طب ایرانی در سالهای اخیر توجه بسیاری از مردم و مسئولان بهداشت و درمان کشور را به خود معطوف کرده است. شاهد این موضوع افزایش قابل توجه تعداد عطاریها و افرادی که خود را پزشک سنتی معرفی میکنند و از سوی دیگر واکنشهای مثبت و منفی مسئولان بهداشت و درمان به درمانهای مطرح در این طب است. اقبال مردم به این افراد نیز به شدت افزایش یافته ولی متأسفانه در این میان تعدادی از افراد با سوءاستفاده از مشکلات و بیماریهای مردم با مطرح کردن ادعاهای غیر علمی به کلاهبرداری از مردم اقدام میکنند.
خبرگزاری ایکنا، برای آشنایی هر چه بیشتر مردم با حقایق مربوط به طب ایرانی سلسله درسگفتارهای «زندگی سالم به روایت طب ایرانی» را با تدریس حسین رضاییزاده، دکتری تخصصی طب سنتی ایران و معاون توسعه سلامت طب ایرانی وزارت بهداشت انجام داده است.
بخش اول و دوم این گفتوگوها با توجه به حضور گسترده مردم ایران در راهپیمایی اربعین به توصیههای طب ایرانی برای زائران اربعین اختصاص یافت و در بخشهای بعدی موضوعات تخصصی مربوط به طب ایرانی مطرح میشود.
در بخش پنجم این مجموعه طب مکمل و ابعاد و نحوه استفاده درست از این طب مورد تحلیل قرار گرفته است که این بخش را با هم میخوانیم.
در جلسه قبل در خصوص تعاریف طب سنتی، گیاهی، آموزههای اسلامی و طب ایرانی که چند سالی است در دانشگاههای علوم پزشکی کشورمان در حال تدریس، آموزش و پژوهش است، صحبت کردیم. اما مفهومی تحت عنوان طبهای مکمل هم داریم. مثلاً در کشورمان با طب سوزنی، یوگا و انواع روشهایی تحت عنوان «کایروپراکتیک» برای درمان برخی از مشکلات عضلانی و اسکلتی آشنا میشویم. اما اینها چه نوع درمانهایی هستند؟
سازمان بهداشت جهانی تعریفی کلی برای همه مردم دنیا در خصوص طب سنتی ارائه کرده است که در این تعریف آمده است: طبهای سنتی مبتی برپیشینه تمدنی، تاریخی، فرهنگی و آمیخته با زندگی روزمره مردم است و یک نگاه فلسفی به زندگی و حیات و مسائل مردم در آن وجود دارد. در مقابل این تعریف، طبهای مکمل عمدتاً در سالهای اخیر در برخی از کشورها به ویژه در کشورهای اروپایی توسعه پیدا کردهاند و طب سنتی یک کشور وارد یک فرهنگ و تمدن دیگر شده است.
کما اینکه طب سوزنی را اکنون در ایران هم داریم و یا اقسام مداخلاتی که تحت عنوان ورزش یوگا مبتنی بر دانش پزشکی «آیورودا» در هند در کشور ما و بسیاری از کشورهای دنیا توصیه میشود.
نکته این مسئله این است که این طبها مقداری تفاوت فرهنگی، قومی و بومی با ملت یا کشور جدیدی که وارد آن شدهاند، دارند. جاهایی این طب وارداتی کارکرد دارد و بر اساس شواهد علمی میتوان گفت نتیجه آن درمان به شرطی که درست، توسط فرد متخصص و برای بیمار مناسب ارائه شود، میتواند اثربخش باشد اما مواردی هم هست که بیشتر ادعا و گزافهگویی بوده توقع بیش از حد از یک دانش است.
این طبها به عنوان طب مکمل در کشورهای دیگر شناخته میشوند. در هر کشوری سازمان غذا و دارو و وزارت بهداشت آن کشور بر محدوده اختیارات و موارد مصرف این طبها نظارت و تعیین میکند این نوع روشها برای چه بیمارانی مناسب است، چه کسانی میتوانند آن خدمت را ارائه دهند و متقاضیان میتوانند به چه کسانی و یا چه مراکزی مراجعه کنند. پس وقتی به این افراد یا مراکز مراجعه میکنیم باید ببینیم که آیا گواهی لازم و تأییده را از سازمان نظام پزشکی و وزارت بهداشت آن کشور دارند یا خیر.
در کشور ما لزوماً کسی که در امر درمان دخالت میکند و متولی سلامت مردم میشود باید پزشک باشد. به دلیل اینکه باید با قوانین پزشکی آشنا باشد، موارد خطر را متوجه باشد، علامتهای اولیه بیماریها و ساعات طلایی درمان و نحوه مداخله برای جلوگیری از پیشرفت بیماری را بداند و اگر آن فرد صلاحیت لازم را نداشته باشد ممکن است این زمان طلایی را از دست بدهیم. همچنین اگر آن فرد پزشک نباشد، ممکن است نتواند از ابزارهای تشخیصی تکمیلی و آزمایشگاهی برای ما استفاده کند.
پس مثل بسیاری از کشورهای دنیا شرط لازم این است که ارائه دهنده طب مکمل حتماً باید پزشک باشد و اجازه دخالت در امر تشخیص و درمان را داشته باشد آنوقت اگر صلاحیت داشته باشد و دانش و تجربه و گواهی کار داشته باشد میداند که طب سوزنی برای درمان چه بیماریهایی خوب است، یوگا یا مدیتیشن، تنآرامی، ماساژ یا برخی گیاهان دارویی کجا و برای چه بیماری باید استفاده شود.
پس توصیه میکنیم چه در خصوص طب سنتی ایران یا طب ایرانی و چه در خصوص طب مکمل حتماً از پزشکان متخصصی که تحصیلات دانشگاهی دارند و تأییده لازم از سازمان نظام پزشکی و وزارت بهداشت گرفتهاند استفاده کنید و اگر فراورده یا دارویی به ما توصیه کردند آن فراورده و دارو حتماً باید مورد تأیید سازمان غذا و دارو باشد و نشان آن ثبت شده باشد.
انتهای پیام