به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خوزستان، هدی سرطان خون داشت، در عمر کوتاه 17 سالهاش، هشت سال بود که با این بیماری دست و پنجه نرم میکرد. این اواخر بعد از زیارت امام رضا(ع) حالش بهتر شده بود. میخواست به آرزویش برسد.
میخواست گرافیست شود. هدی به دلیل بیماری نتوانسته بود تحصیلاتش را در رشته گرافیک کامل کند. آرزو کرد. وقتی دید تنها نیست، وقتی به وجود حامیانی پیرامونش امیدوار شد، لب باز کرد و از آرزویش گفت.
وقتی فهمید و امیدوار شد کسانی هستند که یاد گرفتهاند، خودشان را لحظاتی جای او بگذارند و از رنجی که او میکشد، درد بکشند، وقتی دانست تنها نیست و دستهایی به سوی او و آرزویش دراز شدهاند؛ گفت میخواهد گرافیست معروفی شود، میخواهد اثرش را ببینند و او را در میان گرافیستها بشناسند. برگشته بود به روزهای خوب آرزو کردن و امیدبستن و اشتیاقهای خوب قبل. حالش کمی خوب شده بود.
مؤسسه پنجمین فصل قشنگ با کمک گروهی از هنرمندان برای رساندن هدی به آرزویش دست به کار شدند. فراخوانی منتشر شد و بنا شد هدی برای این جشنواره اثر بفرستد.
فراخوان جشنواره شهر آرزو به کمک مؤسسه پنجمین فصل قشنگ و گروهی از هنرمندان منتشر شد و طی آن از تمامی هنرمندان علاقهمند در رشته طراحی گرافیک دعوت شد تا با ارسال اثر خود با موضوع آرزو، به جشنواره هنری شهر آرزوها در تحقق آرزوی یکی از بیماران جوان سرطانی همدل باشند.
قرار شد تا 6 شهریور هنرمندان آثار خود را ارسال کنند و 19 شهریورماه (زمان پیشبینی شده اختتامیه جشنواره) هدی به آرزویش برسد و خود را در میان گرافیستهای معروف شهرش ببیند.
حالا هدی در میان ما نیست که برایمان از آرزوهایش سخن بگوید. دیر جنبیدیم و او این را فهمیده بود. 6 شهریور آمد و گذشت و یک نفر هم در جشنواره آروز شرکت نکرد؛ یک نفر هم ..
شاید هنرمندان وقت کافی برای فکر کردن به آرزوی هدی را نداشتند، شاید مردم شهرش به آرزوهای خود فکر میکردند و هدی بیش از این طاقت انتظار کشیدن را نداشت.
هدی رشیدی، مدیرعامل مؤسسه پنجمین فصل قشنگ اهواز در گفتوگو با خبرگزاری ایکنا گفت: هدی چهارشنبه شب (10 شهریورماه) از دنیا رفت. او دیگر به آرزویش نمیرسد.
وی اظهار کرد: دو ماه برای برگزاری جشنواره شهر آرزو تلاش کردیم، اما جامعه هنری برای تحقق این امر مشارکت و همکاری لازم را نکردند.
رشیدی گفت: این دومین آرزویی است که برآورده نشد. پیش از این سجاد آرزوی زیارت کربلا را داشت که پیش از رسیدن به آرزوی خود از دنیا رفت و بعد از آن بود که حامی مالی برای اعزام او به کربلا پیدا شد. ترس این وجود دارد که آرزوی امیررضا هم برآورده نشود؛ او دوست دارد «جناب خان» را از نزدیک ببیند.
مدیرعامل مؤسسه پنجمین فصل قشنگ در پایان گفت: عاجزانه از کسانی که میتوانند به این بچهها کمک کند، خواهش میکنم یک لحظه خود را جای این بچهها بگذارند. شاید یک لحظه دیگر این بچهها وجود نداشته باشند.