طب ایرانی در سالهای اخیر توجه بسیاری از مردم و مسئولان بهداشت و درمان کشور را به خود معطوف کرده است. شاهد این موضوع افزایش قابل توجه تعداد عطاریها و افرادی که خود را پزشک سنتی معرفی میکنند و از سوی دیگر واکنشهای مثبت و منفی مسئولان بهداشت و درمان به درمانهای مطرح در این طب است. اقبال مردم به این افراد نیز به شدت افزایش یافته ولی متأسفانه در این میان تعدادی از افراد با سوء استفاده از مشکلات و بیماریهای مردم با مطرح کردن ادعاهای غیر علمی به کلاهبرداری از مردم اقدام میکنند.
خبرگزاری ایکنا، برای آشنایی هر چه بیشتر مردم با حقایق مربوط به طب ایرانی سلسله درسگفتارهای «زندگی سالم به روایت طب ایرانی» را با تدریس حسین رضاییزاده، دکتری تخصصی طب سنتی ایران و معاون توسعه سلامت طب ایرانی وزارت بهداشت انجام داده است.
بخش اول و دوم این گفتوگوها با توجه به حضور گسترده مردم ایران در راهپیمایی اربعین به توصیههای طب ایرانی برای زائران اربعین اختصاص یافت و در بخشهای بعدی موضوعات تخصصی مربوط به طب ایرانی مطرح خواهد شد.
در بخش چهارم این مجموعه، موضوع طب اسلامی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است که این بخش را با هم میبینیم و میخوانیم.
نظام سلامت در اسلام یک موضوع بسیار مهم است که همین مسئله مورد توجه دانشگاهها و حوزههای علمیه بوده و است. در این بین واژهای در سالهای اخیر با عنوان طب اسلامی مرسوم شده است. میخواهیم صحبت کنیم که ما طب اسلامی داریم؟ یا آموزههای اسلامی طبی که باید برای دوران امروز مورد پژوهش قرار گیرند؟
طبی با پیشینه طولانی چند هزار ساله از قبل از ظهور اسلام داریم که بعد از ورود اسلام به ایران و در دوران اوج تمدن اسلامی از سوی علما و حکمای مسلمان و عمدتاً ایرانی به اوج خود رسید. امثال ابن سینا، رازی، علی بن عباس اهوازی، سید اسماعیل جرجانی و ... که هم حکیم و هم عالم بودند و بعضاً فقیه هم بودند مثل خاندان سید محمد حسین عقیلی علوی شیرازی که به توسعه طب کمک کردند و به آموزههای اسلامی هم کاملاً توجه داشتند.
اگر به این طب به عنوان آنچه که در کشورهای حوزه عربی، ایرانی و مسلمان (یک حوزه تمدنی و فرهنگی بزرگ است) توجه کنیم در مقابل آنچه که در غرب و شرق دورتر توسعه پیدا کرده، واژه طب اسلامی میتواند برای اشاره به این نوع طب صحیحتر باشد و به معنای طبی است که در کشورهای اسلامی و در پس زمینه تمدن اسلامی توسعه پیدا کرده است.
اما علما و فقهای بزرگ ما معتقد هستند اسلام یک مکتب طبی برای ما به ارمغان نیاورده است بلکه اسلام برای ما یکسری معیار، محک و عینک میدهد که همپای دانش روز با استفاده از دانش پیشینیان و طب سنتی ایرانی (که متعلق به قبل از ظهور اسلام و در تعامل با سایر کشورها و تمدنها بوده و در دانشگاهی مثل جندیشاپور که دانشگاه بینالمللی در حوزه آموزش پزشکی بوده، تدریس میشده است) با این معیار، محک و عینک اسلامی به حلال و حرام و درست و غلط آن توجه کنیم، به دانش روز و پژوهش احترام بگذاریم، به روشهای تحقیقات احترام بگذاریم و از همه اینها در کنار هم به نفع مردم استفاده کنیم. با این معیار، این تعریف تفکر، رویکرد یا نظام سلامت در اسلام است.
اما یکسری آموزهها هم در قالب حدیث و روایت برای ما نقل شده و وجود دارد. افرادی هستند که در حوزههای علمیه متخصص بررسی سوابق، مستندات، اصالت و هویت این احادیث هستند و بررسی میکنند آیا منبع حدیث صحیح است؟ آیا محتوای این احادیث عمومیت دارند؟ شمولیت دارند؟ به عموم مردم توصیه میشود؟ و یا اینکه محتوای حدیث تحت تأثیر زمان، مکان، مردم و مخاطب آن است.
تقریباً آنچه به نظر میآید فقهای ما ذکر کردهاند، این است که ما آموزههای اسلامی داریم که باید مورد پژوهش قرار گیرد اما به معنای عامیانهای که اکنون مرسوم است طب سنتی ایران و طب ایرانی داریم؛ نه طب اسلامی.
در جامعه ما عدهای عمدتاً غیر پزشک و بعضاً پزشک هستند که با یکسری اهداف خاص اقتصادی، تجاری، یا شاید تفکرات تعصبی نسبت به برخی از این آموزهها اقدام و توصیههایی به مردم ارائه میکنند و یا مردم را از برخی امکانات مثل واکسیناسیون به عنوان یک دانش پیشرفته حوزه پزشکی که در کنترل بسیاری از بیماریهای ویروسی و میکروبی موفق عمل کرده و جامعه ما را نیز مصون نگه داشته، نهی میکنند.
توجه داشته باشید که بدون تعصب و افراط و تفریط و بدون اینکه برای یک دانش تجربی تقدس قائل شویم، تصمیم بگیریم و رفتار کنیم. دانش تجربی یعنی دانشی که قابلیت نقد، آزمون و خطا دارد و پزشکی جزو دانشهایی است که از نظر همه حکما و علمای ما در طول تاریخ و همچنین در پزشکی جدید همیشه باید آزمون و نقد شود و هیچ تقدسی ندارد اما احترام دارد و مثل سایر دانشها باید به آن احترام گذاشت و به توسعه و پشیرفت آن اهتمام داشت. از تعصب دور باشیم، از افراط و تفریط دور باشیم و سلامتی خودمان و دیگران را به خطر نیندازیم و هر توصیهای را از هر کسی به هر اسمی قبول نکنیم.
انتهای پیام