اینجا ایران، مردمانش با نام حسین(ع) زندگی میکنند. به کودکشان یاد میدهند که هر بار آب مینوشد، بگوید: یا حسین(ع). در مجالس سوگواریهایشان، یاد مصائب حسین(ع) میافتند، سعی میکنند مهر نمازشان، از خاک پاک کربلا باشد. با حسین(ع) بزرگ میشوند و چون مرگ فرا میرسد، دوست دارند تربت پاک او را بر چشمهایشان بگذارند و چه افتخاری بالاتر از اینکه هر ایرانی دوست دارد او را با نام خادمالحسین(ع) بشناسند.
محرم که میآید، ایران در مقابل سرور آزادگان، سالار شهیدان و یاران باوفایش سر تعظیم فرود میآورد. این ارادت قلبی و فردی البته نمودها و نشانههای جمعی بسیاری نیز دارد، تا حدی که ساختار و گرافیک شهر و روستا تغییر میکند و رنگ غالب، سیاه میگردد. نام حسین(ع) در همه جا طنینانداز میشود و دستههای عزاداری، فضای زیست ایرانی را حسینی میکنند. این تحول نه مربوط به امروز، بلکه در طول تاریخ تشیع بروز داشته است.
جلوههایی از این معنا را میتوان در هنرهای مختلف ایرانی بهخوبی دید؛ از کتیبهها و پارچهنوشتهها تا علم و کتلسازی، نقاشی قهوهخانهای و بخش مهمی از نقالی و تعزیه، در کنار شعر عاشورایی، همه و همه نشان از آمیختگی فرهنگ این مردم با کربلا و حسین(ع) دارد. به یاد امام حسین(ع) و تشنگی او در مراکز مهم تشیع مانند اصفهان، سنگابها بهوجود آمدند و حسینیهها بهعنوان مراکز تجمع مردم و عزاداری آنها در دنیای معماری در کنار تکایا و گذرها، شکل گرفت. عزاداری و سوگواری فقط به مراکزی مانند مساجد، حسینیهها و... محدود نشد، بلکه بسیاری از مؤمنان، خانههای خود را برای این امر، اختصاص دادند. خانههایی که هر سال در دهه محرم به گونهای دیگر میشوند و قرارگاه عاشقان حسین(ع) میگردند.
اصفهان با توجه به سابقه ارادت به اهل بیت پیامبر(ص) و بهخصوص از زمان حکومت دیلمیان و سپس از دوره صفویه به بعد، یکی از مهمترین شهرهای ایران در برپایی مراسمهای عزاداری اباعبدالله(ع) بوده است. بسیاری از مراسمها و نوع عزاداریها در طول تاریخ، تغییرات مختلفی داشته، بعضی از گونهها به کلی محو شده و گونههای دیگری سر برآورده است. هماکنون در اصفهان، خانههای قدیمی با سابقه طولانی در برپایی مراسم ویژه محرم وجود دارند. مساجد و تکایا از قدیم و در طول تاریخ، مهمترین و بهترین بستر عزاداری بودهاند. مساجد تاریخی نصفجهان، صدها سال است که شاهد دیدار مردم سوگوار اصفهان هستند.
در کنار مساجد مهم و اصلی شهر مانند مسجد جامع، مسجد حکیم، مسجد آقانور، مسجدسید و...، تقریباً بیشتر مساجدی که در بافت قدیمی شهر قرار دارند، سالیان بسیاری است که حرکت و حضور سوگواران حسینی را شاهدند. خانههای قدیمی نیز با خود خاطرات بسیاری از روضهها دارند؛ خاطراتی که بوی یا حسین(ع) میدهند. از این میان میتوان به خانه بنکدار و خانه زرگرباشی اشاره کرد. خانه بنکدار در چهارراه تختی و خانه زرگرباشی در خیابان طالقانی قرار دارند. دهه نخست محرم و اوج عزاداری، مردم اصفهان صبحها در جلسات وعظ و سوگواریهای این دو خانه شرکت میکنند. یکی از نکات جالب هر دوی این خانهها، شرکت مردم و اهدای نذورات در برگزاری این جلسات است. نذرها میآیند و در یک سیستم کاملاً مردمی باز به مردم برمیگردند. این حضور و چرخش نذورات در کنار کار و تلاش بانی و تمام علاقهمندان در این دو خانه، روضههایی خاص و متفاوت را ایجاد کرده است.
روضههایی که بسیاری برای برآورده شدن حاجات خود، به آنجا میآیند. دهههای مختلفی است که پرچم عزای امام حسین(ع) در این خانهها بر زمین نیفتاده است. مهمترین بخش مراسم در این خانهها، مانند بیشتر مراسمها همان روضهها، نوحهگریها و سینهزنیهاست. بسیاری از اصفهانیها دوست دارند برای یک بار هم که شده، در دهه محرم سری به این خانهها بزنند و لابهلای نوحههای سنتی گم شوند.
در کنار این دو خانه، خانه شهرستانیها در خیابان بزرگمهر، دهههای مختلفی است که صبح چهارشنبه هر هفته، میزبان مجلس روضه است. خانه پیرزاد در دردشت ابنسینا نیز سالها صبح دوشنبه، با عطر نام حسین(ع)، خوشبو میشود. در کنار این خانهها، میتوان از خانه رضوانی در دشتستان که به حسینیه تبدیل شده و شبهای محرم و صفر میزبان عاشقان خاندان پیامبر(ص) است نیز نام برد. خانهای که تجربه برگزاری یک دوره آیین پایانی شعر خانگی با حضور بهترین شاعران آیینی ایرانی در سال 1391 را داشت.
برگزاری روضه در غیر ماههای محرم و صفر نیز در اصفهان رواج دارد. خانه حاج آقا حجت ابطحی در خیابان احمدآباد، صبحهای فاطمیه محلی برای حضور علاقهمندان به سلسله امامت و ولایت است. بسیاری، از مناطق دور و مختلف، خود را به این مجلس روضه میرسانند.
البته در کنار این خانههای قدیمی، حسینیههایی چون عماد و رئیسالواعظین در خیابان احمدآباد و مکانهایی مانند بیتالزینب در خیابان فروغی و بیتالحسن در خیابان شیخ صفی را نباید فراموش کرد؛ مکانهایی با سابقه روضهخوانی بسیار طولانی. نسلهای مختلفی در این مکانها گرد هم آمده و سوگواری امام حسین(ع) را برپا کردهاند.
در اصفهان که مهمترین مرکز تولید هنر شیعی است و نسبت به جمعیت خود، بیشترین روضهها را برگزار میکند و بیشترین اسباب عزاداری با هنرمندی هنرمندانش برای تمام ایران ساخته میشود، نباید تعجب کرد که در ظروف آبخوری، با قلمزنی حک کردهاند: بنوش به یاد حسین(ع).
آری، اصفهان شهر موزه فرهنگ با تاریخ چندلایه و چندگانه، هم دوران پایتختی حکومتهای مختلف را تجربه کرده است و هم توانسته گروهها و اقشار گوناگون مهاجر را با آداب، رسوم و مراسم خاص و متفاوت در خود نگه دارد. از نشانههای حیات و بالندگی همه جوامع، وجود مراسمی است که در باورها و اعتقادات ریشه دارد. در جامعه، شهر و روستاهای ما نیز در عین مراسم مشابه با سایر مناطق، بهدلایل اعتقادی، تاریخی، جغرافیایی و اقتصادی، مراسم خاصی وجود دارد. مراسمی که نه تنها بخشی از فرهنگ پویا و جریان متداوم فرهنگی را شامل میشود، بلکه بهعنوان بخشی از آموزش و تربیت جامعه بهحساب میآید. آموزشی که به ظاهر رسمی و در چهارچوب اداری نیست، ولی هر ساله تقریباً همه جامعه را شامل میشود و برای هر کس، درسی دارد. آموزشی که مبتنی بر دادههای سنتی ما و برآمده و متکی بر پرورش و به عبارت قرآنی آن، «تزکیه» است. در این فرآیند، همه جا ذکر وجود دارد و همه چیز تذکر است. محلههای سوگ و عزا تا خانهها، همه با عَلَم و نشانه، محرم و وقت سوگ را معرفی میکنند. آموزشهای همگانی و سیالی که بارهای معرفتی مختلفی را بر دوش میکشند.
مخاطب روضهها و مجالس وعظ از نوعی آموزش شبیه کلاس درس و مدرسه برخوردارند، این در حالی است که مخاطبان دستههای عزاداری مانند سینهزنان، زنجیرزنان و همچنین تماشاگران تعزیه، از نوعی آموزش مشارکتی و گروهی بهره میبرند. در این نوع آموزش، گوش، چشم و حتی دست و پا بهطور مستقیم دخالت دارند. اگر چه نواهای حسینی و مجالس وعظ بیشتر متکی بر گوش مخاطب و زبان و بیان گوینده است، ولی در همین بخش نیز چشم مخاطب و فرم گوینده بسیار مؤثر است. در گونههای غیر از روضه، بخشهای دیگر نیز به شدت درگیر میشوند.
در کنار آنچه در سطح وسیع و بهطور معمول دیده میشود، میتوان از «نخلگردانی» نام برد. نخل همراه با دستههای زنجیرزن، در شهر و روستا و در مکانهای متبرک و امامزادههای استان اصفهان نیز به گردش در میآید؛ برای مثال، در «خور» و توابع آن در روز ششم محرم، دو علم زینت داده میشوند که با پارچههای رنگی و دستمال ابریشمی سیاه یزدی آراسته میگردند و روزهای بعد نیز در مواردی، پوشش علمها را تغییر میدهند.
نذریها و نوع آن، توزیع نذری و اطعام به نیت برآورده شدن حاجات، مصرف آنها بهخاطر تبرک و آمادهسازی آن از سر عشق، بخش دیگری از فرهنگ مردم اصفهان در محرم و عاشوراست. در گذشته بهطور وسیع و هم اکنون در بخشهایی، وقتی کسی از سفر کربلا برمیگشت و یا قصد سفر به آنجا را داشت، با مراسم شعرخوانی به نام «چاووشخوانی» روبرو بودیم. هنرهای مختلف مردم از هنرهای رسمی تا عامیانه در رخدادهای مربوط به امام حسین(ع) و کربلا شریک هستند و هر کدام با ایجاد فضایی خاص، آموزش و ذکری را بر عهده دارند. از بیرقها تا معماری مکانهای مذهبی و از نوع گرافیک محیط سوگواری گرفته تا شعر و نواهای مختلف که در روضهها و دستهها از آن استفاده میشود، همه و همه متکی بر هنر غنی ایرانی و اسلامی هستند. گویی سوگ امام حسین(ع)، تمام ذکر است. اصفهانیها با تسلط بر هنرهای مختلف، منشأ بخش مهمی از این نوع آثار آیینی و در نتیجه انتقال پیامهای آن بهخصوص شعارهای عاشورایی در کل ایران و جهان هستند.
سعید آقایی
انتهای پیام