محمدحسن قدیری ابیانه، کارشناس عالی مدیریت استراتژیک و سفیر پیشین کشورمان در استرالیا و مکزیک، در گفتوگو با ایکنا، در پاسخ به این سؤال که انقلاب اسلامی در حوزه سیاسی به ویژه حضور مردم وارتقای جایگاه مردم چه تحولی را نسبت به پیش از انقلاب رقم زد؟ گفت: پیش از انقلاب، حکومت دستنشانده انگلستان بر سر کار بود که موظف بود منافع انگلستان و سپس آمریکا را علیه منافع ایران ترجیح دهد.
وی با اشاره به اینکه رضاخان قطعات مهمی از خاک ایران را بخشید، افزود: کوههای آرارات کوچک (که بزرگتر از کشور سنگاپور بود) را به کشور ترکیه بخشید، 3 هزار کیلومتر مربع دشت ناامید را (که بیش از 4 هزار برابر وسعت سنگاپور است) به افغانستان بخشید، اروندرود را (با 150 کیلومتر طول در مرز ما) به عراق بخشید و سایر بخششها. پسرش نیز بحرین را بخشید که یک مجمعالجزایر است و نه یک جزیره.
بیشتر بخوانید:
قدیری ابیانه اظهار کرد: مستقل شدن ایران، یک دستاورد بزرگ است. مردم ما از آن زمان تاکنون تقریبا به طور متوسط سالی یکبار برای انتخاب نمایندگانشان پای صندوقهای رأی رفتهاند. این تقریبا در تمام دنیا بینظیر است. هیچ کشور و انقلابی را نمیبینید که 45 سال به این اندازه به افکار عمومی مراجعه کرده باشد و مردم پای صندوق رأیهای آمده باشند.
وی با تأکید بر اینکه ایران به معنای واقعی، سیاست نه شرقی و نه غربی را به معنای واقعی دنبال میکرد، افزود: در حالی که آن زمان تصور میکردند که نیاز است یا به شرق وابسته باشید و یا به غرب و ایران این تابو را شکست.
این کارشناس مسائل بینالمللی بیان کرد: از روز نخست علیه انقلاب اسلامی توطئه کردند؛ توطئههایی که هر کدام میتوانست یک نظام قدرتمند را به زمین بزند. همین که انقلاب با وجود این توطئهها پابرجا مانده، دستاورد بزرگی است، چه برسد به اینکه پیشرفتهای زیادی در زمینههای مختلف کردهایم به ویژه در مواردی که بیشترین تحریمها علیه ایران بوده است و امروز دشمنان ما نگران صادرات موشکها و پهپادهای پیشرفت ما هستند. درحالی که به دنبال تجزیه ایران بودند اما امروز نگران نفوذ ایران در بین ملتهای مختلف و حضورش در سواحل دریای مدیترانه و کارائیب در آمریکای جنوبی هستند. ایران شاهد بسیاری از پیشرفتها با حفظ استقلال خود بوده است.
وی درباره واقعیات رژیم پهلوی به لحاظ سیاسی و آزادیهای سیاسی و امکان نقد حاکمیت در آن دوران با وجود پروژه تطهیر رژیم منحوس پهلوی از سوی رسانههای معاند، افزود: رژیم طاغوت را در آن دوران میشد نقد کرد اما باید پشت سرش شکنجههای ساواک و زندان را هم تحمل میکردیم.
سفیر پیشین ایران در مکزیک و استرالیا با تأکید بر اینکه در آن زمان کمترین انتقاد از وضعیت موجود با شکنجه، زندان و اعدام پاسخ داده میشد، گفت: به نوشته روزنامههای رژیم شاه 80 درصد مردم زیر خط فقر بودند درحالی که آنها با جشنهای دو هزار و 500 ساله و بخشش اموال به سایر کشورها به ایران لطمه میزدند. رضاخان که یک روستایی بود، بیش از 40 هزار سند از زمینهای مرغوب را به نام خود زده بود که در این میان سند دو هزار روستا نیز بود. این یعنی بذل و بخشش تمامیت ارضی کشور و مصادره اموال مردم به نفع شخصی.
وی ادامه داد: نصف بودجه کشور در زمان رضاخان، صرف نیروهای مسلح میشد. زمان پهلوی دوم نیز بودجه زیادی در این رابطه هزینه شد اما نه برای استقلال ایران بلکه برای ژاندارمی منطقه به نفع غرب. این یعنی مثل اوکراین امروز که اوکراینیها باید فدا شوند به نفع غرب. ما نیز همین وضع را داشتیم و قرار نبود این سلاحها برای حفظ تمامیت ارضی ایران به کار رود اگر این موضوع مدنظر بود نباید بحرین را که مجمعالجزایر بود میبخشید.
این کارشناس عالی مدیریت استراتژیک با اشاره به اینکه آزادی بیان و انتخابات در رژیم پهلوی وجود نداشت، بیان کرد: اشخاصی چون فرح و ... برای انتخابات، سهمیه داشتند و انتخابات غیر واقعی در آن زمان برگزار میکردند. پیشرفت ایران نیز جزو اهداف آنها نبود.
وی تصریح کرد: از زمانی که ایران درآمدهای ارزی خوبی بدست آورد، آن را با بخشش به دیگر کشورها تا حد زیادی از دست دادند. پول زیادی به شهرداری لندن، ونیز، مصر، رژیم صهیونیستی و افغانستان و سایر ... کمک شد. تمام اینها برای این بود که حمایت غربیها، آمریکا، انگلیسیها و رژیم صهیونیستی را برای تداوم حکومت پهلوی و نه استقلال ایران، بدست بیاورند.
قدیریابیانه در پاسخ به این سؤال که مهمترین اقدامات برای بیاثر کردن پروژه تطهیر پهلوی چیست، گفت: در زمان رژیم پهلوی، رسانههای ما چون تلویزیون ما، فیلمهایی درباره وضع نامناسب معیشتی و رفاه مردم ایران تهیه و تولید کردهاند و مصاحبههایی انجام دادند اما در آن زمان اجازه پخش نداشتند اگر آرشیو صدا و سیما به خوبی نگهداری و بررسی شود، قطعا موارد زیادی را میتوان پیدا کرد که هم از زبان مردم و مسئولان رژیم و حتی خود محمدرضاشاه درباره فقر و بدبختی مردم ایران گفته شده است که میتوان آنها را چون قابلیت مستند و فیلم دارد به نمایش گذاشت.
وی تصریح کرد: ضمن اینکه روزنامههای آن زمان، نیز گاهی مطالبی در این خصوص مینوشتند؛ مانند چگونگی واگذاری بحرین و سخن معروف هویدا مبنی بر اینکه «دختری بوده شوهرش دادیم» و 80 درصد مردم زیر خط فقر هستند و ... با وجود اینکه رضاخان سه هزار کیلومتر را به افغانستان بخشیده بود، قرار بود 50 درصد آب هیرمند به ایران برسد تا در سیستان بلوچستان خشکسالی نشود. سیستان و بلوچستان به تنهایی، غلات ایران را تهیه میکرد. در ادامه نیز هویدا رفت و سهمیه آب را به افغانستان بخشید و این سهمیه را به 15 درصد کاهش داد. تمام اینها برای این بود که انگلستان این موارد را دیکته میکرد و رژیم پهلوی اطاعت و انجام میداد. اگر آنها باقی بودند حتی بدون جنگ دیگر بخشهای کشور را بذل و بخشش میکردند.
قدیری ابیانه بر استفاده از فیلمها و مجلات دوران طاغوت و بازنشر اعترافات مقامات شاه (که خیلی از آنها در فرایند پیروزی انقلاب اسلامی به کشورهای دیگر فرار کرده و پس از مرگ شاه حقایقی را بیان کردهاند) برای آگاهی نسل امروز، تأکید کرد و گفت: کتاب خاطرات حسین فردوست ـ که رفیق دوران کودکی شاه بوده است ـ در بردارنده حقایقی است که خوب است این مسائل برای افراد مطرح شود. اکنون عدهای هرچند قلیل، طرفدار پسر شاه هستند در حالی که او خانواده خود را نمیتواند اداره کند. مادر شاه با وجود دفن در آمریکا در یکی از قبرستانها به خاک سپرده شد که قبرستان گداها و بیپولها بود این یعنی آنها حتی حاضر نبودند پول یک قبر را برای مادربزرگ خود بدهند چه برسد به اینکه کمکی به مردم ایران کنند.
این کارشناس مسائل بینالمللی در پایان ضمن توصیهای به دستگاه قضایی و مردم، بیان کرد: همانطور که دادگاه رسیدگی به جنایات منافقین درحال برگزاری است، افرادی که در زمان شاه در زندان بوده، آسیب دیده و شکنجه شدهاند و یا از بستگان آنهایی هستند که در زندان طاغوت به شهادت رسیدهاند، به دادگاه شکایتهای شخصی ارائه دهند و خواستار جبران این خسارتها از اموال به غارت رفته ایران توسط شاه و خانوادهاش شوند؛ این موضوعی است که از آن غفلت کردهایم و باید انجام شود.
گفتوگو از سمیرا انصاری
انتهای پیام