عرف یا عادت همان روش مستمر گروهی از مردم در گفتار یا رفتار است؛ اسلام به عادتها و سنتهاى جوشيده از فرهنگهاى ملتها تا آنجا که مفيد و سازنده باشد، احترام میگذارد و حتى اجازه تخلف از آنها را نمىدهد.
حضرت على(ع) مىفرماید: «روشهای صحیحی که توسط مردم اجرا شده است و الفت به ارمغان آورده است و کار مردم را راهانداخته است، را از بین نبر.» (نهجالبلاغة/ 370) البته تعصب جاهلانه و بیفایدهای که عادتهای غلط و مخرب را حفظ میکند، را نیز محکوم کرده است؛ لذا پیامبر(ص) در این زمینه هشداری جدی داده و فرموده: «هرکس در قلبش کوچکترین محبتی نسبت به عصبیت جاهلی داشته باشد، خدا او را در روز قیامت با عربهای جاهلیت برمیانگیزد.» (کلینی، الكافی، 2/ 308)
در بسیاری از موارد مصلحت جامعه به عرف گره خورده است چون عرف، منبع تشخیصِ مصلحت است. در فقه اسلامی موارد فراوانی به عرف ارجاع شده است که برخی از مهمترین آنها عبارتند از:
1- تعیین معنا و مقصود الفاظ و موضوع احکام شرعی: تشخیص و تعیین مصادیق اکثر الفاظ مطرح شده در شریعت بر عهده عرف است.
2- تعیین حکم در منطقة الفراغ: هیچ شکی نیست که در جایی که نصی از سوی شارع در جایی وارد نشده است، عرف مرجع تعیین حکم شرعی است.
شارع مقدس در برخی موارد دست عرف را نسبت به تنظیم روابط و تأمین نیازهای روزمره باز گذاشته است، البته بهشرطی که از حدود تعیین شده توسط شارع مقدس تعدی نکنند. این شرایط با توجه به آموزههای اسلامی عبارتند از اینکه اول: عرف مخالف آموزههای قطعی دین و عقلا نباشد؛ مانند عادی شدن دروغ بستن به اهل بیت(ع) برای خوشایند دیگران نباشد.
دوم: آن عرف خطر جانی، مالی یا آبرویی نداشته باشد، مانند برخی کارها مانند قمه زنی در ایام عزاداری که گاهی آبروی دین و مسلمانان را به خطر میاندازد یا مؤمنان برای نشان دادن خشوع و خضوع، کارهای ناشایستی انجام میدهند.
سوم: سبب هتک حرمت مقدسات نشود، گاهی در روضهها از زبان حال معصومان(ع) نکاتی بیان میشود که حرمت و شأن ایشان مخدوش شده، برای مثال مطالبی که حکمت خداوند متعال را زیر سؤال میبرد، یا اینکه خرافهپردازی را دامن نزند، مانند مطالبی که عقیده باطل مرجئه را ترویج کند که مدعی بودند محبت و ایمان قلبی منهای عمل صالح برای رستگاری کافی است؛ یا اینکه مصلحتی را از بین نبرد و مفسدهانگیز نباشد، گاهی عزاداریها زمینه اذیت دیگران را فراهم میکند، برای نمونه سر و صدای بلند در ساعات مختلف شبانه روز که آسایش مردم را سلب میکند و باعث گریز برخی افراد، از دین میشود.
خداوند براى همراهى با عصرهای مختلف، کلیات و چارچوبهای مدنظر در زمینه عزاداری را مطرح کرده است، اما جزئیات اجرا و شیوههای آن را بر عهده عرف قرار داده است. همانطور که قبلا هم اشاره شد، کارهایی که سبب هتک حرمت دین، اولیای الهی یا مؤمن شود، ممنوع است. ابراز احساسات، تا جایی که شکایت و گله از خداوند نباشد، جایز است. همچنین شکیبایی بر مصیبت مستحب است.
یادآور میشود، بسیاری از آداب و شیوههای عزاداری میان شیعیان، با اصول مطرح شده سازگار است اما برخی انحرافات نیز در عزاداری وارد شده است که آسیبهای جدی فراوانی به ارمغان میآورد.
برخی دلایل این انحرافها بدین شرح است: نشناختن مسیر صحیح دینی، نداشتن معرفت کامل به خدا و اولیای الهی، رعایت نکردن «ادب» در مقام «عرض ارادت»؛ دور شدن مردم از اندیشوران فهیم؛ بیان شرح رخدادها به شیوه زبان حال؛ خواندن روضههای مشکوک؛ گردآوری جمعیت بیشتر؛ گرفتن اشک از مستمع و گرم کردن مجلس.
با توجه به وظیفه «امر به معروف و نهی از منکر»، بر تمام مکلفان لازم است با رعایت شرایط و حدود فریضه مزبور تا حد توان جلوی انحرافات را بگیرند و در صورتی که شرایط امر به معروف و نهی از منکر فراهم نبود، حداقل مرتبه آن که انکار قلبی و اعراض از انحراف است را انجام دهند و با حاضر نشدن در محافلی که با شیوههای خرافی و انحرافی خواسته یا ناخواسته، جریان عزاداری حسینی را به انحراف میکشانند، جلوی دامن زدن به این آسیب را بگیرند.
در نهایت نتیجه میگیریم که عرفهای مختلف در عزاداری، نباید جلوی هدف اصلی عزاداری که همان تربیت اخلاقی، غفلت زدایی و آموزش احکام و عقاید است، بگیرد.
یادداشت از حجتالاسلام والمسلمین سیدمهدی نریمانیزمانآبادی، استادیار دپارتمان الهیات دانشگاه مفید
انتهای پیام