به گزارش ایکنا، امید قربانخانی؛ استاد دانشگاه قم، شامگاه 11 شهریور در نشست علمی «تأملی در درسهای عاشورا» گفت: برای معرفی یک دانشگاه دو روش داریم، یکی اینکه هر بخشی از آن را به صورت مستقل برای بازدیدکنندگان توضیح دهیم و بگوییم دانشگاه مرکز تفریحی و ورزشی و سالن مطالعه و مسجد و خوابگاه و... دارد و روش دیگر این است که بگوییم دانشگاه برای فراگیری دانش بنانهاده شده و بخش اصلی آن مراکز آموزشی دانشگاه مانند کلاس و اتاق ارائه پایاننامه و... است و برای اینکه دانشجویان نخواهند بین دانشگاه و محیط زندگی ایاب و ذهاب داشته باشند خوابگاه ساختهایم یا برای رفاه بیشتر رستوران و مرکز ورزشی و... احداث شده است.
قربانخانی با بیان اینکه در تعریف دوم مسئول توضیحدهنده نسبتی بین همه بخشهای یک دانشگاه برقرار کرده و هدف از ایجاد هر بخشی را ذیل هدف اصلی که آموزش و پژوهش و پرورش است بیان میکند، افزود: در تعریف اول هر بخشی مستقل از دیگری است و این موضوع سبب میشود تا هدف اصلی کمرنگ شود و این ذهنیت ایجاد میشود که دانشگاه مرکزی چندمنظوره است نه تکمنظوره. به همین دلیل ممکن است یک دانشجو همه انرژی خود را صرف ورزش یا کارهای دیگر بکند و گاهی در کلاس درس حضور یابد و در نهایت از هدف اصلی دور بیفتد یعنی آموزش، که هدف اصلی دانشگاه است، همعرض تفریح و ورزش و... قرار میگیرد.
وی با بیان اینکه در تحلیل عاشورا هم میتوان از این دو روش بهره برد، تصریح کرد: در عاشورا فضایل زیادی مانند عفت و حیا، دوری از ظلم و مبارزه با ظلم، غیرت و راستگویی و صداقت و شجاعت و... وجود دارد و وقتی اینها را مستقل از یکدیگر تبیین کنیم و ارتباط آنها را با درس اصلی عاشورا برقرار نمیکنیم، ناخودآگاه سبب میشود تا درس و هدف اصلی عاشورا در عرض سایر اهداف قرار بگیرد و کمرنگ شود و برخی به راحتی خود را وارد دستگاه امام حسین(ع) به عنوان عزادار و هیئتی و سینهزن و ارادتمند میکنند، در حالی که اعمالی در زندگی خود مرتکب میشوند که با برنامه و اهداف امام حسین(ع) در تضاد قرار دارد.
قربانخانی اظهار کرد: مثلاً فرد مرتکب شرابخواری و رباخواری و روابط نامشروع و گناهان دیگر است و در عین حال فهمی از امام حسین(ع) دارد که اهداف قیام او را در منافات با این اعمال نمیداند و در مجالس عزاداری شرکت میکند. عرض بنده این نیست که نباید این افراد را در مجلس عزا راه داد بلکه افراد فهمی از امام حسین(ع) و عاشورا پیدا میکنند که هر گناهی را مرتکب شوند در تضاد با مجلس عزاداری حضرت و سیره و سلوک ایشان نمیدانند. البته برخی گناهانی مرتکب میشوند و در عین حال وارد این محافل و مجالس میشوند و حالت انکسار و توبه و پشیمانی از گناه دارند، ولی افرادی هستند که اعمال منافی با سلوک حضرت دارند و خود را منتسب به مکتب حسینی(ع) میدانند.
استاد دانشگاه قم گفت: در این شرایط شخصیت امام حسین(ع) در ذهن این افراد تحریف خواهد شد و علت این است که درسهای عاشورا را به صورت جزیرهای و مستقل از هم تبیین میکنیم. آیا نفس ایثار و گذشت ارزش است؟ فرض کنید در یک مجلس فسق و فجور و روابط نامحرمی، کسی ایثار کند و دیگری را بر خودش مقدم کند. آیا این کار واقعاً ایثار و ارزش است یا در حکومتی مانند اسرائیل و یا هر حکومت طاغوتی دیگر، جوانمردی و ایثار و گذشت و کمک به یکدیگر فینفسه ارزش است؟ (فارغ از نقش مثبتی که ممکن است در بهبود روابط اجتماعی داشته باشد). اینها زمانی ارزش محسوب میشوند که در راستای اهداف اصلی باشند که در قیام حسین(ع)، ظلمستیزی و انجام تکلیف و مبارزه با ظلم است.
او در ادامه اظهار کرد: اگر دروس عاشورا در راستای اهداف اصلی قیام امام حسین(ع) قرار نگیرند، به خودی خود تعالیبخش نخواهند بود، مثلاً مورد شاخص آن نماز است. آیا اگر کسی متعبد به نماز و روزه و مسائل عبادی باشد، ولی باعث تفرقه در جامعه اسلامی شود و بعد از وفات پیامبر(ص)، چنددستگی در امت ایشان ایجاد کند، نمازش فینفسه ارزشمند است؟ کمااینکه برخی با تعبد زیاد نسبت به این امور توانستند بین امت اسلامی تفرقه ایجاد کنند.
وی ادامه داد: بنابراین گاهی همین مسائل عبادی و ظاهرا خوب اگر بیرون از منظومه اهداف دینی و یا قیام عاشورا باشد توهم حقانیت ایجاد خواهد کرد. آیا نظامات غیردینی امروز که یکسری کارهای خوبی مانند نظم و صداقت را دارند توهم حقانیت را ایجاد نکردهاند؟ در بحث عاشورا هم اینطور است و اگر کسی اهل گناهان مختلف باشد و باز خود را جزء مکتب حسینی بداند و نسبت به خطای خود ابراز پشیمانی هم نکند، دچار توهم حقانیت شده است و به هدایت نخواهد رسید.
قربانخانی با بیان اینکه توجه به درس اصلی عاشورا خیلی مهم است، اظهار کرد: خداوند برای خلقت عالم برنامه و طرحی دارد و آسمان و زمین را به حق و برای عبودیت جن و انس آفریده و بر این عبودیت از همه انسانها در عالم ذر، عهد گرفته است تا بندگی خدا را بکنند و از شیطان پیروی نکنند و دعوت تمامی انبیای الهی در همین راستا بوده است. قرآن کریم در سوره مبارکه ابراهیم(ع) فرمودند: «الر كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ»﴿۱﴾؛ یعنی خدا پیامبر(ص) را فرستاد تا مردم از ظلمت به سمت نور هدایت شوند. هدف اصلی عاشورا بیرون از هدف اصلی خدا از آفرینش کائنات یعنی رسیدن بندگان به عبودیت الهی نیست. خداوند از همه بندگان میثاق عبودیت گرفته و وفای به این میثاق برای انبیاء و ائمه(ع) هدایت مردم به این سمت است.
وی ادامه داد: امام حسین(ع) خون قلب خود را فداکرد تا مردم به مسیر عبودیت و بندگی هدایت شوند و وظیفه ما به عنوان کسانی که خود را جزء مکتب ایشان میدانیم اطاعت و سرسپردگی به این مکتب است. بنابراین مهمترین درس عاشورا این است که حضرت وفای به عهد بندگی خدا کرد تا جایی که آخرین قطره خون خود و یاران و اعضای خانواده خود را فدای این راه کرد، در حالی که همه قوای عالم میتوانست در خدمت ایشان باشد و از قدرت یداللهی خود استفاده کند. حضرت مأمور بود که در راه هدایت بندگان به عهد خود با خدا وفا کند.
قربانخانی با اشاره به زیارت مطلقه امام حسین(ع)، ادامه داد: در یکی از فرازهای این زیارت میخوانیم؛ «اشهد انک قد بلغت و نصحت و... اوفیت»؛ یعنی شهادت میدهیم که تو پیام خدا را رساندی و خیرخواه مردم بودی و به عهد خودت با خدا وفا کردی. بنابراین درس عاشورا این است که ما به عنوان مدعیان مکتب حسینی پای عبودیت و بندگی خدا بایستیم و از این مسیر خارج نشویم. خدا این عالم را بیجهت خلق نکرده و عاشورا ذیل آن رخ داده است.
وی افزود: در عاشورا صحابی به نام سعیدبن عبدالله حنفی را داریم که سفیر کوفیان به سمت امام حسین(ع) بوده است. وقتی در شب عاشورا حضرت از همه بیعت برداشتند، او گفت که اگر مرا 70 بار بکشند و بدنم را بسوزانند و خاکستر آن را بر باد بدهند باز از تو جدا نمیشوم؛ یعنی چنین معرفتی به امام حسین(ع) دارد و به نظر بنده مصداق احسن الحال بوده است، زیرا خیلی فرق است بین کسی که دوست دارد در رکاب حسین(ع) شهید شود و به بهشت برود با کسی که جدایی از حسین(ع) را دوست ندارد و میگوید اگر 70 بار هم کشته شوم باز در رکاب تو خواهم ماند.
استاد دانشگاه قم تصریح کرد: سعیدبن عبدالله حنفی در ظهر عاشورا همراه با زهیر سینه سپر کردند تا حضرت نماز بخوانند و وقتی شهید شد 13 تیر در پیکر او بود و سیدالشهدا(ع) بر محضر او حاضر شد و سعید خطاب به امام گفت: «اوفیت یا اباعبدالله»؛ آیا من وفا کردم؟ تمام دغدغه برجستگان اصحاب عاشورا این بود که آیا به عهد بندگی خودشان با خدا که در حمایت و ولایت از امام حسین(ع) تجلی دارد وفا کردهاند. بنابراین مهمترین درس عاشورا وفا به عهد بندگی با خداست؛ همانطور که امام حسین(ع) و اصحابشان این کار را کردند. حضرت خطاب به او فرمود: «نعم و انت امامی فی الجنه».
وی در پایان گفت: اگر هدف اصلی بندگی خدا بود، درسهای عاشورا مانند ایثار و شجاعت و نماز و امر به معروف و نهی از منکر، ادب و... هم ارزشمند خواهد بود، وگرنه یک فرد داعشی هم شجاعت دارد، ولی شجاعت او باارزش نیست. لذا حضور در مجالس حضرت سیدالشهدا(ع) باید بندگی ما را زیاد کند و هر سال بعد از دو ماه عزاداری در خود بسنجیم که آیا عبودیت و بندگی ما نسبت به خدا بیشتر شده است و در این مسیر پایبندتر شدهایم؟ آیا هیئت و مسجد و حسینیه ما موفقتر از سال قبل بوده است؟ پس دروس عاشورا حق است، ولی همه آنها زمانی معنا خواهند داشت که در نسبت با درس اصلی سنجیده شوند و آن درس عبودیت و وفای به عهد در بندگی است.
انتهای پیام