گناهانی که باید به قربانگاه ببریم + فیلم
کد خبر: 4069745
تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱۴۰۱ - ۰۸:۵۶
ادیب‌یزدی در گفت‌وگو با ایکنا تشریح کرد؛

گناهانی که باید به قربانگاه ببریم + فیلم

دبیر جامعه مبلغین با بیان اینکه برخی از صفات شیطانی به‌اندازه‌ای منفی و جانکاه است که باید سر از بدن آن جدا کرد، گفت: گناهانی که باید به قربانگاه برده شود گناهانی است که در جامعه ایجاد ناامیدی، زیادی بودن، خودکشی و نفس لایشفع(سیری ناپذیر بودن انسان) می‌کند.

حجت الاسلام مرتضی ادیب یزدی

عید قربان، به معنای بازگشت انسان به مقام تقرب الهی است که این مقام در سایه مبارزه با هوا‌های نفسانی و در پرتوی تهذیب، خودسازی و بهره‌گیری از فرصت‌های ناب به دست می‌آید. روز دهم ماه ذی‌الحجه مصادف با عید قربان، از بزرگ‌ترین عید‌های مسلمانان و یادآور فداکاری و ایثار ابراهیم در راه رضای معبود و تسلیم و ایمان اسماعیل در قربانگاه عشق است.

در مسیر بندگی، انسان بار‌ها بر سر دو راهی غریزه و وظیفه قرار می‌گیرد. در این دوراهی خطرناک، هر وقت وظیفه را انتخاب کند، در خط فرشتگان و پاکان قرار گرفته و آن روز برای او عید است. غریزه فرزنددوستی به ابراهیم(ع) می‌گوید اسماعیل را ذبح نکن و وظیفه به او می‌گوید فرزندت را در راه خدا ذبح کن! ابراهیم(ع) در این دو راهی، وظیفه را بر امیال شخصی و غریزه پیروز می‌کند و عید قربان، عید پیروزی عقل و وحی بر نفس می‌شود. حضرت امام سجاد(ع) حقیقت قربانی را این گونه بیان می‌کند: «حج‌گزار و قربانی‌کننده، با تمسک به حقیقت پرهیزکاری، گلوی دیو طمع را می‌بُرد و او را می‌کشد». شاید به دلیل همین تقوای ارزشمند نهفته در قربانی است که عید قربان را «حج اکبر» خوانده‌اند.

ایکنا بنابر رسالت کاری خود در پی یافتن حقایق و جریانات عظیم الهی و تربیتی این عید سعید به سراغ حجت‌الاسلام والمسلمین مرتضی ادیب‌یزدی، دبیر جامعه مبلغین رفت تا راه‌های رسیدن به تقرب الهی و چگونگی ذبح نفسانیت برای رسیدن به رضای حضرت حق را مورد کنکاش قرار دهد.
حجت‌الاسلام والمسلمین مرتضی ادیب‌یزدی در قسمت نخست گفت‌وگو با ایکنا درباره فلسفه و تاریخچه عید قربان و در قسمت دوم درباره ماجرای سربلند بیرون آمدن حضرت ابراهیم(ع) و حضرت اسماعیل(ع) از آزمون سخت الهی و رسیدن به مرحله تقرب حضرت حق‌تعالی سخن گفت. در قسمت سوم و پایانی این گفت‌وگو وی درباره خصایص اخلاقی منفی و گناهانی که باید به قربانگاه ببریم، سخن می‌گوید که در ادامه مشاهده می‌کنید و می‌خوانید.

ایکنا- بشر همیشه درگیر نفسانیت بوده و هست. به نظر شما کدام یک از صفات و خصایص اخلاقی خود را باید به قربانگاه ببریم؟

برخی از صفات شیطانی به‌اندازه‌ای منفی و جانکاه است که باید سر از بدن آن‌ها جدا کرد و نمی‌توان با آن همراهی کرد. حضرت حق‌تعالی اصلاً تاب و تحمل برخی از صفات زشت را ندارد و اصلاً نباید باشد. یک ذره آن هم خیلی است. سرانگشت آن هم خیلی است. این طور که در روایات ما آمده است برخی از صفات شیطانی به‌اندازه‌ای بد است که جامعه را به هلاکت می‌کشاند. برخی از صفات زشت و انحرافی من را خراب می‌کند. برخی از صفات نسل ما را خراب می‌کند. برخی از صفات خاندان ما را خراب می‌کند. برخی از صفات جامعه را به ضلالت و سیاهچال و لجن‌زار و بدبختی می‌کشاند. بدیهی است که بدی‌ها و گناهان هم مراتبی دارد؛ لذا آقایان قائل به تقسیم‌بندی بین گناهان کبیره و صغیره شدند ولو رأی بر این امر است که ما اصلاً گناه صغیره نداریم و آنچه که خداوند را ناراحت کند کبیره است والسلام.

حوزه شیطنت برخی از گناهان فقط نفس انسان است ولی حوزه نفوذشان به جامعه تسری پیدا می‌کند و اصلاً کمال را در جامعه به عقب می‌اندازد. حتی ممکن است گسترش پیدا کند و ظهور حضرت بقیه‌الله را به عقب بیندازد. خداوند متعال گناهانی را که ظهور حضرت را به عقب می‌اندازد اصلاً بر نمی‌تابد، چون فسادی از این بلند شده است که ظهور را عقب می‌اندازد که یک امر الهی است و حضرت صاحب خودشان لحظه به لحظه دعا می‌کنند خدایا ظهور من را تعجیل بفرما. یعنی گناهی باشد که دعای امام زمان(عج) نگذارد مستجاب شود و خواست خدا را نگذارد محقق شود پس معلوم می‌شود که برخی از گناهان خیلی وضعشان خراب است آن‌ها را باید به قربانگاه برد این تعبیری که شما فرمودید.

گناهانی که باید به قربانگاه برده شود گناهانی است که در جامعه ایجاد ناامیدی، زیادی بودن، خودکشی و نفس لایشفع(سیری‌ناپذیر بودن انسان) می‌کند برای مثال فرض کنید یکی از گناهانی که واقعاً تسری آن در جامعه موجب هلاکت جمعی است طمع است. طمع به این معنی که هر چیزی که طرف گیر می‌آورد باز هم برایش کم است. شما ماهی چقدر لازم داری که خودت را اداره کنی؟ اول طرف نمی‌دانست دور و بر خود چه خبر است؟ نه جزایر قناری را می‌شناخت نه تفریحگاه‌های کشور‌های سرمایه‌دار. می‌گفت من با ماهی ۸ میلیون تومان زندگی را اداره می‌کنم الآن ماهی ۸۰ میلیون درآمد دارد اما بازهم برایم کم است. می‌گفت من یک آپارتمان ۶۰ متری داشته باشم کلاهم را به آسمان می‌اندازم و با همسر و فرزند خود راحت زندگی می‌کنم الآن ۵۰ عدد از این آپارتمان‌ها دارد باز هم صبح تا شب جان می‌کند. یکی از زشت‌ترین صفات شیطانی طمع است، چون طمع نمی‌گذارد انسان به یک حد یقف برسد و به جایی برسد که بگوید اینجا دیگر بس است.

ادیب‌یزدی

تصور کنید در یک جامعه همه دنبال همه چیز باشند و هیچ‌کس هم حد یقف نداشته باشد. در آن جامعه چه اتفاقی می‌افتد من گریبان تو را می‌گیرم و می‌گویم تو هستی که نمی‌گذاری من به آرزوهایم برسم. من و تو گریبان یکی دیگر را می‌گیریم. باز سه نفری علیه یک نفر دیگر توطئه می‌کنیم. همه با هم علیه یکی دیگر توطئه می‌کنیم. اصلاً جامعه مملو از توطئه می‌شود. مملو از بدبینی، خودخواهی و کبر می‌شود. یکمرتبه چشم باز می‌کنیم مشاهده می‌کنیم قوه قضاییه ۱۸ میلیون پرونده دارد چه‌کار می‌کنیم؟ مگر کل جمعیت کشور چقدر است؟ جمعیت کشور حدود ۸۵ میلیون نفر است اگر ۱۸ میلیون پرونده وجود داشته باشد لذا هر پرونده حداقل یک شاکی و متشاکی دارد می‌شود ۳۶ میلیون نفر و خیلی از پرونده‌ها بالای ده نفر شکات جمعی دارد یعنی نصف بیشتر جمعیت گریبان یکدیگر را گرفتند و با هم دعوا دارند و آن نصف دیگر جمعیت هم حتماً وقت نداشتند که دنبال شکایت باشند و یا یک بزرگتری بوده که به آن‌ها گفته است آرامش خود را حفظ کنند و شکایتی نداشته باشند. یا راه دادگاه را بلد نبودند یا پول وکیل را نداشته که پرداخت کند. این چه جامعه‌ای است؟ واقعاً شرم‌آور است. اگر ما حرف از عید قربان می‌زنیم و اگر منتظر حلول عید بسیار شریف و عظیم غدیر هستیم، نباید شاهد اعداد و ارقامی در پرونده‌های قوه قضاییه باشیم. شما پانصدهزار قاضی را استخدام کنید نمی‌توانند به حجم بالای پرونده‌های موجود قضایی رسیدگی کنند.

ما باید مشاهده کنیم که ریشه‌های پرونده‌زایی کجاست. ریشه‌های انحراف کجاست؟ قطعاً در صدر آن‌ها طمع است. یکی دیگر از آن گناهانی که در آحاد جامعه تسری پیدا می‌کند، تکبر و خودبینی و خودبزرگ‌بینی است. یعنی به هر جایگاهی که برسد باز هم رضایت ندارد. مدیر کل، معاون وزیر و یا وزیر شود، بازهم رضایت ندارد. این دائماً دنبال این است که یک موقعیتی پیدا کند اسم او در فامیل و محل پیچیده شود و بعد برای اینکه آن پست را گیر بیاورد دست به هر تخلفی می‌زند. به هر صورت همین طمع، بخل، ترس، حسد و تکبر است که مادر زاینده گناهان دیگر است؛ یعنی گناهان دیگر همه ناشی از این گناهان اصلی و محوری می‌شوند. امیدواریم که ما بتوانیم به برکت این عید قربان طمع خود را به قربانگاه ببریم و قناعت را در زندگی خود شعار قرار دهیم روش و سیره زندگی حضرت امیرالمؤمنین(ع) را الگوی خود قرار دهیم.

حضرت امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: «لا تکن مِمَّن یرجُو الآخِرَةَ بغیرِ العَمَلِ، یقولُ فی الدنیا بقَولِ الزاهِدینَ و یعمَلُ فی‌ها بعَمَلِ الراغِبینَ. آن اُعطِی مِنها لم یشبَعْ و آن مُنِعَ مِنها لم یقنَعْ؛ چونان کسى مباش که بدون عمل به آخرت امیدوار است در دنیا، چون پارسایان سخن می‌گوید، اما به مانند دنیا خواهان عمل می‌کند. اگر از دنیا چیزى به او داده شود، سیر نمی‌گردد و اگر داده نشود، قانع نیست.» و یا در جای دیگری می‌فرمایند: «وَ ایمُ اللّه ِ یمینا أستَثنی فی‌ها بمَشیئَةِ اللّه ِلَأرُوضَنَّ نَفسی رِیاضَةً تَهِشُّ مَعَها إلَى القُرصِ إذا قَدَرَت علَیهِ مَطعوما و تَقنَعُ بالمِلحِ مَأدُوما؛ به خدا سوگند، سوگندى که در آن مشیت خدا را مستثنا می‌کنم؛ نفْس خود را چنان ریاضت و پرورش دهم که، چون به گِرده نانى، دست یابد، شاد گردد و به نان‌خورش نمک بسازد.»

امیرالمؤمنین امام علی علیه‌السلام در بخشی از نامه تاریخی خویش به عثمان بن حفیف چنین می‌نگارند: «الاَ وَ آن لِکُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاما یَقْتَدِی بِهِ، وَ یَسْتَضِی ءُ بِنُورِ عِلْمِهِ، اءَلاَ وَ آن إِمَامَکُمْ قَدِ اکْتَفَى مِنْ دُنْیَاهُ بِطِمْرَیْهِ، وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَیْهِ، اءَلاَ وَ إِنَّکُمْ لاَ تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِکَ، وَ لَکِنْ اءَعِینُونِی بِوَرَعٍ وَاجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ، فَوَاللَّهِ مَا کَنَزْتُ مِنْ دُنْیَاکُمْ تِبْرا وَ لاَ ادَّخَرْتُ مِنْ غَنَائِمِهَا وَفْرا، وَ لاَ اءَعْدَدْتُ لِبَالِی ثَوْبِی طِمْرا. وَ لاَ حُزْتُ مِنْ اءَرْضِهَا شِبْرا وَ لاَ اءَخَذْتُ مِنْهُ إِلا کَقُوتِ اءَتَانٍ دَبِرَةٍ؛ آگاه باش هر پیروى را امامى است که از او پیروى مى‌کند و از نور دانشش روشنى مى‌گیرد. پیشوای شما علی بن ابی‌طالب از دنیا به دو لباس کهنه و از خوراک به دو قرص نان بسنده کرده است. آگاه باشید که شما هرگز توان آن را ندارید؛ ولی با زهد، پارسایی و تلاش و پاکی و استواری مرا یاری کنید. به خدا سوگند من از دنیای شما طلا و نقره‌ای پس‌انداز نکردم و از غنائم و ثروت‌های آن ذخیره نکرده و برای این لباس کهنه‌ام بدلی آماده نساخته‌ام و از زمین آن یک وجب به خود اختصاص نداده و از این دنیا جز خوراک ناچیز بهره‌ای نبرده‌ام.» حضرت امیر به‌اندازه‌ای قبای خود را نزد خیاط برای وصله زدن بردند که خجالت می‌کشیدند نزد خیاط بروند. به اندازه سر سوزنی حرص دنیا نداشتند. اگر امیرالمؤمنین علی(ع) پیشوای ماست باید ذره‌ای از دریای اخلاقیات و سنت آن بزرگوار در زندگی پیاده‌سازی کنیم.

نکته دیگری که باید خاطرنشان کرد این است که مردم به بزرگ‌تر‌های خود نگاه می‌کنند و مسئولان باید توجه به حدیث «الناس علی دین ملوکهم؛ مردم از رفتار و کردار رهبران و مسئولان تبعیت می‌کنند» داشته باشند. مردم بر منهج بزرگان جامعه(چه بزرگان سیاسی چه بزرگان علمی و ...) حرکت می‌کنند. هر جامعه‌ای وارث سنت و اصول پذیرفته شده‌ای است که رهبران آن، بنیان‌گذاران آن اصول و سنت‌ها بوده‌اند. جامعه اسلامی نیز دارای سنت‌های صالحه است که رهبران دینی بنیان‌گذاران آن‌ها بوده و ریشه در معارف اسلامی دارند؛ که می‌توان از آن به‌عنوان ارزش‌های اسلامی یاد کرد. هویت و استقلال جامعه اسلامی بستگی به حفظ آن سنت‌ها داشته و حفظ آن موجب وحدت اسلامی است. برخی از قیام‌ها نیز برای حفظ و احیای آن سنت‌ها شکل می‌گیرند. چنانکه انقلاب اسلامی ایران برای حاکمیت دین خدا و احیای سنت و ارزش‌های اسلامی به وجود آمد. از این رو می‌توان گفت که انقلاب اسلامی ایران، یک انقلاب ارزشی است. هزاران شهید خون دادند تا شجره طیبه ارزش‌های اسلامی و سنت محمد(ص) و سنت علوی ببار بنشیند. حفظ ارزش‌ها در فرهنگ ائمه(ع) از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است؛ چنانکه امام حسین(ع) یکی از اهداف قیام خود را احیاء سنت و محو بدعت بیان کرده است.

ماشین فلان باید زیر پای من باشد. اتاق کار باید دکوراسیون فاخر داشته باشد و... تقاضا می‌کنیم مسئولان دست از مسابقه اشرافیگری و خودخواهی و زیاده‌طلبی بردارند و بینی و بین‌الله میان همسر و فرزند خودمان و همسر و فرزند مردم فرقی قائل نشویم. مگر فرزند مسئولان چه کسانی هستند که حتماً باید به اروپا برای ادامه تحصیل بروند، ولی فرزند برادر من در یک مدرسه دولتی در جنوب شهر تهران تحصیل کند. چرا همسر مسئولی گلوبندی به گردنش آویزان باشد که هیچ‌کس نتواند روی آن قیمت بگذارد. این گلوبند همان «فِی جِیدِهَا حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ» است که به گردن ام جمیل بود و همین گلوبند هم مسئول را به جهنم می‌کشاند، هم همسرش را. تقاضا می‌کنم یک مقدار فتیله‌ها را پایین بکشیم و مانند شیعه امیرالمؤمنین علی(ع) زندگی کنیم. البته که شیعیان امیرالمؤمنین که مقام بسیار بالایی دارند اگر نمی‌توانیم مانند آن‌ها باشیم حداقل مانند محبین امیرالمؤمنین علی(ع) زندگی کنیم تا یک مقدار درد‌های جامعه تسکین پیدا کند و مردم هم تکلیف خود را بدانند. به خدا قسم اگر مسئولان دست از برخی از حرکات زننده بردارند مردم متعادل و آرام می‌شوند. مردم بفهمند فرزندان مسئولان خارج از کشور تحصیل می‌کنند و ماهی چندین هزار دلار برای آن‌ها می‌فرستند دلیلی ندارد که پای منبر بنشینند، چون می‌گویند حاجی اگر بد است چرا خودت عمل می‌کنی. باید اصلاحات به طور جدی آغاز شود و ما امید داریم که در ذیل هدایت‌های مقام معظم رهبری بتوانیم یک مقداری موجبات آرامش و صفا را در میان مردم ایجاد کنیم. مسئولان مردم را آرام کنند. مردم از این التهاب و تبعیض بیزار هستند و زمانی که تبعیض برطرف شد مسئولان خواهند دید که چه مردم باوفا و نجیبی داریم.

خدا حضرت امام خمینی(ره) را رحمت کند. ایشان وقتی در سال ۴۳ به خارج از کشور تبعید شدند سال‌ها مردم از ایشان بی‌خبر بودند و در سال ۵۷ که انقلاب پیروز شد خیلی‌ها ایشان را ندیده بودند، ولی به‌اندازه‌ای آقا با رفتار و کردار الهی خود در دل‌های مردم نفوذ کرده بودند فقط کافی بود ایشان بگوید مردم کردستان را نجات دهید یا مردم به جبهه‌ها اعزام شوند. آن زمان بود که مردم فوج فوج به دعوت ایشان لبیک می‌گفتند. پس باید مسئولان توجه داشته باشند که رضایت این ملت شریف و نجیب را کسب کنند.

ایکنا- رها نشدن از تعلقات دنیوی جامعه را به چه سمتی سوق می‌دهد؟

این رها نشدن یکشبه حاصل نشده است و نتیجه تحمل صفات شیطانی در وجود خود انسان است. برخی از مرض‌ها هستند که یکشبه به وجود می‌آیند، اما برخی از مرض‌ها را حاصل سال‌ها درگیری نفس انسان با تعلقات دنیوی است. آن کسی که به هیچ عنوان نمی‌تواند از تعلقات دنیوی چشم‌پوشی کند نشان می‌دهد که مدت‌هاست درگیر محبت دنیا بوده است. دنیا خیلی عشوه‌گری دارد. اصلاً دنیا که نام این عالمی است که در آن زندگی می‌کنیم و قرآن هم این نام را تائید کرده است. لذا ۱۳۲ مرتبه کلمه دنیا در قرآن آمده است و تنها کلمه‌ای است که قاعده «یرملون» در آن رعایت نمی‌شود و همه قاریان و اساتید می‌فرمایند «دنیا» نه «دیا».

دنیا از ریشه دنو و دنائت است دنائت یعنی پستی. می‌گویند فلانی کارمند دون‌پایه است یعنی مقام پایینی دارد. دنیا از همان دون و دنائت و دنی پستی می‌آید. افعل و تفضیل هم هست بر وزن فعلا. یعنی مؤنث است و مذکر آن می‌شود ادنا مانند کبری که مذکر آن اکبر می‌شود. دنیا یعنی پست‌ترین است و عالم ظهور پستی‌ها است. در چنین عالمی است که یزید روی تخت طلا می‌نشیند و رأس مطهر ولی خدا را در تشت طلا جلوی او می‌گذارند. دنیا چقدر پست است که کسی مانند یزید را بالانشین می‌کند البته یزید بالانشین نمی‌ماند، ولی علی‌الظاهر بالانشین بود.

این دنیا با یک عشوه‌گری‌هایی در دل‌های مردم و در دل‌های اهل دنیا جا باز می‌کند و طرف مشاهده می‌کند، چون پول دارد همه به او احترام می‌گذارند و می‌خواهد این احترام را همیشه داشته باشد. در نتیجه می‌گوید من باید همیشه پولدار باشم یعنی استنتاجات اینچنینی نیز پیش خود خواهد داشت و حال اینکه این گونه نیست. خیلی جا‌ها پول کارآمد نیست و آن نفس پاک و ذات پاک کارآمد است. منتهی شخصی که تجربه ندارد سرگرم عشوه‌گری‌ها دنیا است و چون دنیا با عشوه‌گری به انسان‌های که زمینه در آن‌ها است نزدیک می‌شود این‌ها گول عشوه‌گری‌های دنیا را می‌خورند و فکر می‌کنند همه چیز در همین دنیا است لذا حاضر است همه داشته‌های خود را فدا کند تا دنیا را داشته باشد.

لازمه رها شدن از تعلقات دنیوی این است که در قربانگاه عبودیت حضرت حق و معرفت پروردگار عالمیان سر شیطان طمع را برید. البته این بریدن خیلی جسارت و قدرت می‌خواهد. این کار ابراهیم(ع) و اسماعیل(ع) است و کار هر کس نیست. یک شخص باید دوره‌های اخلاق را گذرانده و اراده داشته باشد تا خدا به او کمک کند تا بتواند دندان طمع را از جای خود در بیاورد و دور بیندازد و به آنچه خداوند برای او روزی کرده است قناعت کند.

ایکنا- انسان چگونه می‌تواند به خودمهارگری دست پیدا کند؟

خودمهارگری همان تقوا است که قرآن عزیز آن را به شدت مورد تذکر قرار می‌دهد و بیشترین کلمه‌ای که در قرآن مصرف شده؛ کلمه تقوا و مشتقات آن است. چهار هزار مرتبه کلمه تقوا و مشتقات آن در قرآن به کار رفته است یعنی اگر کسی از شما سؤال پرسید قرآن کتاب چیست؟ بگویید قرآن کتاب خودمهارگری و تقوا است.

تقوا به معنای خودداری است تا انسان بتواند نفس خود را مهار کند. برای رسیدن به تقوا باید بسیار تمرین کنیم تا به مرحله تقوا الهی دست پیدا کنیم. آن زمانی که دعوا می‌شود و همه منتظر هستند شما واکنشی نشان دهید در همین زمان باید نهیبی به خود بزنیم و جلوی رفتار ناپسند را بگیریم. حیوانات هستند که در تضارب منافع به یکدیگر شاخ می‌زنند و انسان نباید اینگونه رفتار کند. انسان باید هر لحظه به خود تذکر دهد لذا حضرت جواد(ع) در روایتی فرمودند: «الْمُؤْمِنُ یَحْتَاجُ إِلَى ثَلَاثِ خِصَالٍ: تَوْفِیقٍ مِنَ اللَّهِ؛ وَاعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ؛ قَبُولٍ مِمَّنْ یَنْصَحُه‏؛ مؤمن نیازمند به سه خصلت است: توفیق از جانب خدا؛ واعظى از نفس خود و در نهایت پذیرفتن نصیحت هر کس؛ که او را نصیحت کند.»

بر اساس فرمایش امام جواد(ع) مؤمن چه خوب است دارای سه صفت باشد. یکی از آن‌ها واعظ من نفسه است یعنی یک واعظ یک نصیحتگر علی‌الدوام در وجود خودش داشته باشد که دائم او را نصیحت و در مقابل هر فعلی که از او سر می‌زند تحلیل کند. برای مثال خنده بی‌جایی در مجلس نداشته باشد. چقدر خوب است که انسان یک واعظ در وجود خود داشته باشد. امیدوارم این نصیحت حضرت جواد(ع) مقبول جان ما واقع شود و امیدواریم از محبان و شیعیان این خاندان قرار بگیریم.

ایکنا- فلسفه و حکمت قربانی کردن چیست؟

قربانی کردن همانطور که از اسم آن پیداست قربان بر وزن فعلان است به معنی چیزی که انسان را مقرب درگاه خدا می‌کند. آن قربانی ارزش دارد که انسان را به خدای تبارک تعالی نزدیکتر کند. قربانی در اسلام فلسفه زیادی دارد. فلسفه اولیه آن این است که مسلمانان حلال‌خوار شوند. قرآن پرچم‌دار حلال‌خواری است تا مصرف گوشت گوسفند و گاو و سایر حیوانات حلال‌گوشت در میان مسلمانان شایع شود تا خدای نکرده مسلمانان مجبور به حرام‌خواری نشوند. الآن بسیاری از کشور‌های دنیا به بهانه اینکه جمعیت فراوان دارند پای خود را حتی فراتر از حرام‌خواری گذاشتند و کثافت‌خواری می‌کنند.

قربانی کردن و تقسیم آن بین فقرا و خویشاوندان تمرین سخاوت و دست‌گشادگی است که در سایه آن تقوا حاصل می‌شود؛ لذا در حج و در غیر حج این عمل مورد سفارش است و قرآن مجید در این زمینه می‌فرماید: «نه گوشت‌ها و نه خون‌هاى آن‌ها، هرگز به خدا نمی‌رسد. آنچه به او می‌رسد، تقوا و پرهیزگارى شماست...»؛ بنابراین حکمت انجام دادن قربانی، تقرب قربانی‌کننده به‌سوی خدا و تعالی و تقوای اوست؛ بنابراین، قربانی آنگاه پذیرفته است که با تقوا انجام گیرد و روح این عمل تقوا باشد. از این رو، هدف خداوند از واجب کردن قربانی در حج و قرار دادن آن در ردیف مناسک، این است که حاجیان با پیمودن یکی از پله‌های نیل به تقوا را با کشتن نفس پیموده و در مسیر تکامل و رسیدن به مرتبه انسان کامل قرار گیرند و روز به روز به خدا نزدیک‌تر شوند، همه عبادات کلاس‌هاى تربیت است. قربانى، درس ایثار و فداکارى و گذشت و آمادگى براى شهادت در راه خدا را به انسان‌ها می‌آموزد و درس کمک به نیازمندان و مستمندان است. لذا رفع تبعیض میان فقرا و اغنیا از فلسفه‌های قربانی کردن است، چون اسلام به فاصله طبقاتی اعتقاد ندارد. اگر شما مشاهده کرده باشید در جامعه‌ای برخی به‌اندازه‌ای دارند که نمی‌دانند با ثروت خود چه کنند و برخی لقمه نانی آغشته در خون به دست نمی‌آورند. این جامعه، اسلامی نیست و شیطان‌زده است و باید هر چه زودتر خود را از این شیطنت نجات دهد. لذا تمام صاحبان قدرت باید به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی داشته باشند که طبقه‌بندی در جامعه هر چه سریعتر از بین رفته و کار به فردا موکول نشود.

قربانی کردن حاجیان در روز عید قربان، نمادی از قربانی کردن هوا‌های نفسانی و ذبح نفس اماره و اژد‌های چهل سر نفس است. همان‌طوری که دستور خداوند به حضرت ابراهیم(ع) در مورد ذبح حضرت اسماعیل(ع) برای این منظور بوده است تا آن حضرت در پرتو این عمل با سرسخت‌ترین و ریشه‌دارترین عامل تعلق نفس که حب و دوستی فرزند است مبارزه کند و با اطاعت از خدا تعلق نفسانی را ریشه‌کن سازد؛ بنابراین، همان‌طور که اطاعت از این دستور نقش تربیتی بزرگی در جهت رهایی از زندان نفس و تعلقات حضرت ابراهیم(ع) و حضرت اسماعیل(ع) داشته و مقام و منزلت آنان را نزد خداوند بالاتر برده است، بر این اساس، قربانی کردن حاجیان در واقع نوعی جهاد با نفس در جهت زدودن تعلقات و وابستگی‌های دنیایی و مادی و رهایی از زندان مال‌پرستی و دنیاطلبی است.

حکمت مهم دیگر قربانی، طبق بیان نورانی امام سجاد(ع) این است که حج‌گزار و قربانی‌کننده با تمسک به حقیقت پرهیزگاری، گلوی دیو طمع را بریده و او را بکشد؛ بنابراین، صرف ذبح گاو و گوسفند و یا نحر شتر و رها کردن آن‌ها بدون توجه به فلسفه قربانی، مایه تعالی حج‌گزار نخواهد بود. از این رو شایسته است قصد او از این عمل، کشتن دیو درونی و ذبح طمع و تمنیات باشد و با این نیت و آرزو به این عمل اقدام کند و با یاد خدا در این تمرین وارد شود تا آثار آن در زندگی‌اش نمایان و متجلی شود. در این روز مسلمانان با رفتن به قربانگاه و قربانی کردن، این سنت خلیل(ع) را تجدید می‌کنند و نیز عشق، تسلیم و تعبد را به مرحله عمل و آزمون می‌گذارند و هنگام قربانی کلماتی را که وی در حال قربانی زمزمه می‌کرد، خلیل‌وار و عاشقانه می‌گویند: بار خدایا، همچنان که از ابراهیم، خلیلت و موسی کلیمت و محمد حبیبت، قبول کردی، این قربانی را از ما بپذیر.

ایکنا – عید قربان در کشور‌های اسلامی دیگر به چه صورت برگزار می‌شود؟

در سایر کشور‌های اسلامی عید قربان به شدت ترویج می‌شود. عید قربان، یکی از تعطیلات رسمی در تقویم اسلامی است که در کشور‌های اسلامی از یک روز تا یک هفته به مناسبت این عید بزرگ تعطیل بوده و در این مدت جشن‌ها و مراسم باشکوهی در این کشور‌ها برگزار می‌شود. البته نماز عید با کمال آن خوانده می‌شود و مسلمانان با لباس پاک و منزه در این مراسم حاضر می‌شوند و گوشت قربانی را بین فقرا تقسیم می‌کنند و به صله‌رحم می‌پردازند و شکلات و شربت و شیرینی بین مردم پخش می‌کنند. منتهی عید قربانی که در منظر ما شیعیان و ارادتمندان اهل‌بیت(ع) وجود دارد به‌مراتب از حیث عمق جدیتر از عید قربانی است که در میان سایر مسلمانان است. مسلمانان شیعه به معنای عید بیشتر می‌پردازند و اژد‌های چهل سر نفسانیات را باید گردن بزنند تا عید قربان محقق شود.

ایکنا- پیامبر اکرم(ص) برای برگزاری عید چه سنتی داشتند و ما تا چه اندازه به این سنت وفادار ماندیم؟

مسلمانان به پیامبر اکرم(ص) خیلی وفادار هستند و شدت عشق مسلمانان به ایشان در مدینه مشاهده می‌شود. رسول اکرم(ص) به طور کاملاً معجزه‌وار، محبت عمیق و بی‌سابقه در دل همه انسان‌ها و خصوصاً مسلمانان دارد. عمده‌ترین سنت ایشان، نماز روز عید، غسل روز عید، قربانی کردن و صله‌رحم، توجه به ایتام و فقرا بوده است و این موارد به شدت در میان مسلمانان رعایت می‌شود. در کشور ما هم دوران شکوه تعظیم عید قربان و عید غدیر را خواهیم دید.

ایکنا- چه درس‌هایی می‌توان از عید قربان دریافت کرد تا در بقیه سال آن را پیاده‌سازی کنیم؟

رفتار وجود مبارک حضرت ابراهیم(ع) و حضرت هاجر(س) و حضرت اسماعیل(ع) در دهمین روز ماه ذی‌حجه که بعد‌ها این رفتار بزرگان عالم مجموعه سنت حج را ایجاد کرد. حضرت امام خمینی(ره) از اصطلاح حج ابراهیمی استفاده می‌کردند و منظور ایشان همان کشتن نفس و بریدن سر طمع و سایر اصول شیطانی در وجود انسان بود. لذا سرتاسر رفتار جناب هاجر(س) و حضرت ابراهیم(ع) و حضرت اسماعیل(ع) درس است. چه در نماز طواف چه در بوسیدن حجر و چه در وقوف در عرفات و چه در لبیک‌گویی و چه وقوف در منا و اعمال ثلاثه روز عید قربان که عبارتت است از رمی جمرات(سنگ زدن شیطان)، ذبح کردن گوسفند در راه خدا، تراشیدن مو‌های سر با تیغ(کسی سفر اولش است واجب است سر خود را بتراشد که این موضوع فقط برای آقایان است) تمام این موارد درس‌هایی است که از عید قربان و از آفرینندگان اعمال این عید عزیز شریف گرفته شده است و هرکدام از این‌ها پیام‌های عجیبی دارد. برای مثال موی سر نماد زیبایی انسان‌هاست و حال اینکه شما در حج باید از ته تراشیده شود و انسان باید به جایی برسد که دنبال جمال و زیبایی خود نباشد بلکه باید دنبال جمیل و خداوند زیبایی‌ها باشد.

پایان اعمال انجام شده و سختی که از راه طولانی و اِحرام و وقوف در مشعر و عرفات و دیگر سختی‌های این سلوک و مناسک بزرگ و دشوار است، قبولی قربانی است و آن قربان کردن مورد پذیرش است که در قالب خداوند جا بیفتد و آن جز اخلاص نیست. آن قربانی و آن حجی قبول است که در مرتبه معنوی خلوص انجام پذیرد و آن همه مراحل و طی این اعمال و نماز و همه و همه برای نیل به اخلاصی است که ابراهیم به آن رسید و عمل قربانی او مورد قبول قرار گرفت و تمام این حرکات او به عنوان فریضه و عمل واجب در آخرین دین الهی بر مسلمانان فرض شد.

گفت‌وگو از علیرضا اصغرزاده 

انتهای پیام
captcha