دوره مجازی آموزش سبک زندگی و تفسیر قرآن کریم، به همت حجتالاسلام والمسلمین عبدالامیر سلطانی به بیان نکات تفسیری و سبک زندگی آیات قرآن به ترتیب صفحات قرآن میپردازد. آنچه در ادامه میخوانید نکات سبک زندگی و تفسیری صفحه بیست و هشتم قرآن کریم است:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ (سوره بقره، 183)
تقوا و خداترسى، در ظاهر و باطن، مهمترين اثر روزه است. «رمضان» از ماده «رَمض» به معناى سوزاندن است. البته سوزاندنى كه دود و خاكستر به همراه نداشته باشد. وجه تسميه اين ماه از آن روست كه در ماه رمضان، گناهان انسان سوزانده مىشود. ماه رمضان، ماه نزول قرآن است و تنها ماهى است كه نامش در قرآن آمده و شب قدر نيز در اين ماه است.
در رمضان، مؤمنان با كارت «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ» به ميهمانى خداوند دعوت شدهاند، و اين ميهمانى ويژگىهايى دارد:
1- ميزبان، خداوند است و ميهمانان را شخصاً دعوت كرده است.
2- وسيله پذيرايى، شب قدر، نزول قرآن، فرود آمدن فرشتگان، استجابت دعا، لطافت روح، و دورى از دوزخ است.
3- زمان پذيرايى، ماه رمضان است كه به گفته روايات، اول آن رحمت، وسط آن مغفرت و آخر آن پاداش است.
4- چگونگى پذيرايى، شب قدر به گونهاى است كه در آن نياز يك سال ميهمانان تأمين مىشود و زمين با نزول فرشتگان در شب قدر مزين مىشود.
5- غذاى اين ماه، غذاى روح است كه براى رشد معنوى لازم است، نه غذاى جسم. لطف غذاى اين مهمانى، آيات قرآن است كه تلاوت يك آيه آن در ماه رمضان همچون تلاوت تمام قرآن در ماههاى ديگر است.
اين ميهمانى هيچ سنخيتى با ميهمانىهاى دنيوى ندارد. خداوندِ عالِم و غنى و خالق و باقى و عزيز و جليل، ميزبان انسانهاى جاهل و فقير و فانى و مخلوق و ذليل مىشود و مىگويد: من دعايتان را مستجاب مىكنم و براى هر نفسى كه در ماه رمضان مىكشيد، پاداش تسبيحى عطا مىكنم.(1)
وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَ لْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ (سوره بقره، 186)
برخى از رسول خدا(ص) مىپرسيدند: خدا را چگونه بخوانيم، آيا خدا به ما نزديک است كه او را آهسته بخوانيم و يا دور است كه با فرياد بخوانيم؟! اين آيه در پاسخ آنان نازل شد.
دعا كننده، آن چنان مورد محبت پروردگار قرار دارد كه در اين آيه، هفت مرتبه خداوند تعبير خودم را براى لطف به او به كار برده است: اگر بندگان خودم درباره خودم پرسيدند، به آنان بگو: من خودم به آنان نزديک هستم و هرگاه خودم را بخوانند، خودم دعاهاى آنان را مستجاب مىكنم، پس به خودم ايمان بياورند و دعوت خودم را اجابت كنند. اين ارتباط محبتآميز در صورتى است كه انسان بخواهد با خداوند مناجات كند.
دعا كردن، همراه و همرنگ شدن با كل هستى است. طبق آيات، تمام هستى در تسبيح و قنوتند؛ «كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ» (بقره، 116) و تمام موجودات به درگاه او اظهار نياز دارند؛ «يَسْئَلُهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» (الرحمن، 29). پس ما نيز از او درخواست كنيم تا وصله ناهمگون هستى نباشيم.
قرآن درباره دعا سفارشاتى دارد، از آن جمله:
عدم استجابت دعاى ما به خاطر شرك يا جهل ماست. در تفسير الميزان مىخوانيم كه خداوند در اين آيه مىفرمايد: «أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ» خودم اجابت مىكنم دعا كنندهاى را كه فقط مرا بخواند و با اخلاص تمام، از من طلب خير كند. پس اگر دعا مستجاب نشد، يا به جهت آن است كه ما از خداوند خير نخواستهايم و در واقع براى ما شر بوده و يا اگر واقعاً خير بوده، خالصانه و صادقانه از خداوند درخواست نكردهايم و همراه با استمداد از غير بوده است. يا اينكه استجابت درخواست ما به مصلحت ما نباشد كه به فرموده روايات، در اين صورت به جاى آن بلايى از ما دور مىشود و يا براى آينده ما يا نسل ما ذخيره مىشود و يا در آخرت جبران مىشود.
در اصول كافى مىخوانيم: كسى كه غذاى حرام بخورد، يا امر به معروف و نهى از منكر نكند و يا از سر غفلت و بىاعتنايى دعا كند، دعايش مستجاب نمىشود.
معناى دعا، ترک كسب و كار نيست، بلكه توكل به خداوند همراه با تلاش است. لذا در حديث مىخوانيم: دعاى بيكار مستجاب نمىشود.
با توجه به اينكه كارهاى خداوند قانونمند و براساس عوامل و سنتهاى ثابت است، دعا چه نقشى دارد؟ همانگونه كه انسان در سفر، حكم نماز و روزهاش غير از انسان در وطن است، انسان دعاكننده با انسان غافل از خدا متفاوت هستند و سنت خداوند لطف به اوّلى است، نه دومى. آرى، دعا و گفتگو با خداوند، ظرفيت انسان را براى دريافت الطاف الهى بيشتر مىكند. همانگونه كه توسل و زيارت اولياى خدا، شرايط انسان را عوض مىكند. چنانكه اگر كودكى همراه پدر به مهمانى رود، دريافت محبتش بيش از آن خواهد بود كه تنها برود.(2)
منابع:
1. قرائتى، محسن، تفسير نور، ج1، ص285.
2. قرائتى، محسن، تفسير نور، ج1، ص288.
انتهای پیام