دوره مجازی آموزش سبک زندگی و تفسیر قرآن کریم، همزمان با ماه مبارک رمضان از سوی حجتالاسلام والمسلمین عبدالامیر سلطانی برای علاقهمندان آغاز شده است. این آموزشها در ایکنای خوزستان بارگذاری میشود و نکات تفسیری و سبک زندگی آیات قرآن به ترتیب صفحات قرآن منتشر میشود.
آنچه در این نوشتار میخوانید نکات سبک زندگی و تفسیری صفحه دوازدهم قرآن کریم است:
سبک زندگی قرآنی
وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ ذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِنْكُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ(83)
در اين آيه به احسان سفارش و موارد آن به ترتيب اهميت مطرح شده است. سزاوارترين افراد براى احسان خويشاوندان آدمى هستند كه از ميان آنان پدر و مادر چون منشأ وجود وى به شمار مىروند از همه كس به او نزديکتر و به احسان سزاوارترند. در مورد غير خويشاوندان نيز يتيمان از آن روى كه خردسالانى بىسرپرستاند، از ديگر بينوايان به احسان سزاوارترند.
وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً. «حسناً» مصدر است و در آيه شريفه معناى وصفى (حَسَناً) دارد. آوردن مصدر به جاى وصف براى مبالغه است [مانند زيدٌ عدلٌ به جاى زيدٌ عادلٌ]. به هر حال، «قولوا للنّاس حسناً» سفارش به خوش گفتارى با مردم است، و اين كنايه از معاشرت نيكو با آن هاست. از امام باقر(ع) نقل شده است كه فرمود: با مردم بهترين سخنى را بگوييد كه دوست داريد با شما بگويند، كه خدا نفرين كننده و دشنامدهنده و كسى را كه از مؤمنان بدگويى مىكند و زشتخوى ناسزاگو و گداى سمج را دوست نمىدارد و انسان بردبار، با حيا و عفيف و خويشتندار را دوست مىدارد. [مجمع البيان، ج 1، ص 289]
از آنجا كه «النّاس» شامل مؤمنان و كافران مىشود، بايد با همگان حتى با كافران معاشرت نيكو داشت و بايد دانست كه معاشرت نيكو با كافران با آيات جهاد منافات ندارد تا گفته شود آيات جهاد كه جنگ با كافران را واجب کرده، ناسخ اين آيه است، زيرا مورد معاشرت غير از مورد جهاد است. درست مانند اين است كه كسى در مقام تأديب ديگرى، درشتگويى كند، ولى با او معاشرت نيكو هم داشته باشد.(1)
تفسیر
بَلى مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فَأُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ(81) وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيها خالِدُونَ (82)
این آيه يک قانون كلى و عمومى را كه از هر نظر منطقى است بيان مىكند. مىگويد: آرى كسانى كه تحصيل گناه كنند و آثار گناه سراسر وجودشان را بپوشاند آنها اهل دوزخند و هميشه در آن خواهند بود: (بَلى مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فَأُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ).
اين يك قانون كلى در باره گنهكاران از هر قوم و ملت و گروه و جماعت است. و اما در مورد مؤمنان پرهيزگار نيز يك قانون كلى و همگانى وجود دارد كه آيه بعد بيانگر آن است: كسانى كه ايمان آورده و عمل صالح انجام دادهاند آنها اصحاب بهشتند و جاودانه در آن خواهند بود: (وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيها خالِدُونَ).
«كسب» و «اكتساب» به معنى تحصيل كردن چيزى از روى اراده و اختيار است، بنابراين جمله «بَلى مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً» اشاره به كسانى است كه با علم و اختيار مرتكب گناهان مىشوند و تعبير «كسب» شايد از اين نظر باشد كه گنهكار در يك محاسبه كوتهبينانه انجام گناه را به سود خويش و ترك آن را به زيان خود مىپندارد، اينها همان كسانى هستند كه در چند آيه بعد به آنها اشاره كرده مىگويد: آنها آخرت را به زندگى دنيا فروختهاند لذا تخفيفى در مجازاتشان نيست.
«خطيئه» در بسيارى از موارد به معنى گناهانى است كه از روى عمد تحقق نيافته، ولى در آيه مورد بحث، به معنى گناه كبيره و يا آثار گناه است كه بر قلب و جان انسان مىنشيند. به هر حال مفهوم احاطه گناه اين است كه انسان آن قدر در گناهان فرو رود كه زندانى براى خود بسازد، زندانى كه منافذ آن بسته باشد.
توضيح اينكه گناهان كوچک و بزرگ در آغاز يک «عمل» است، سپس تبديل به «حالت» مىشود و با ادامه و اصرار، شكل «ملكه» به خود مىگيرد و هنگامى كه به اوج شدت خود برسد تمام وجود انسان را به رنگ گناه در مىآورد و عين وجود انسان مىشود.
در اين هنگام هيچ پند و موعظه و راهنمايى رهنمايان در وجود او اثر نخواهد كرد و در حقيقت با دست خود، قلب ماهيت خويش كرده است. از يک نظر چنين كسانى به كرمهايى میمانند كه اطراف خود پيلهاى مىتنند، پيلهاى كه آنان را زندانى و سر انجام خفه مىكند و روشن است سرنوشتى جز خلود در آتش براى آنها نخواهد بود.
با توجه به آياتى كه مىگويد خداوند تنها مشركان را نمىآمرزد و اما غير شرك، قابل بخشش است: (إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ- نساء- 48) و با توجه به اينكه در آيات مورد بحث كه سخن از خلود در آتش است، مىتوان نتيجه گرفت كه اين چنين گنهكاران سر انجام گوهر ايمان را از دست داده و مشرک و بىايمان از دنيا مىروند!(2)
منابع:
1. ترجمه قرآن براساس الميزان همراه با خلاصه تفسير الميزان ، ص12.
2. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج1، ص322.
انتهای پیام