به گزارش ایکنا، امروز ۲۷ رجب روز مبعث است و در چنین روزی حضرت محمد (ص) در غار حرا، توسط جبرئیل و از سوی خدا به پیامبری نائل آمد و مأمور شد که بتپرستی را از زمین بردارد و خداپرستی را رواج دهد و پیام وحی را به مردم برساند. اساساً جهان و انسان را میتوان بر اساس پدیده و رخداد بعثت، به جهان و جان قبل از بعثت و بعد بعثت تفکیک کرد. چنانکه این تقسیمبندی درباره برخی وقایع بااهمیت کمتر نیز در دنیای علمی انجام میگیرد و چنین تفکیکی در دنیا مرسوم است. چنین تقسیمبندی در خصوص بعثت با توجه به نتایج و پیامدهای وسیع آن از یکسو و ریشه الهی آن از سوی دیگر معنادارتر است. لااقل در دنیای اسلام نمیتوان رخدادی را به عظمت، شکوه و تأثیرگذاری بعثت یافت. بعثت هم آغاز آیین محمدی (ص) و هم اتمام و اکمال دین و همدوره تاریخی جدید و دگرگونی و تغییرات همهجانبه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است.
امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) در خطبهها و نامههای متعدد به عظمت و دگرگونیهایی اشارهکرده است که در بعثت رخداده است. البته ارمغان بعثت را نمیتوان در فهرست محدودی شمارش کرد، اما میتوان به همین مقدار عظمت این رویداد بزرگ را درک کرد که مهمترین بعد تحول و تغییر بعثت در کلام حضرت علی (ع) احیای کرامت انسانی و تکمیل مکارم اخلاقی است. موضوعی که جامعه امروز ما نیازمند ترویج و توسعه آن است.
رئیس انجمن جامعهشناسی ایران در گفتوگو با ایکنا به تبیین جایگاه اخلاق در جامعه امروز پرداخت و اظهار کرد: یکی از موضوعات مهم نوع جامعهپذیری افراد بر اساس فرهنگ دینی موجود در کشور است. اساساً امروزه شاهد برخی از رفتارها یا گفتارهایی هستیم که بههیچعنوان با معیارهای اخلاقی نمیتوان آن را تأیید کرد اما کسانی که مرتکب چنین رفتارهایی میشوند چه بسی ادعای دینداری نیز میکنند.
سراجزاده افزود: در بررسی دین اسلام و سایر ادیان الهی متوجه خواهیم شد که پیامبران الهی بهخصوص حضرت محمد(ص) جایگاه بسیار شایسته و ویژهای برای اخلاق در نظر گرفتند. همانگونه که پیامبر اکرم (ص) میفرمایند که «إنما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق؛ من مبعوث شدم تا جامعه شاهد مکارم اخلاق باشد».
عضو هیئتعلمی دانشگاه خوارزمی تصریح کرد: سؤالی که اینجا مطرح میشود این است که چرا امروز اخلاق بهعنوان هدف اصلی رسالت آنچنان موردتوجه و اهمیت قرار ندارد؟ متأسفانه از گذشته تا به امروز نوعی فهم از دین مطرحشده که در آن اخلاق اهمیت و جایگاه برجستهای ندارد و بیشتر تأکید بر رعایت برخی از دستورات بهعنوان یک وظیفه شرعی آنهم باهدف رفتن به بهشت و مجازات نشدن در جهنم میشود.
نگاه سوداگرانه نسبت به دین
سراجزاده معتقد است که امروز یک نوع نگاه سوداگرانه نسبت به دین وجود دارد و موضوع اخلاق بهعنوان یک معیار اصلی در میان نیست و توجه به مناسک و رعایت یکسری قواعد بهصورت ظاهری در درجه اهمیت بالاتری قرارگرفته است.
رئیس انجمن جامعهشناسی ایران گفت: شاید اگر بخواهیم ریشه اصلی این امر را از منظر علوم دینی بررسی کنیم به این سرنخ دست پیدا میکنیم که در حکمی که یک عالم دینی یا فقیه بر اساس قابلپذیرش بودن یا نبودن و یا منطبق بودن بر احادیث و روایات میخواهد استنباط کند آیا محور اخلاقی بودن هم شرطی برای دینی بودن یا نبودن آن حکم است یا خیر؟ پاسخ به این سؤال مشخص است اگر چنین موردی وجود داشت ما شاهد تحول شگرف در جامعه بودیم.
سراجزاده افزود: منظور از تحول آن چیزی است که بهعنوان هدف اصلی بعثت همان اتمام مکارم اخلاق مطرحشده و این هدف به یکی از معیارهای درستی و یا نادرستی استنباطی از احکام تبدیل میشد و به همین میزان جامعه نیز به موضوع اخلاق حساسیت پیدا میکرد.
عضو هیئتعلمی دانشگاه خوارزمی تصریح کرد: در تمامی استنباطات فقهی و هم در ذهن و ضمیر جامعه موضوع اخلاق را بهصورت سنتی و تاریخی برجسته نکردیم. موضوعی که اهمیت دارد این است وقتی از دین صحبت میکنید آن دین باید جلوهای از هویتی فرد باشد که وسیله یا روشی برای رسیدن به حقیقت است. لذا با توجه به این تعریف خودآگاهیهای مبتنی بر هویت همیشه همراه فرد خواهد بود.
به گفته سراجزاده اگر اخلاق در فهم استنباطی فرد نسبت به دین برجسته نشود با نوعی از غیریت سازیها و کمتوجهی به دیگرانی که مسلمان شیعه نیستند، روبرو خواهیم شد. اینکه ما بخواهیم دین را بهعنوان مبنایی از هویت تعریف کنیم میتواند منجر به برخی از جزماندیشیها و بیتوجهی به حقوق دیگرانی شود که بهعنوان غیر از آنها یاد میکنیم.
رئیس انجمن جامعهشناسی ایران در ادامه به تشریح قاعده طلایی اخلاق پرداخت و گفت: طبق فرمایشاتی که منتصب به پیامبر و ائمه معصومین و حتی پیامبران الهی است یک قاعدهای وجود دارد که از آن بهقاعده طلایی اخلاق یاد میکنند. قاعده طلایی اخلاق این است که چیزی که برای خود نمیپسندی برای دیگران هم مپسند و یا همین چیزی که برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند.
وی افزود: اگر فردی بتواند قاعده طلایی اخلاق را رعایت کند و یا قاعده طلایی اخلاق در جامعهای اهمیت داشته باشد، آن زمان توجه به حقوق دیگران به تعبیری که در ادبیات دینی به حقالناس یاد میشود برای افراد آن جامعه اهمیت فراوانی پیدا میکند و مردم دیگر بهراحتی نمیتوانند بپذیرند که حقوق هم نوع خود را نقض کنند چراکه خود فرد میخواهد همواره حقوقش رعایت شود پس باید حقوق دیگران را رعایت کند.
سراجزاده ادامه داد: متأسفانه حکمت بسیار متعالی اخلاقی در گفتوگوهای فرهنگ دینی ما آنچنانکه بایدوشاید برجسته نشده است. قاعده طلایی اخلاق نه در گفتوگوهای عمومی و نه در منبر و محرام و منابر وعظ قابلمشاهده نیست. حال باید بررسی کرد که چرا قاعده طلایی اخلاق بهعنوان یک گزاره بااهمیت در فرهنگ بنیان گذران ادیان الهی در جامعه و سنت فقهی ما مورد تأکید قرار نگرفته است؟
این جامعهشناس دینی در پاسخ به سؤال مطروحه گفت: نوعی از فرمالیست صورت گرایانه در برخوردهای عامیانه در ارتباط با اجرای احکام و قواعد فقهی قابلمشاهده است که سبب میشود تا به محتوی حکم فقهی توجهی نشود. برای مثال وقتی میگوییم ربا حرام است برخی به دنبال تغییر فرم دادن این محتوی هستند و عنوان میکنند این حکم با فرم جدید دیگر مشکل شرعی ندارد. این موضوع به ما نشان میدهد که صورت و ظاهر مهم است و محتوا که همان حکم الهی است دیگر اهمیت ندارد!
بیتوجهی به محتوای الهی احکام
به گفته سراجزاده متأسفانه امروز در جامعه جنبه برخورد سوری و فرمال مهمتر از محتوای الهی حکم است و حرام و حلال بودن یک حکم با بازی با کلمات و جملات و یا پرداختن بهظاهر و عناوین دیگر قابلیت تغییر پیداکرده است و اصل موضوع با پاک کردن صورتمسئله و تغییر ظاهر نادیده گرفته میشود.
این جامعهشناس دینی تصریح کرد: امروز با شرایطی مواجه هستیم که در فرهنگ دینی؛ اخلاق بهعنوان شرط و رکن رکین دینداری در برداشت و مفاهمه متدینان وارد نشده است که اگر بتوانیم این مفاهمه را تغییر دهیم در آن زمان کارکرد و خروجی دین به اخلاقیتر شدن جامعه منجر خواهد شد.
سراجزاده افزود: باید به این موضوع توجه کرد که اساساً کارکرد اصلی دین، توجه ویژه به اخلاق است و وقتی پیامبر با آن صراحت لهجه جایگاه اخلاق را بازگو میکنند قطعاً جایگاه ویژهای در دین اسلام برای این موضوع وجود دارد، حال اگر امروز مشاهده میکنیم که اخلاق در جامعه وجود ندارد حتماً در دینداری ما ایرادی وجود دارد و دینداری ما تناسب با آن چیزی که پیامبر مطرح فرمودند ندارد که اگر تناسب میداشت آن زمان کارکرد و خروجی دین باید منجر به اخلاقیتر شدن جامعه میشد.
راهکارهایی برای اخلاقی شدن جامعه
رئیس انجمن جامعهشناسی ایران در ادامه به تبیین راهکار برای اخلاقی شدن جامعه پرداخت و گفت: اخلاقی شدن جامعه یک موضوع معرفتی است لذا باید در ابتدا جنبههای معرفتی این مهم حلوفصل شود و در گفتوگوهای فقهی این بحث بهصورت خیلی جدی وارد شود که یکی از معیارهای صدور احکام باید اخلاقی بودن آنها باشد. باید اخلاق در گفتوگوها، سنتها و در رویهها جایگاهی پیدا کند تا نتیجه آن رسیدن به احکامی شود که همیشه تضمینی بر اخلاقی بودن آنها وجود دارد و این نگاه که هر چیزی که استنباطی و فقهی است نیازی ندارد با معیار اخلاقی سنجید و داوری کرد باید کنار گذاشته شود.
سراجزاده افزود: یکی دیگر از راهکارهای رسیدن به اخلاق در جامعه این است که در گفتوگوهای معمول جامعه باید از موارد فرمالیستی و ظاهری فاصله بگیریم برای مثال نباید نشانههای دینداری را داشتن ریش و یا دست کردن انگشترهای مختلف و یا موارد دیگر بدانیم هرکسی میتواند بدون اینکه در درون یک صفا و صمیمت و یک معنویتی باشد این نشانهها را در خود ایجاد کند یا پوشیدن و نپوشیدن فلان نوع لباس چیزی است که شخص میتواند یکشبه خود را به آن شکل دربیاورد.
این جامعهشناس دینی تصریح کرد: اگر مبنای دینداری را بر راستگویی و درستکاری میگذاشتند و به همان اندازهای که در معیارهای ظاهری حساسیت نشان میدادند روی این مورد نیز حساسیت نشان میدادند و در نظام اداری آن را لحاظ میکردیم با این شرایط که آدمهایی که ازهرجهت ظاهرالصلاح هستند ولی یکدفعه فسادهای بزرگ انجام میدهند، مواجه نمیشدیم یا با افرادی که ازهرجهت در مناسک و مراسم مذهبی شرکت میکنند اما یکدفعه رفتارهایی از آنها سر میزند که شایسته یک فرد دیندار نیست، مواجه نمیشدیم.
به گفته سراجزاده راستگویی و درستکاری چیزی نیست که یکدفعه آدمها تصمیمی بگیرند تا آن را انجام دهند و یا معیارهایی نیست که یکشبه بتوان با آنها تطابق پیدا کرد بلکه حاصل یک نظام تربیتی است. یک فرد میتواند از فردا تصمیم بگیرد در نماز جماعت شرکت کند تا فلان امتیاز را کسب کند؛ باید از معیارهای ظاهری به سمت معیارهای حقیقی رفتاری حرکت کنیم تا راستگویی، درستکاری، مردمداری در جامعه مشهود شود.
رئیس انجمن جامعهشناسی ایران در پایان اظهار کرد: اگر در سیستم اداری کشور از معیارهای واقعی جذب نیرو یعنی رفتار، منش و کردار افراد به سمت ظواهر حرکت کردیم باید آگاه باشیم که در این ظواهر ریاکاری بهراحتی امکانپذیر است ولی اگر روی درستکاری افراد دست بگذاریم و آدمها حتی ریاکارانه مجبور باشند تا درستکار شوند این موضوع قطعاً به نفع جامعه و خود شخص خواهد شد.