به گزارش خبرنگار ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان، روز دوشنبه همزمان با روز عاشورا در هیئت ام ابیها(س) با موضوع «چرا اخلاص تنها راه تقرب است؟» به سخنرانی پرداخت.
گزیده سخنان وی در ادامه میآید:
گرایشات انسانها به چند دسته قابل تقسیم هستند. یک سلسله گرایشاتی هستند که ابتدائاً فعال هستند و نیازی به اکتساب ندارند و انگیزه ما را در انواع رفتارها مشخص میکنند. این موارد مانند گرایشهای غریزی و میل به خوردن هستند. اینها گرایشاتی هستند که انسان زندگی خود را با آنها شروع میکند و بعضا تا آخر عمر با انسان میمانند اگرچه مصادیق برتری پیدا کنند. نوزاد در آغاز، راحتی خود را در سیر شدن در آغوش مادر پیدا میکند اما بزرگتر که شود راحتی را در امور دیگر میبیند ولی راحت طلبی چیزی نیست که از انسان جدا شود.
مفهوم رشد در قرآن
گرایشهای دیگری هستند که انسان در طول زندگی کمکم به دست میآورد و غالب این گرایشها، مواردی هستند که انسان به آنها مبتلا میشود. اینها عمدتاً گرایشات بدی هستند و انسان یا به آنها عادت کرده یا در موقعیتهای خاص و در اثر زیاد و کم شدن رفتارهای خوب و بد در وی پدید میآید. مثلاً رسول خدا میفرماید من از کودکان خوشم میآید که اسباب بازی خود را برای فردا نگه نمیدارند بلکه به کنجکاوی اهمیت میدهد. این یک فضیلت انسانی است. اما انسان کمکم علاقه به جمع کردن پیدا میکند که خیلی هم این علاقه مذمت شده است چون انسان دائما مال خود را میشمارد و در قرآن هم تصریح شده که این رفتار بدی است. همچنین برخی از رقابتها وجود دارد که منجر به عداوت و حسادت میشود. کودکان اگر دعوا کنند بدون کینه از آن میگذرند اما کینهتوزی در انسانهای بزرگسال بر اثر برخی عداوتها پدید میآید.
رشد در قرآن به معنای راه درست است و با رشد کردن در فارسی متفاوت است به همین دلیل معنای دقیق خوب شدن در قرآن این نیست که شما بگردید تا چیزی را به دست بیاورید یا چیزی را به خودتان اضافه کنید بلکه معنای خوب شدن در قرآن این است که شما خوبیهایتان را حفظ و شکوفا کنید. به همین دلیل است که خدای متعال در قرآن کریم میفرماید: «إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ؛ و تنها آن کس سود برد که با دل با اخلاص پاک (از شرک و ریب و ریا) به درگاه خدا آید» (شعرا/ 89) خداوند چیزهای بیحد و اندازهای به انسان داده است و به همین دلیل همه خوبان عالم شرمنده خدا هستند و همواره بدهیهای خود را میشمارند و گریه میکنند چون نمیتوانند به خوبی از خدا تشکر کنند. خداوند به صراحت فرموده هرچه خوبی داری را من به تو دادهام و هرچه بدی داری از خود توست لذا صفات اکتسابی ما معمولا صفات بد هستند.
رحمت خدا در همه زندگی انسان
کتب اخلاقی میتوانند شما را مغرور کنند چراکه شما را به سمت فضایلی سوق میدهد که خدا میفرماید اصلا لازم نبود این چیزها را به دست بیاورید چون من که اینها را به شما داده بودم. به همین دلیل است که میگوییم انسان گرایشات اولیه غریزی دارد که منجر به حرکت وی میشود اما گرایشهایی که به دست میآوریم نوعاً خوب نیستند. خوبان هرچقدر که عبادت میکنند اما مغرور نمیشوند چون میگویند خودِ خدا دوست داشته ما عبادت کنیم بنابراین منتی هم بر سر او نداریم و هیچ وقت نمیتوانیم خوبیهایی که خداوند به ما داده است را تسویه کنیم.
مسیری که قرآن مقابل انسان ترسیم میکند مسیر خودشکوفایی است و میگوید به خودت بیا و خودت را فراموش نکن. بسیاری از ادبیات دینی ما متأسفانه از ادبیات سکولار و علوم تربیتی عرفی گرفته شده است. دین میگوید بیا و حرف الله را گوش بده. خیلیها اساساً با خدا قهر هستند و خدا را یک دستور دهنده تلقی میکنند که در حال زور گفتن به انسان است اما خداوند میگوید میخواهم راهی به تو نشان دهم که قدرتمند شده و محتاج هیچ کسی نباشی. این نوع نگاه به دین با نگاه اخلاقیون کاملاً متفاوت است اما متأسفانه برخی از نصایح اخلاقی سکولار اینقدر وارد ذهن و زبان مردم شده که نمیتوان از آنها جدا کرد.
رحمت خدا در جای جای زندگی انسان جاری است و اولین مرحله این رحمت نیز در خلقت انسان است. خداوند انسان را زیبا و پاک آفریده و انسان باید سعی کند خودش را پاک به نزد خدا برساند. خدا همه خوبیها را در وجود انسان گذاشته اما کشف این خوبیها بر عهده خود انسان است. قرآن میگوید انسان میتواند گرایشهای بد پیدا کند اما وقتی خوب شود فقط نتیجه شناخت خود بوده و در واقع اتفاق خاصی رخ نداده است. به همین دلیل است که گفته شده «من عرف نفسه فقد عرف ربّه». در حال حاضر تبلیغات اجتماعی ما برای دین، صددرصد ضد این روش است و آنچه در آموزش و پرورش تدوین میشود در این راستا نیست و به همین دلیل است که بسیاری از نوجوانان از دین گریزان شدهاند.
نیازمند توجه به فطرت انسان در تبلیغ هستیم
ما برای تبلیغ نیازمند تدبر صحیح هستیم تا در تبلیغ به فطرت انسان اهمیت دهیم. آدم علاقههای خوب را از بیرون نمیخرد بلکه آنها را در درون خود پیدا میکند و در واقع انسان باید تزکیه کند تا به این خوبیها برسد. خداوند هم فرموده که مرتبهای از وحی که الهام است را به همه انسانها دادهام تا از این طریق به خوبیهای خود پی ببرند. در این صورت انسان گرایشی با عنوان میل به تقرب به خداوند در درون خود پیدا میکند. علامت آن هم این است که اگر انسانی که مقرب به خداست را ببینیم از وی خوشمان میآید. خدای متعال صراحتاً طبقه مقربین را از طبقه آدمهای خوب جدا میکند لذا اساس تربیت دینی برای نوجوانان باید این باشد که آنها بدانند آیا میخواهند از خوبان باشند یا از مقربین؟
مقرب اصطلاحی در قرآن و برای گروهی خاص است. اگر شما میل به تقرب را در خودتان بیدار کنید فضیلتهایی همانند سخاوت و صد برابر آن را هم پیدا میکنید. به همین دلیل است که در حدیث آمده است: «حبّ الله نار لا يمرّ علي شيء الّا احترق» یعنی محبت خدا آتشی است که در هر چه بیفتد آن را بسوزاند. دین پیوند انسان با خدا را برقرار میکند و در این صورت انسان فقط پاسخ دهنده به محبتهای خداوند میشود. دین انسان را به نقطه مسابقه برای تقرب به خداوند میرساند. تقرب تمایلی است که اگر در انسان پیدا شود همه بدیهای خود را با نیل به تقرب جبران میکند و دائماً مشغول رسیدن به مرتبه عالی است.
انتهای پیام