در سالروز شهادت مولیالموحدین، اميرالمؤمنين علی(ع)، مخاطبان را به خواندن متن گفتاری از طاهره دوست، استاد حوزه و دانشگاه در کاشان که آن را در اختیار خبرگزاری ایکنا قرار داده است، با موضوع بررسی همزمان ابعاد گوناگون شخصیتی امام علی (ع)، شهادت ایشان و دلیل تداوم سلسله امامت از نسل امیرالمؤمنین(ع) با بهرهگیری از نهجالبلاغه، ادعیه و روایات دعوت میکنیم.
«زندگی ائمه(ع) سرشار از نور، رحمت و هدایت است و امیرالمؤمنین(ع) نیز از این قاعده مستثنا نیست. نکتهای که درباره ایشان باید مورد توجه قرار گیرد، این است که با پرداختن به یکی از ابعاد وجودی آن حضرت، نباید از سایر ابعاد غافل شد.
کتاب نهجالبلاغه شامل حوادث گوناگون زندگی امیرالمؤمنین علی(ع) است که برای خود، خانواده، یاران و حتی دشمنانشان رقم خورده و ایشان برحسب آن رخداد، خطبه، نامه یا حکمتی ایراد کرده تا راهنمای اتفاقات مشابهی باشد که در طول تاریخ واقع میشود.
برای مثال، یکی از این خطبهها به ماجرای آغاز جنگ با لشکریان شام و معاویه اشاره دارد که مدام این رویارویی از سوی حضرت به تأخیر میافتد. سیدرضی در سرفصل خطبه ۵۵ نهجالبلاغه نوشته است: «وقتی مردم مدارای امام را در به تأخیر انداختن آغاز جنگ دیدند، برای برخی از اصحاب، این شبهه ایجاد شد که نکند ایشان میترسد در جنگ با معاویه شکست بخورد یا کشته شود...»
بعد از پیچیدن این زمزمهها در لشکریان دوست و دشمن، امام(ع) همین خطبه سه خطی را که دنیایی از معرفت و معنا در آن نهفته است، ایراد کرد و فرمود: «اینکه میگویید خویشتنداری من از شروع جنگ بهدلیل ترس از مرگ است، به خدا سوگند برایم فرقی ندارد که من به سمت مرگ حرکت کنم یا مرگ به سمت من بیاید؛ اما اگر فکر میکنید که در جنگ با شامیان تردید دارم، به خدا سوگند هر روزی که جنگ را به تأخیر میاندازم، برای آن است که آرزو دارم عدهای از آنها هدایت و به ما ملحق شوند که این برای من از کشتار آنها در گمراهی بهتر است. »
درواقع منظور امیرالمؤمنین(ع) این است که اگر من تلخی طعنه شما را تحمل میکنم، بهدلیل این است که عدهای از دشمنان هدایت شوند و هدایت آنها از کشتنشان برای من شیرینتر است. به عبارتی، در اوج شهامت و شجاعت برای مبارزه با دشمنان، شاهد رأفت و محبت ایشان برای هدایت انسانها هستیم.
دنیای امروز، دنیای پیشرفت و تحولات لحظهای در هر زمینهایست؛ اما علم امام فراتر از تمام علوم است. ایشان در خطبه ۱۸۹ نهجالبلاغه میفرماید: «سَلونی قَبلِ اَنْ تَفْقِدونی. فَاِنّی بِطُرُقِ السَّماءِ اَعلَمُ مِنّی بِطُرُقِ الأرضِ؛ از من بپرسيد پيش از آنكه مرا نيابيد، كه من راههاى آسمان را بهتر از راههاى زمين مىدانم.» وقتی دانشمندان به این جمله میرسند، انگشت تعجب به دهان میگیرند؛ زیرا هر شخصیت علمی فقط در زمینه تخصصی خود میتواند به سؤالات پاسخ دهد. برای مثال اگر از جراح قلب، پرسشی راجع به چشم داشته باشیم، چیزی نمیداند؛ اما امام(ع) میگفت هر سؤالی دارید، از من بپرسید؛ چون من تمام مجهولات زمین و آسمان را میشناسم.
اهل بیت(ع) علومی دارند که هنوز عقل و ذهن بشری به آن نرسیده است. اميرالمؤمنين(ع) آنقدر پاسخ سوالات در زمینههای گوناگون را داده که جورج جرداق، دانشمند مسیحی گفت: «ای کاش مادر گیتی تمام توان خود را جمع میکرد و فردی مانند علی را به ما هدیه میداد تا ما دانشمندان جهان در مقابل او زانو بزنیم و سؤالات خود را از او بپرسیم.» درواقع اهل بیت(ع) در تمام ابعاد پیشتاز و الگو هستند و چنانچه به تمام ابعاد شخصیت آنها بپردازیم، باز هم نمیتوانیم قطرهای از فضایل ایشان را بیان کنیم.
یکی از غمانگیزترین و بیشترین بخشهای نهجالبلاغه راجع به بیوفایی یاران، دشمنی دشمنان و درددلهای امیرالمؤمنین(ع) و بسیاری از خطبههای آن، خطاب به اهل کوفه است؛ اهل کوفهای که ظاهراً از شیعیان و محبان امام بودند؛ اما مدام بیوفایی میکردند، زخم زبان میزدند و در یاری ایشان و دین سستی میورزیدند.
کار به جایی میرسد که مولا علی(ع) خدمت رسول خدا(ص) شکایت میکند. در خطبه ۷۰ نهجالبلاغه این کلمات غمانگیز را میخوانیم: «و قال (علیه السلام) في سحرة اليوم الذي ضُرِب فيه: مَلَكَتْنِي عَيْنِي وَ أَنَا جَالِسٌ فَسَنَحَ لِي رَسُولُ اللَّهِ (ص)، فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَاذَا لَقِيتُ مِنْ أُمَّتِكَ مِنَ الْأَوَدِ وَ اللَّدَدِ! فَقَالَ ادْعُ عَلَيْهِمْ. فَقُلْتُ أَبْدَلَنِي اللَّهُ بِهِمْ خَيْراً مِنْهُمْ وَ أَبْدَلَهُمْ بِي شَرّاً لَهُمْ مِنِّي؛ آن حضرت در سحرگاه روزى كه ضربتش زدند، فرمود: همچنان كه نشسته بودم، خواب چشمانم را ربود. رسول الله(ص) بر من گذر كرد. گفتم: يا رسول الله، از امت تو چه ناراستیها و كينهتوزیها ديدهام. گفت: نفرينشان كن.
گفتم: خداوند به جاى آنها به من بهتر از ايشان را دهد و به جاى من، بدترين كسان را بر ايشان گمارد.» ایشان در اوج غربت و مظلومیت این جملات را میفرماید که انسان را متأثر میکند. دوستان به ظاهر مسلمان با امام چه کرده بودند که سبب شدند این سخنان را بر زبان جاری کند؟ چقدر دردناک است که میبینیم ایشان درواقع آرزوی مرگ خود را میکند.
از خداوند مسئلت میکنیم که از شیعه بودن، فقط نام آن را یدک نکشیم و در جرگه شیعیان حقیقی درآییم. آمده است که وقتی امیرالمؤمنین(ع) در بیابان قدم برمیداشت، سلمان پا جای پای علی بن ابیطالب(ع) میگذاشت؛ زمانی که از دلیل این کارش سؤال کردند، گفت: «من میخواهم حتی در راه رفتن هم از مولا علی(ع) تبعیت کنم.» شیعه یعنی «پیرو» و چه خوب میتوان از مسلک سلمان به شیعه بودن و تبعیت محض دست یافت. ما با صدق گفتار، کردار و رفتار در شیعه بودن خود، باید از غربت و مظلومیت اماممان کم کنیم.
گفتیم یکی از ابعاد شخصیت مولا علی(ع)، غربت و مظلومیت اوست؛ اما عجیب اینکه در خطبه ۱۸۲ نهجالبلاغه به غربت آقا صاحبالزمان(عج) اشاره شده است: «... فَهُوَ مُغْتَرِبٌ إِذَا اغْتَرَبَ الْإِسْلَامُ؛ او غريب است هنگامى كه اسلام غريب شود.» ما خود را از شیعیان امیرالمؤمنین(ع) میدانیم و همواره کوفیان را بهدلیل تنها گذاشتن امام سرزنش میکنیم؛ اما حالا چرا خودمان امام زمان(عج) را تنها گذاشتهایم؟ اگر کوفیان امیرالمؤمنین(ع) را ۲۵ سال خانهنشین کردند، ما که فرزند ایشان را بیش از هزار و ۱۸۰ سال است، پردهنشین غیبت کردهایم.
بدانیم که امیرالمؤمنین(ع)، پدر مهربان آفرینش به ما وعدهای داد که روزی محقق خواهد شد. در خطبه ١٠٠ نهجالبلاغه میخوانیم: «... فَكَأَنَّكُمْ قَدْ تَكَامَلَتْ مِنَ اللَّهِ فِيكُمُ الصَّنَائِعُ وَ أَرَاكُمْ مَا كُنْتُمْ تَأْمُلُونَ؛ گويا میبينم در پرتو خاندان پيامبر(ص) نعمتهای خدا بر شما تمام شده و شما به آنچه آرزو داريد، رسيدهاید.»
بیایید وقتی امام علی(ع) در نهجالبلاغه صفات خوب یاران خود را بیان میکند، ما نیز سعی کنیم خود را به آن صفات بیاراییم و یار فرزند ایشان بشویم. وقتی از بیوفایی کوفیان شکایت میکند، ما رسم بیوفایی را کنار بگذاریم و یار وفادار برای امام زمان(عج) باشیم. نهجالبلاغه را کتابی برای ویترین خانهها و شعار دادن قرار ندهیم، آن را بهمثابه کتاب زندگی بشناسیم و راههای یاری امام عصر(عج) را از آن استخراج کنیم.
حضرت مهدی(ع) در نامههایی که برای ما به یادگار گذاشته، دو مطلب از ما خواسته است: «ترک گناه» و «دعای متحد برای ظهور». در شبهای قدر، دلهای مردم متحد است. بیایید در این لیالی، دعای متحد خود را تعجیل در ظهور امام زمان(عج) قرار دهیم و چه تقدیری بهتر از زندگی در دوران ظهور ایشان است؟
در اصول کافی، باب الحجة (در بعضی از چاپها در جلد دوم این کتاب است)، بارها با کلمات و عبارات گوناگون از ائمه(ع)، این جمله بیان شده است که «لولا الحجة لساخت الأرض بأهلها؛ اگر حجت خدا بر روی زمين نباشد، زمين مردم را به كام خود فرو میكشد.»
توجه به این نکته ضروریست که تمامی معصومین(ع)، حجتهای الهی هستند. درواقع سلسله امامت که از اميرالمؤمنين(ع) آغاز میشود، با نسل او ادامه پیدا میکند و هر کدام از اهل بیت(ع) در زمان خود، علت ثبات و استقرار آفرینش و امتداد حیات آن بودهاند تا زمان ما که نوبت به وجود مقدس امام زمان(عج) رسیده است.
در حدیث کسا نیز به این مطلب اشاره شده: «اِنّي ما خَلَقْتُ سَمآءً مَبْنِيَّةً، وَلا اَرْضاً مَدْحِيَّةً، وَلا قَمَراً مُنيراً، وَلا شَمْساً مُضيئَةً وَلا فَلَكاً يَدُورُ، وَلا بَحْراً يَجْري، وَلا فُلْكاً يَسْري، اِلاَّ لِأَجْلِكُمْ وَمَحَبَّتِكُمْ...؛ به راستی که من نیافریدم آسمان بناشده و نه زمین گسترده و نه ماه تابان و نه مهر درخشان و نه فلک چرخان و نه دریای روان و نه کشتی در جریان را مگر برای خاطر شما و محبت و دوستی شما.» پس قطعاً اهل بیت(ع) علت خلقت هستند و امتداد آفرینش نیز بر پایه وجود آنان است. در زیارت آل یاسین وقتی با عبارت «اُشْهِدُکَ یا مَوْلایَ اَنّی اَشْهَدُ...» از تک تک اهل بیت(ع) نام میبریم، خطاب به تمام آنها میگوییم که شما اولین مخلوق الهی هستید. از سویی در روایات آمده که اولین مخلوق الهی، نور ۱۴ معصوم(ع) به شمار میرود که در میان آنها، مولا امیرالمؤمنین(ع) نخستین مخلوق الهی و در زمان ما نیز حضرت صاحبالزمان(عج)، پرچمدار حیات و بقای عالم هستند.
در دعای عدیله خطاب به حضرت مهدی(ع) میگوییم: «... وَبِيمْنِهِ رُزِقَ الْوَرى، وَبِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَالسَّمآءُ...» به برکت وجود امام زمان(عج) است که تمام مخلوقات روزی میخورند و به برکت وجود ایشان است که زمین و آسمان پابرجاست.
مولا علی(ع) در حکمت ۱۴۷ نهجالبلاغه فرموده است: «اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً...؛ به خدا سوگند زمین هیچگاه از حجت الهی خالی نمیماند؛ یا آشکار است یا پنهان و مخفیست...»
در پایان لازم است ذکر کنم که ما باید ولایتپذیری خود را محک بزنیم. کوفیان امام زمان خود را تنها گذاشتند، ما برای ظهور امام زمان خود چه کردهایم؟ آیا مقدمهسازی انجام دادهایم؟ بیایید با خود عهد کنیم تا در سال جدید به ترک گناه بپردازیم و با مطالعه کتابهای معتبر مهدوی و آشنایی و آشنا کردن مردم با محبت امام زمان(عج) و زیباییهای ظهور، یاد و نام ایشان را در دل مردم و جامعه زنده کنیم.»
زهراسادات محمدی
انتهای پیام