سؤال داشت. شهید فاضل همواره مرا به نماز سروقت و تلاوت قرآن، دعا و توسل به اهل‌بیت(ع) و نیز حفظ حجاب اسلامی سفارش می‌کرد و حساسیت زیادی در مورد حفظ حجاب داشت؛ حتی به یاد دارم پس از شهادت، شبی در رویا مرا به رعایت حجاب توصیه می‌کرد.

ایکنا- کتاب «حسرتش با من» به‌زودی وارد بازار نشر می‌شود، بیشتر به چه مطالبی در این کتاب پرداخته شده و داستان انتخاب این عنوان برای کتاب چیست؟

بنده به پیشنهاد خانم حمزه‌پور به بیان خاطراتم از زمان کودکی و نوجوانی و سپس تشکیل زندگی با شهید فاضل تا زمان شهادتش و توصیف خصوصیات به‌ویژه معنویت شهید پرداختم که صحبت‌هایم جمع‌آوری و مکتوب شد. زمانی که سیدکمال شهید شد و پیکر غرق در خونش را برایمان آوردند خیلی دوست داشتم که بر چهره نورانی شهید بوسه بزنم اما این اجازه را به بنده ندادند و مادربزرگ شهید معتقد بود که من و شهید دیگر به یکدیگر محرم نیستیم، لذا حسرت این بوسه بر دلم ماند و نام کتاب نیز برگرفته از همین داستان است. دوست داشتم این تجربه را داشته باشم و خاطراتم را بازگو کنم که خوشبختانه با همت حمزه‌پور این اتفاق افتاد. خاطرات و رنج و مصائب زندگی در سال‌های پس از شهادت شهید را نیز در یک فرصت دیگر بازگو خواهم کرد تا چاپ شود، چرا که به‌نظرم مشکلات و مصائبی که همسران شهدا تحمل می‌کنند چه بسا بیشتر از سایر اعضای خانواده شهید است.

ایکنا- به‌عنوان کلام پایانی، حمایت مسئولان از خانواده شهدا و ایثارگران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

برخی خانواده‌ها مشکلات خاصی دارند که مورد بی‌مهری و بی‌توجهی واقع می‌شود، پسر و دختر بنده بیکار هستند، همچنین بنده از سال ۹۶ با بیماری درگیر هستم اما کسی توجه و سرکشی نکرده است و بسیاری از داروها مشمول بیمه نیستند. برخی افراد تصور می‌کنند که رسیدگی به خانواده شهدا بیش از میزان لازم است حال آنکه بسیاری از خانواده‌های شهدا و جانبازان و ایثارگران با مشکلات عدیده روبرو هستند.

انتهای پیام
captcha