پدیده معراج از جذابترین موضوعات ادبیات جهان به شمار میرود، این امر بهصورت عام در زندگی بسیاری از انبیای بنیاسرائیل رخ داده و در ادیان ابراهیمی مختص عیسیمسیح و ادریس(ع) و رسول مکرم اسلام(ص) است.
این پدیده الهی در معنی عام، عروج و کمال شخصیتی و نیل به مقام قرب الهی است و در معنی خاص پرواز و سیر صعودی روحانی محض و یا سیر روحی ـ جسمی انسان در آسمانها و عرش الهی است، شاعران پارسیسرا از شروع رشد شعر فارسی بهویژه از قرن پنجم هجری به بعد ضمن بیان اعتقاد خود به تصویرگری این معجزه شگفتانگیز پرداختهاند.
قرآنکریم درباره عروج و ارتقای ادريس نبی(ع) به مقامى بلند در آیات 56 و 57 سوره مریم فرموده است: «وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِدْريسَ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيًّا، وَ رَفَعْناهُ مَكاناً عَلِيًّا» و درباره ارائه ملکوت آسمانها به حضرت ابراهیم خلیل در آیه 75 سوره انعام فرموده است: «وَ كَذلِكَ نُري إِبْراهيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنينَ».
خداوند متعال در نخستین اشارت وحیانی به واقعه عروج شبانه پیامبرخاتم(ص) در آیه اول سوره الاسراء فرموده است: «سُبْحانَ الَّذي أَسْرى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذي بارَكْنا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّميعُ الْبَصيرُ»، اشارت قرآنی دیگر آیات هفتم تا هجدهم سوره نجم است، همچنین در آیه 23 تکویر و 61 اسراء به دیدار پیامبراکرم(ص) با جبرئیل در افق اعلی اشاره شده است، در این راستا علی فتحالهی با مشارکت فرشاد میرزاییمطلق، از مدرسان دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرمآباد در مقالهای به بررسی موضوع معراج نبی مکرم اسلام حضرت محمدمصطفی(ص) در معراجنامههای نظامی گنجوی پرداخته که تقدیم مخاطبان ایکنا میشود.
معراج اسم آلت از ماده (عَرَجَ) و در لغت به معنی نردبان یا پلکانی است که ارواح قبض شده از آن بالا میروند، در اصطلاح اهل کلام، معراج عبارت است از: «سفری الهی و سیری ملکوتی که از مکه آغاز میشود به انگیزه ارائه آیات الهی و نمودن شگفتیهای هستی، با مرکبی بهشتی (براق و رفرف) در زمانی کوتاه به سوی مقصد اعلا پیش میرود و با دستاوردهایی عظیم، سامان مییابد».
ابنعربی در کتاب فتوحات مکیه، معراج را خطابی خاص دانسته که خداوند آن را تنها نصیب رسولان خود میسازد.
جلوههای آیات قرآنی و معراج در اکثر متون نظم و نثر با سبک ویژه شاعران و نویسندگان پارسیگوی به چشم میخورد، معجزه عروج آسمانی نبی مكرم اسلام(ص) يكی از سرچشمههای ذوق و انديشه گويندگان فارس زبان به شمار میآيد.
این واقعه بهعنوان معجزهای الهی، اصلی اسلامی و انكارناپذير، تأثيرات بسيار عميق بر افكار و انديشهها و باورها و اعتقادات آنان گذارده است، از همان آغاز دوره رشد و تكامل شعر فارسی، نشانههای اين تأثيرپذيری را در آثار بسياری از اديبان و سخنوران مسلمان فارسی زبان میتوان مشاهده كرد.
البته هرچه از عمر شعر فارسی گذشته است، بر شدت اين تأثيرپذيری نيز افزوده شده است، به طوری كه از قرن پنجم و ششم هجری به بعد پس از حمد و ستایش خداوند گزارش معراج بهعنوان يک سنت ادبی، از سوی شاعران بزرگ پارسیسرا مانند: نظامی، خاقانی، عطار و ديگران بهعنوان پیشدرآمد آثار منظوم مورد توجه خاص قرار گرفت و موجب خلق آثاری دلنشين و ماندگار در حوزه شعر فارسی شده است.
از مطالعه و بررسی چگونگی نگرش حکیم نظامی در زمینه معراج نبی مکرم اسلام(ص) درمییابیم که وی وقوع معجزه معراج را پذیرفته است.
شرح معراج پیامبر اکرم(ص) از بخشهای برجسته مخزنالأسرار نظامی و دیگر منظومههای اوست، مطالعه معراجنامههای نظامی نشان میدهد که این بخش از آثار نظامی از بسیاری جهات به توصیف این واقعه در منابع سیره و تفسیر شباهت دارد.
نظامی در این معراجنامهها به ابعاد مختلف جسمانی یا روحانی بودن معراج، رؤیت خداوند، جبرئیل، براق و رفرف میپردازد و حکیم نظامی نیز به تبعیت از سنت قرآنی و تفسیری عصر خویش در ابیات اولیه همه معراج نامههایش به شبهنگام بودن زمان عروج رسول خدا(ص) پرداخته و میگوید: «نیم شبی کان ملک نیمروز / کرد روان مشعل گیتی فروز / شبی کاسمان مجلس افروز کرد / شب از روشنی دعوی روز کرد».
در باره زمان و مكان معراج اقوال مختلف است، ابنعباس زمان وقوع معراج را سال دوم و برخی به نقل از علی(ع) نیز سال سوم دانسته است، برخی دیگر هم پنجم یا ششم و حتی دهم و دوازدهم بعثت نیز گفتهاند.
بر اساس روايات وارده، معراج در دو نوبت اتفاق افتاده است و از آيات سوره نجم به ویژه تعبیر وحیانی: «وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرى» نیز همين معنا استفاده مىشود، اما اولین آيه سوره اسراء كه ابتداى معراج پیامبر(ص) را مسجدالحرام دانسته است به صورتی تأويل مىكنند كه مقصود از آن تمامى حرم است كه آن را مجازاً مسجدالحرام ناميدهاند.
البته ممكن است از آن نظر كه گفتيم معراج دوباره اتفاق افتاده است، آغاز يكى از مسجدالحرام بوده و ديگری از خانه امهانى.
براساس آیه اول سوره اسراءآغاز معراج پیامبر(ص) شبهنگام و از مسجدالحرام واقع در شهر مقدس مکه بیان شده است، اما در مورد مکان دقیق شروع سیر پیامبر به سوی مسجدالاقصی و سپس آسمانها، بين اهل تفسير و راويان معراج اختلاف نظرهايی ديده میشود و بيشتر مفسران برآنند كه شروع معراج از مسجدالحرام يا از خانه امهاني خواهر حضرت علی(ع) بوده است.
زمخشری در کشاف در تفسیر آیه مذکور با نقل روایتی از پیامبر(ص) مبدأ مکانی معراج را منزل خود حضرت دانسته است، اگرچه وی روایات دیگری را نیز آورده است: «بَينَا أنَا فِي المَسجدِ الحَرامِ فِي الحِجرِ عِندَ البيتِ بَينَ النَّائمِ وَ اليَقظانِ إذ أتانِى جِبريلُ عَليهِ السَّلامُ بِالبُراقِ وَ قِيلَ: أسرِىَ بِه مِن دارِ أمِّ هَانئ بِنتِ أبى طالبٍ»، مولوی بلخی نیز آغاز معراج را سرای اُمهانی، خواهر حضرت علی(ع) پنداشته است.
حکیم نظامی در معراجنامههای مخزنالاسرار، شرفنامه و هفتپیکر هیچگونه اشاره صریحی به مبدأ سیر آسمانی پیامبر(ص) ندارد، او تلویحاً در هفتپیکر از مبدأ معراج با تعبیر «خانه خاص» یاد کرده، اما در منظومه خسرو شیرین آشکارا به مبدأ معراج اشاره کرده است و تنها در بیت« شبی رخ تافته زین دیر فانی / به خلوت در سرای امهانی» به مبدأ مکانی عروج آسمانی رسول خدا از منزل امهانی اشاره کرده است.
حکیم نظامی بدون هیچ مجاملهای نقش جبرئیل را در معجزه معراج پیامبر(ص) به آماده ساختن مرکب سفر شبانه او برای سیر آسمانی یعنی براق پیوند میدهد و در این باره میگوید: «سر بلندیش را ز پایه پست / جبرئیل آمده براق به دست».
حکیم نظامی همچنین نقش فرشتگان سبزپوش بهویژه جبرئیل و میکائیل را در عروج رسول مکرم اسلام(ص) پررنگ تبیین میکند و بازماندن فرشتگان را در سدرهالمنتهی گوشزد کرده است و معتقد است که فرشته اسرافیل در طی بخشی از مسافت پیامبر را عروج داده و سپس مرکب رفرف را برای ادامه سیر او مهیا میسازد و در این رابطه میگوید: «چو جبریل از رکابش باز پس گشت / عنان بر زد ز میکائیل بگذشت / سرافیل آمد و بر پر نشاندش / به هودج خانه رفرف رساندش».
نظامی گنجوی در آثارش بر آن است که شبهنگام، جبرئیل برای آغاز سیر آسمانی براق به دست خدمت پیامبر(ص) رسید، وی درباره سرعتِ برقآسای مرکب پیامبر میگوید: «رسیده جبرئیل از بیت معمور / براقی برق سیر آورده از نور / سرعت برق این براق تراست / برنشین کامشب این یتاق تراست / براقی شتابنده زیرش چو برق / ستامش چو خورشید در نور غرق».
حکیم نظامی همچنین از مرکب دوم پیامبر(ص) در شب معراج یعنی «رفرف» سخن گفته است : «ز رفرف گذشته به فرسنگها / در آن پرده بنموده آهنگها».
البته نظامی گنجوی برآن است که بعد از کنار رفتن براق و جبرئیل و میکائیل، پیامبر مسافتی را بر پرِ اسرافیل سوار شد تا به جایگاه «رفرف» رسید، لذا رفرف پیامبر(ص) را به شجره بهشتی طوبی و سپس به سدرهالمنتهی ارتقا داده و در این رابطه گفته است: «چو جبریل از رکابش باز پس گشت / عنان برزد ز میکائیل بگذشت / سرافیل آمد و بر پر نشاندش / به هودج خانه رفرف نشاندش / ز رفرف بر رف طوبی علم زد / وز آنجا بر سر سدره قدم زد».
منابع و مأخذ:
قرآن کریم
آملی، سید حیدر (1367) المقدمات من كتاب نص النصوص، تهران، انتشارات توس
ابنعربى، محیالدین، (بیتا) الفتوحات المكية، بيروت، دارصادر
ابنمنظور، ابوالفضل جمالالدين(1410) لسانالعرب، بيروت، انتشارات دارصادر
ادیب بهروز، محسن، (1374) معراج از دیدگاه قرآن و روایات، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی
جعفری، طیبه،(1390) تحلیل عناصر نمادین و کهن الگویی در معراجنامههای نظامی، فصلنامه ادبپژوهی، شماره شانزدهم
جمالی، شهروز،(1389) معراج و بازتاب آن در ادب فارسی، فصلنامه علمی عمومی زبان و ادب فارسی(گرایش عرفان)، سال اول، شماره دوم
زمخشری، محمود،(1407) الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، بیروت، انتشارات دارالكتاب العربی
طباطبایی، محمدحسین،(1374) ترجمه تفسیرالمیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه قم
عطار نیشابوری، فریدالدین، (1386) الهینامه، تصحیح فؤاد روحانی، تهران، انتشارات زوار
عطار نیشابوری، فریدالدین، (1386) مصیبتنامه، تصحیح محمدرضا شفیعی کدکنی، انتشارات سخن
المجلسی، محمدباقر، (1403) بحارالأنوار الجامعه لدرراخبار الأئمه الأطهار، بیروت، دار احیاء التراث العربی
محمدی گردآفرین و جلیل نظری، (1387) مقایسه نگاه ارداویرافنامه و رساله الغفران در دنیای پس از مرگ، فصلنامه ادبیات تطبیقی، سال دوم، شماره 8
موحدی، محمدرضا،(1390) خلع نعلین در تفسیر عارفان، فصلنامه ادبیات عرفانی و اسطورهشناسی، سال هفتم شماره 23
الميبدی، ابوالفضل رشيدالدين، (1371) كشفالأسرار و عدةالأبرار، تصحيح علیاصغر حكمت، تهران، انتشارات اميركبير
نظامی گنجوی، الیاس بن یوسف،(1372) کلیات نظامی گنجوی، تصحیح وحید دستگردی،تهران، انتشارات نگاه
ویرژیل، کونستان و گیورگیو،(1386) محمد پیامبری که از نو باید شناخت، ترجمه ذبیحالله منصوری، امیرکبیر
انتهای پیام